حاج آقا ذوالقدر: در هنگام رحلت فرزندانش را جمع کرد و وصیت کرد که خدا به من امر کرده وصی خودم را معرفی کنم پس انتخاب وصی با خداست همانگونه که انتخاب نبی به دست خداست از اول محرم ناخوش احوال شد و در یازدهم محرم از دنیا رفت گفت به درختی از خرمای بهشتی انس داشتم وقتی مردم دو ترکه ازآن بامن در کفنم بگزار و این سنتی شد بعد آدم تا در زمان جاهلیت فراموش شد پیغمبر اکرم این سنت را احیا کرد فرزندانش را برحذر داشت از شرّ قابیل که او بعد از من ظاهر می شود و درصدد قتل وصی برمی آید گفت هوس میوه دارم پسرش وقتی بیرون رفت جبرئیل را دید گفت کجا میروی گفت پدرم خواهش میوه دارد جبرئیل گفت برگرد که پدر تو از دنیا رفته شیث بر پدر نماز میت خواند به هفتاد تکبیر شیطان و قابیل از مرگ حضرت آدم خوشحال شدند و شروع به نواختن ساز و ملاهی کردند بدن آن بزرگوار در تابوتی در کوه ابوقبیس به طور امانت دفن شد تا در زمان طوفان نوح برداشته شود ودر نجف دفن گردد یک سال و پانزده روز بعد حوا از دنیا رفت و او هم در کنار همسرش دفن شد وصی او شیث هم در کنار پدر دفن شد و بعداز شیث پسرش انوش وصی شد