معقول باشه تبدیل میشه به آرزوهای دور و دراز، خب اون موقع چی میشه اون بده،مثلا آدم قیامت رو یادش میره، مرگ رو یادش میره،یه جوری آرزوهای طول و دراز داره که انگار نه انگار مسافره، دلخوش می کنه به اینکه حالا مثلا اون رو چیکار کنم، این رو چیکار کنم، میگه حالا بذار این بچه هارو رد کنیم برن خونه بخت خودمون با حاج خانوم راحت میشیم میریم این ور اون ور،بعد ان شاءالله ترکیه هم میریم حاج خانوم، حالا خیلی چیز نکن به کسی نگو یه بلیط بگیریم بریم دبی،برید این ور اون ور، یادش میره اون آرزوهای طول ودراز