حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
امام صادق علیه السلام در مورد تدبیر خدا فرمودند که عاجز نیست ، جاهل نیست اون که شرارت ، شرارت مانع بشه از این که خیر به ما برسونه. یه دعایی هم هستش فکر کنم توی دعای یستشیره که میگه :لا رافع لما وضعت  میگه که اون چیزی که تو گذاشتی کی می تونه برداره. و لا واضع لما رفعت ، اونی که تو برداشتی کی می‌تونه بزاره ، هیچ کی نمی تونه بزاره یا اونیکه تو عطاء بکنی کی می دونه نذاره یا اونی که تو بگیری کی می‌تونه عطاء بکنه خدای متعال این جوریه ، اینطوریه.  بعد حضرت استدلال هم آورد که بابا این جاهل نیست بخاطر اینکه هر گوشه این عالم رو شما نگاه می کنی توش حکمت می بینی ، مصلحت می‌بینی ، علم می‌بینی ، دقت می‌بینی لطافت می‌بینی این از این.  عاجزم نیست بازم از همین خلقت می بینی که این بساط ، این آسمانها ، این قدرت ، این نباید عاجز باشه. 
در ادامه توحید مفضل امام صادق علیه السلام می‌فرماید که : و از جمله چیزهایی که ملاحده انکار می‌کنند مرگ و فنا است . و گمان آن است که اگر مردم در این دنیا همیشه می بودند نمی مردند و به بلاها مبتلا نمی شدند بهتر بود.  که اگر ما اومدیم تو دنیا نمی مردیم ، به بلاها مبتلا نمی شدیم بهتر بود ، چون به غایت نظر کنی ، حضرت می فرماید اگر خوب نگاه کنی ،چون به غایت نظر کنی می فهمی که خطا است. اینکه نمی ریم خطاست ، چرا ؟  زیرا اگر هرکه داخل عالم شده و خواهد شد ، بمانند و نمیرند الان پدر و جد و آباد ما بود ، همه بودند.هر آینه زمین براشون تنگ میشه ، گرفتاری می‌شد و مزارع و قوت ها نمی رسید. اکنون که مرگ ایشان را فانی می‌کند در مساکین و مزارع با یکدیگر معارضه می‌کنند ، که جنگ‌ها میان ایشان ، حالا که اونها مردن رفتن بازم با این حال می‌بینی بین بچه‌ها جنگ و دعواست ،  که آقا این سهم منه اون سهم توئه ، دعوا می کنند حالا چه برسه به اینکه اونها هم باشند. و خون ها ریخته می شود و اگر متولد می‌شدند و نمی‌مردند چگونه می‌شد حال ایشان. 
در ادامه بحث توحید مفضل یه سوالی رو حضرت صادق علیه السلام مطرح می‌کنند ، بعد خودشون هم خب جواب میدن.می فرمایند : پس چه می‌گویند در آنچه مردم در بدن‌های خود به آن مبتلا می‌شوند. و موجب تلف شدن اینها می گردد ، مانند سوختن غرق شدن به سیل و زلزله. جواب می‌گوییم اینها رعایت و مصلحت هر دو صنف شده ، دو صنف نیکان و بدان ، اما نیکان و ابرار زیرا که در مفارغت دنیا راحت می‌یابند از تکالیف آن ، وقتی زلزله میاد مثلا اینها از دنیا میرن دیگه از این تکالیف دنیا راحت می‌شن. ونجات می یابند از سختی های دنیا . پیغمبر فرمود الدنیا سجن المومن  دنیا زندان مومن است. و جنه الکافر ، و بهشت کافران است. و اما اشرار و فجار ، زیرا که کفاره بعضی از گناهان ایشان می‌شود  و ایشان را مانع می‌گردد از ازدیاد معاصی برا اونام خوبه ، که این اتفاق‌ها می افته. مجمل سخن آن است که خالق علیم و قادر حکیم هر یک از این‌ها را  بر وجه مصلحت و از برای خیر و منفعت عباد به عمل می آورد.
امام صادق علیه السلام می فرمایند که : بحث آخرمون درباره چی بود اینکه مثلاً چرا خدا بعضی ها رو عقوبتش عقب میندازه ، مثلا چرا همین جا نمیزنه، پادشاه ها از این کارها می کنن . همه عقلا اینا رو تحسین می کنن میگن کار خوبی کرد که اگر مثلاً میزد اون موقع میزد مملکت بهم می ریخت ، خب شد عقب انداخت همین بعدش هم گفتیم تو همین جمهوری اسلامی ما کم از این اتفاقات نیفتاده که یه کسی هشت سال مملکت زد خراب کرد بعد عقوبتش نمی کنند چرا عقوبتش نمی کنن؟ جهات داره دلایل داره ، مصلحت داره ،مصلحت اینجوری ، اقتضای این رو می‌کنه
امام صادق علیه السلام می فرماید : تأمل کن در اقاقی و ادویه که هر یک را حکیم علیم برای امری آفریده و خاصیتی بخشیده ، این ادویه ها رو ببین ، اقاقی جمع چیه؟ گل های گیاهی رو میگن ، این گل های گیاهی رو نگاه کن خدای متعال در هر کدومش یه اثرگذاشته یه خاصیتی داره ، یکی _ در عروق و اعماق و مفاصل بدن نفوذ میکنه و مواد غلیظه ی سوداوییه و بلغمیه را می کشد و دفع می کند مانند شاه تره ،
