حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
حاج آقا ذوالقدر: در آیات سوره مائده هست که آن دو به جهت تقرب  قربانی آوردند یکی بهترین قوچ آورد و دیگری دسته ای پست از گندم را آورد و صاحب قوچ قربانی اش قبول شد و ازدیگری قبول نشد گفت والله تو را می کشم هابیل گفت خدا از متقین قبول می کند گفت اگه دست دراز کنی به سوی من تا مرا بکشی من دست دراز نمی کنم من از خدا می ترسم در جایی هابیل را یافت و به تعلیم ابلیس برادر را کشت نمی دانست بدن برادرش راچه کند تا اینکه خدا یک غرابی را فرستاد در معنی غراب اختلاف هس بعضی ها به معنی کلاغ گرفتند در روایتی به جبرئیل معنا شده که این معنی صحیح تر به نظر می آید  وقتی جناب آدم از کشته شدن هابیل اطلاع پیدا کرد لعنت کرد زمین را گفت لعنت به آن زمینی که خون تو را دریافت کرد ندا آمد زمین را لعن نکن بلکه قاتل را لعن کن که از آسمان به قابیل گفتند ملعون شدی در عوض این اندوه خدا هبه الله را داد
حاج آقا ذوالقدر: در رابطه با ازداواج خواهر و برادر روایت داریم که خدا منزهتر از این است که خلقت اولیاءش را از حرام قرار دهد در همه کتاب ها حرام بودن ازدواج خواهر و برادر آمده  کسانی که این حرف ها هارا می زنند اراده ای ندارند جز اینکه می خواهند حجت گبران را قوت دهند در روایت هست که خدا حورالعین هایی را فرستاد و تزویج و ادامه نسل.. در روایت سلیمان هست که امام صادق فرمود پیامبر وقتی براش این حرفها را گفتند فرمود اگر این درست بود من هم دخترم زینب رو به قاسم نکاح می کردم ودین آدم را ترک نمی کردم  دعوای قابیل بر سر این بود که هابیل وصی بود و او حسادت کرد قابیل به امر خدا با زنی از جنّیان ازدواج کرد  و او هم به این راضی بودو هابیل به امر خدا با حوریه ای ازدواج کرد یعنی دعوا سر زن نبوده  وقتی هابیل کشته شد آن حوریه حامله بود پسری به دنیا آمد به نام هبه الله که جانشین آدم شد و بعد از حوا پسری به دنیا آمد به نام شیث که او هم با حوریه ازدواج کرد دختری به دنیا آمد که پسر هابیل با دختر شیث ازدواج کردند و اینگونه نسل ادامه یافت و بعد هم هبه الله مرد و خدا دستور داد جانشین شیث باشد  در پایان می شود گفت با توجه به عمر هزار ساله حضرت آدم و حوا این ها قابل جمع است
حاج آقا ذوالقدر: اینکه پسران آدم با خواهران خود ازدواج کردند در جلسه گذشته ردّ شد  بلکه در روایات داریم که قابیل بخاطر اینکه هابیل جانشین پدر هست حسادت ورزید (آدم حسود اول خودش را می کشد بعد دیگران را می کشد) برادرش هابیل را کشت خدا به آدم فرزندی دیگر داد که نامش راهبه الله گذاشت او بزرگ شد و در موقع ازدواج خدا حورالعینی را  فرستاد وبا او ازدواج کرد چهار پسر متولد شد فرزند دیگر آدم یافث نام داشت او هم در هنگام ازدواج زنی از اجنه خواست و ازدواج آنها چهار دختر متولد شد پسرعموها با دختر عموها ازدواج کردند و نسل ادامه یافت پس هرچه زیبایی ها است از حورالعین است و هرچه زشتی و ناپسندی است از جنّ است اشکالاتی به نظریه بالا مطرح می شود   اینکه پس خود مردها در نسل چه نقشی دارند؟! زشتی قابیل از کجا بود؟ آیا حورالعین و جنّ قابلیت دارند برای ازدواج
حاج آقا ذوالقدر: در کیفیت بهم رسیدن نسل حضرت آدم اختلاف هست آیا آنها با خواهران خودشان ازدواج کردند یا با کسانی دیگر  وقتی توبه شان قبول شد به هنگام مقاربت از مکه خارج میشد و به هنگام ورود غسل می کرده بیست شکم زادئید که دوقلو بودند با هابیل اقلیما دختری زشت بود و با قابیل لوزا که زیبا بود به دنیا آمد حضرت آدم لوزا را داد به هابیل و اقلیما را داد به قابیل که مورد اعتراض قابیل قرار گرفت تا اینکه قرعه انداختند گفت قرعه از طرف خداست و همان شد و با هابیل نزاع کرد حضرت آدم سفارش به قربانی کرد هابیل بهترین گوسفندش را آورد و قابیل گندم پستش را آورد که قربانی هابیل قبول شد که دیگر قابیل تصمیم به قتل برادر گرفت و باسنگی به سر اوزد و کشت خب نقل بالا مشهور نیست و تمام دعوا را برده سر انتخاب همسر  بحث طوری نطرح شده که گویا خواهر و برادری فقط باید از یک شکم باشد اشکال مهم به نقل فوق این هست که این فعل فعلِ گبران است....  درآخر اینکه این نظر ،نظر اهل تسنن است
حاج آقا ذوالقدر: خدا اراده کرد توبه آنها را قبول کند جبرئیل را فرستاد تا به او مناسک را یاد دهد حدود حرم مشخص شد به منا آوردند و سپس به صحرای عرفات وآنجا هفت مرتبه اقرار به گناه کرد در برگشت به کوه های هفت گانه رسید د تکبیر می گفت تا به مشعر الحرام رسید و در آنجا هم هفت بار اقرا به گناه کرد و در منا نماز خواند و سپس امر به قربانی شد و آدم این مناسک را به حوا آموخت و خدا احسان کرد یاقوتی از بهشت آورد تا به سرش گذاشت و موهای سرش ریخت شیطان تجسم کرد و هفت سنگ زد و هفت شوط طواف... بواسطه عمل عبادی مناسک و توسل به خمسه طیبه توبه اش قبول شد و همسرش حلال شد جبرئیل درخت انگور و خرما را آورد و کاشت  شیطان یک حصاری کشید و ادعا کرد که برای من هست جبرئیل در باغ آتش انداخت و دوسوم سوخت و یک سوم ماند جبرئیل گفت آنچه سوخت برای ابلیس و آنچه ماند برای تو هست فریب دوباره حوّا توسط شیطان...
حاج آقا ذوالقدر: حضرت آدم و حوا وقتی فرود آمدند جدای ازهم بودند و این را دلیل بر حرام بودن می دانست و فاصله می گرفتند آدم مونسی جز حوا نداشت بخاطر همین زنان را نساء می گویند حدود حرم با یک خیمه ای از بهشت مشخص شد و این خیمه مایه انس شد جبرئیل برای ساختن کعبه نازل شد و از کوه صفا و مروه و وادی طور و وادی نجف سنگ برداشتند تا خانه را بنا کنند ذکر طلایی جبرئیل برای خروج از غم و غصه :لاحول و لا قوه الا بالله  آدم و حوا در عرفات اقرار به گناه کردند  سر خودش را با یاقوتی از بهشت تراشید تا اینکه حوا براو حلال شد هزار مرتبه خانه خدا را زیارت کرد خدا دستور داد که زراعت و کار کنند  بعد از خوردن طعام در شکم خود ثقل و سنگینی یافتند و سرّ این را نمی دانستند جبرئیل گفت به کنار بروید و قضاءحاجت کنید
حاج آقا ذوالقدر: بحث بسیار مهمی در رابطه با اختیار انسان و علم خدا مطرح است که در داستان حضرت آدم می بینیم حضرت آدم پرسید خدایا این اتفاقات مقدر شده بود یا اینکه این شقاوت من بوده خدا فرمود من خب همه اینها را به تو گفتم و تو با قدرت من این کارها را کردی و علم من احاطه به فعل تو دارد ولی تو با اختیار خودت رفتی سمت درخت ممنوعه هرچه خیر است ازتو و هرچه شر هست از من است آنها پشیمان شدند و از خدا طلب مغفرت کردند و خدا وحی کرد که هر وقت گناه کردید توبه کنید گفتند خدایا ما بیچاره شدیم بین ما و ملائکه فاصله افتاد
ذوالقدر:حضرت آدم و حوا هبوط کردند به مانند دو جوجه که به خود می لرزیدند ابلیس درندگان دیگر را مطلع کرد و آنه را تشویق و تحریص می کرد از تعجیل گفتار شیطان آب دهانش روی زمین ریخت خدا دوسگ خلق کرد که آنها از آدم و حوا مراقبت کردند پس بعد آن همه درندگان دشمن سگ و سگ هم دشمن درندگان شد جناب آدم عطسه کرد خدا فرمود یرحمک ربک  ملائکه جناب آدم را سجده کردند در نزد خودش اینطور به ذهنش خطور کرد که آیا بهتر از من هم خلقی داری که خدا آن پنج شبح را که در ساق عرش بودند نشان داد... نقش نگین انگشر آدم محمد رسول الله و علی امیرالمومنین  کنیه او ابومحمد بود یعنی پدر حضرت محمد کلماتی که از ناحیه خدا. به آدم القاء شد
حاج آقا ذوالقدر: بنابر احادیث وارده محل فرود را بعضی ها هند می دانند  بعضی هم می گویند آدم در کوه صفا فرود آمد چون او مصطفی بود این کوه را صفا نامیدند و کوه مروه را چون حوا فرود آمده  و مرء به معنای زن هست مروه نامیدند بنابرروایات منشاء بوی خوش ها برگی از بهشت بوده که در گیسوان حوا بوده و به زمین آورد حجرالاسود یک سنگ بهشتی می باشد که در ابتدا سفید بود و دراصل یک ملکی بوده که خدا اورا به مانند این سنگ قرار داد تا انسی باشد برای جناب آدم حجرالاسود را جبرئیل نصب کرد
حاج آقا ذوالقدر: پیامبر فرمودند بعد از نافرمانی آدم خطاب شد از جوار من بیرون برو واو هم گریه کرد و با روی سیاه به زمین آمد از حال او ملائکه به گریه افتادند خدا فرمود ای آدم امروز برای خدا روزه بگیر روز ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ رجب روزه گرفت در هر روز یک سوم سیاهی او برطرف شد حال جناب آدم  مدام پریشان بود تا جبرئیل آمد و گفت حیاک الله و بیاک گفت زیبایی من را زیاد کن خدا در صورت او ریش رویانید برطرف شدن سیاهی بدن با نمازهای پنجگانه  

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر