حالا از ابوسعید بخاری و مسلم هر دوتاشون از ابوسعید روایت آوردند که
میگه ابوسعید پیش پیغمبر نشسته بودم پیغمبر داشت مالی رو تقسیم می کرد بین مثلا اصحاب واینها
یه مرتبه سروکله ذوال خیسره رسید یه شخصی بود با این نام ذوال خویسره سر و کله اون پیداش شد و اومد
و گفتش که تو به عدالت رفتار نکردی دقت کردی به پیغمبر گفت تو عادل نیستی پیغمبر فرمود
وای بر تو اگر من عادل نباش