حضرت صادق علیه السلام فرماید : اگر قرار بود خدا نباشه این بلاها اصلا بیشتر میشد ، زمین می‌رفت به آسمان ، آسمان می اومد به زمین سنگ‌ها کوبیده می‌شدند رو زمین اصلا اگر خدا نبود یا فرض کنید دو تا خدا بود بهم می‌ریخت کل جهان ، این ممتد نبودن این ادامه نداشتن اینها دلیل بر اینکه این جهان حساب و کتاب داره . حسابش چیه؟کتابش چیه؟ حسابش تنبیه کردن ، به خود آوردنه شما رو می‌خواد متنبه کنه. و گویند این سخن را گمان آن است که می باید عیش آدمی در دنیا از هر کدورتی خالص و صاف باشد . و به هیچ ارمی‌ مشروط و مخلوط نباشد و اگر چنین بود آن مقدار شر و طغیان و فساد بهم می ریزد ، نه برای دنیا به کار آید و نه برای آخرت . چنانچه می بینی گروهی را که به ناز و نعمت برآمدند در امنیت و توانگری و رفاهیت رشد و نمو کردن به مرتبه ی از طغیان و کفران میرسن گویا فراموش کردند از جنس بشرن. اگر قرار باشه همه ش‌ توی ناز و نعمت اینجور چیزها باشه همه ش خوش خوشون باشه اصلا دیگه کلا همه چی رو شما فراموش می‌کنی و به طغیان یا مربوب مدبر قضا و قدرند یا محتمل است که ضرری به ایشان برسد.  مثلا همین اتفاق هایی که تو مملکت ما می افته بالاخره ما رو به خودمون میاره که این امنیتی که ما داریم ،
امام صادق علیه السلام به مفضل فرمودند که :  اگر کسی بگه که چرا خدا همه آدم هارو معصوم نیافرید ، که خب اینا قدرت بر گناه نداشته باشند که بعد آدم گناه بکنه بعدش چوب بخوره و اینها. اینا دیگه لازم نباشه ، ما جواب می دیم میگیم که خب اگر اینجوری بود ، دیگه مستحق ثواب و حمد و ستایش نمی‌شدند این انسان‌ها. دیگه مثلا تعریف کردنی نبود دیگه ، مثلاً اگر کسی بگه که خب اگر خدا او رو به نعمت‌ها و لذت‌های بهشتی برسونه ،  ببره بهشت همه رو ،  چه ضرر می‌رسه به خدا ؟ یا مثلاً در حالی که این مستحق ثواب نباشه و اورو بر حسنات ستایش نکنه.  بعد دوباره ما جواب می‌دیم ، میگیم که خب شما ببینید ، یه کسی که با رفاهیت بشینه یه کس دیگه ای کارهاشو انجام بده  بدون سعی و عملی خب آیا شما این امر رو قبول می کنید که این با اینکه عقلش سالم بود ، کارهاشو خودش می تونست انجام بده ، این بیاد بره مثلا خب همه مذمت می کنند که این چه کاری
حضرت صادق علیه السلام فرمودند که: چنانچه می‌بینی گروهی را که به ناز و نعمت برآمدن ،  و در امنیت و توانگری و رفاهیت نشو و نمو کرده اند . به مرتبه‌ای از طغیان و کفران می‌رسند ، که گویا فراموش کرده اند از جنس بشرند . اصلا انگار جوری بار اونده که یادش رفته بشره،  یا محتمل است که ضرری به ایشان برسد یا مکروهی بر ایشان نازل گردد. و به خاطر ایشان نمی رسد که ضعیف را رحم کند.  انقدر خوش خوشونش بوده که فکر نمی کنه باید به ضعیف رحم کنه ، می زنه می کشه با سنگ ، یا فقیری را دستگیری نماید.  یا اگر مبتلایی را ببیند بر او رقت کند ، اصلا اینا یادش میره . یا نسبت به بیچاره ای مهربانی نماید ، یا تعطفی برای مکروهی به عمل آورد ، و چون مکروهی ایشان را گزید شدت مصیبت یا دردی را یافتند پند پذیر می‌گردد .
حضرت صادق علیه السلام فرمود :  از ما هست تحمید و تعظیم و تقدیس اسمی که از همه نام‌ها قدیمی‌تر است  و نوری که از سایر انوار عظیم‌تر است. یعنی خداوند علی الله، صاحب جلال و اکرام. و انشاء کننده انام و فانی کننده عالم‌ها و زمان‌ها و صاحب رازهای پنهان و علم غیبی که مخفی ، حضرت می فرماید: گروهی از جاهلان همین بلاها و آفت ها رو وسیله قرار دادن برای کار خلق ، و تدبیر و تقدیر انکار می کنند و مخالف حکمت می‌داند.  می‌گن همینو دلیل بر انکار خدا.
امام صادق علیه السلام می‌فرمایند که : تفکر کن ای مفضل درخت کدو و خربزه و هندوانه و خیار و امثال اینها ، چون خالق حکیم مقرر فرموده که میوه‌های بزرگ از اینها به وجود بیاد ، چنان کرده که بر روی زمین پهن کرده شود. آغوش این زمینه ، مادرش همین خود زمینه . و اگر مانند زراعات و درختان دیگر راست می‌ایستادن مثل درخت سیب ، هندونه هم مثل سیب این بالا س کی جرات می کرد زیرش بخوابه ؟ کجا تاب برداشتن این میوه‌های گران می‌آوردند و پیش از رسیدن میوه در حد کمال این درخته شاخه ها درهم می گشتن.  پس نظر‌ کن ببین همه ش شده حکمته ، مصلحته که چگونه مقدر ساخته تا بر روی زمین پهن گردد تا میوه‌های خود را بر روی زمین گذارد. این هندوانه ، این خربزه بزرگ میشه میوه‌ ش رو سنگینیش روی زمینه ، و زمین حامل میوه های آن گردد می بینی یه بوته از کدو ، خربزه را چند دانه به روی خاک ها خوابیده و میوه هایش بر دورش گذاشته

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر