حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
اومده دنبال امام صادق علیه السلام از یک علمی سوال میکنه که معلومه که این علم از جنس اون علم قبلی نیست این علم غیر از اون هست ببینید علمی که برای انسان توجه میاره انسان رو وارد یک عالم دیگه ای میکنه خیلی ها این مطالب رو می شنوند منتها منتقل نمیشن دقت کنید کلمه ی انتقال مهم است. خیلی ها می شینن پای این درس خیلی ها حوزه میان ولی منتقل نمیشن مثلاََ نبی مکرم ذات رسالت محمد مصطفی(ص) تو مسجد منبر می رفتن سخنرانی می کردن یه عده از این سخنان منتقل می شدن یه عده هم منتقل نمی شدن براشون انقلاب درونی رخ نمی داد یعنی می نشستن گوش میکردن ولی هیچ تفاوتی و دگرگونی براشون درست نمی شد سعدی یک داستانی رو میاره، این داستان به قول حاج آقا خسرو شاهی گویا روح القدس اینا رو به زبانش جاری کرده میگه در جامع بعلبک وقتی کلمه ای همی گفتم رفته بودم در مسجد جامع بعلبک داشتم سخنرانی می کردم به طریق وعظ با جماعتی افسرده دل مرده آدمایی که نشسته بودن پای منبر اینا دل زنده نبودند اینا اصلاََ وارد عالم معنا نشده بودند همش در خواب و خور و عالم ظاهر مثلا
عنوان بصری به حضرت صادق علیه السلام می‌گوید من از خدا خواستم که دل شما را به سمت من متمایل کنه و از علم شما به من نصیب کنه و امید دارم اون چیزی رو که خدا در مورد شما خواستم به من عطا کنه حتی جایی که ایستاده داره توحیدی نگاه می‌کنه حضرت می‌فرماید لیس العلم به تعلم
حضرت می فرماید : اون چیزی رو که نمیدونی از علما بپرس خجالت نکش و ننگت نیاد کسر شان منه اگه دستم رو بلند کنم بپرسم مردم بهم میخندن بزار بخندن کی گفته تو با این چیزا پایین میای؟ آدم بالا میره موفق میشه توفیق پیدا میکنه به عمل سعادت گیرش میاد ببینید تعبیری هست از حضرات امیرالمومنین صلوات الله علیه که عرب ها میومدن سیبیل به سیبیل می نشستند بعد یه نفرشون سوال نمی کردن یهو یه عربی پیدا بشه یا من سوال بکنم بعد میدیدند که یکی سوال کرده چون سوال خودشون هم بود گوششون رو تیز
در رابطه با حدیث عنوان بصری می رسیم به اینجا که حضرت می فرماید: حقیقت عبودیت سه چیز است ۱. ملکیتی برای خود قائل نشو ۲. برای خودت تدبیر نکن عبد رو چه به تدبیر، تدبیر مال مالکه، به برده میگه اینجا بشین پاشو  برو اونجا فلان کن اینطور کن. تدبیر مال رب مال مالکه، مال اربابه تو رو چه به تدبیر ۳. تمام اشتغالت چی بشه؟ امر و نهی الهی باشه. خدا چی رو دستور داده؟ چی رو نهی کرده؟ خدا از چی خوشش میاد از چی بدش میاد؟ تمام فکر و ذهنت همین باشه. این سه چیز میشه حقیقت عبودیت  حضرت می فرماید: اگر بنده ای نبیند برای خود ملکیتی در آنچه خدا بهش عطا کرده آسان میشه براش، دیدید انسان یه موقع میخواد کاری رو بکنه جونش درمیاد دوره هایی رو میره کلاسی رو میره که براش آسون میشه
اما اون سه چیزی که در رابطه با حلم و بردباری  اینو ما خیلی ما لازم داریما اینو خیلی لازم داریم فکر نکنید فقط به درد منبر میخوره یه چیزیه  این اصلاً تو متن زندگیه ما با این درگیریم با این مورد  حضرت می فرمایند فمن قال لک ۱. هر کسی که به تو گفت  اگر یه چیزی یه کلمه به من بگی ده تا می شنوی ببین دیدی بعضی وقتا.... حضرت فرمود که فقل تو بهش بگو اگر ده تا چیز به من بگی من یه چیزم به تو نمیگم ده کلمه به من بگی من یک کلمه هم نمیگم میگه چی میگه یه دونه بگی من چند ده تا میگم تو بگو اگه ده تا بگی یه دونه هم نمی‌گم یه دونم حیفه که به تو بگم ۲. اگر کسی اومد تو رو سبت کرد شتمت کرد ناسزا گفت به تو  خب گفت تو مثلاً فلانی یه ناسزایی به تو گفت فحاشی کرد یه فحشی داد  یه چیز بدی گفت مثلاً گفت تو مثلاً اینی تو اونجوری خب یه چیز زشتی به تو گفت
حضرت فرمودند حقیقت عبودیت سه چیز است اول اینکه چیزی که خدا به او داده ملکیتی نبینه و قائل نشه و دوم اینکه تدبیری از برای خودش نکنه و به خدا بسپاره‌ سوم اینکه جمله ی اشتغال او امر و نهی الهی باشد و بعد فرمودند که اگر ملکیتی برای خودش نبینه انفاق کردن برای او آسان میشه، اگر تفویض کنه عبد امور و تدبیر خودش رو به خدا بسپاره مصائب ها و سختی ها برای او آسان میشه. اگر جمله ی اشتغالات او امر و نهی الهی باشه دیگه پُز دادن و تفاخر نسبت به دیگران از بین میره خب در ادامه حضرت می فرماید: اگر خدا تفضل کرد بنده ای رو بهش حال داد به این سه تا چیز او را گرامی داشته یعنی یه کسی پیدا شد خدا این امتیاز رو بهش داد نه ملکیتی قائله نه تدبیری داره برای خودش و اشتغالش امر و نهی الهی است اگه خدا کسی رو به این سه چیز گرامی داشت؛ دنیا برای او آسان میشه. ببینید دنیا حقیقتش چیه؟ اهل دنیا چجوری هستن؟ اهل دنیا از آمدن دنیا خوشحال میشن
برای پویندگان و اراده کنندگان راه خدا، هر کسی میخواد راه خدا رو بره این ۹ تا چیز رو حفظ کنه و عمل کنه و من از خدا میخوام مسئلت میکنم درخواست میکنم که تو عنوان بصری رو موفقت کنه که به این ۹ تا چیز عمل بکنی بعد حضرت صادق علیه السلام می فرماید سه تا از اینها در ارتباط با تربیت و تادیب نفس است. ریاضت نفس است سه تا از توصیه های من در مورد حلم است سه تا هم در مورد علم است این ۹ تا رو حفط کن و مواظب باش در عمل کردن به اینها سستی نکنی جدی باش مرد و مردانه شروع کن انجام بده ما امروز سه تای اول رو وقت می کنیم عرض کنیم عنوان وقتی دید امام اینطور فرمودند قلب و دلم رو خالی کردم یعنی تمرکز، ما دانش آموزامون نود درصد حافظه ی خوبی دارن ولی مشکل تمرکز دارن بهشون یاد ندادن چجوری تمرکز کنید بخاطر همین
حضرت صادق صلوات الله علیه فرمودند که اگر یک بنده‌ای این سه تا توفیق رو پیدا کرد  یعنی خدا او رو به این سه چیز گرامی داشته اش یک. اینکه در اونچه که خدا بهش داده ملکیتی نبینه  دو. تدبیر برای نفس خودش نکنه تدبیر رو بسپاره دست خدا  و تمام اشتغالش هم امر و نهی الهی باشه که خدا از من چی خواسته و از من چی نخواسته  اونایی که خواسته رو انجام بدم اوناییم که نخواست رو ترک بکنم  اگر کسی به این سه چیز گرامی داشته شد از طرف خدا  خدا توفیق یه چنین چیزی بهش داد بعد اون موقع یه اتفاقی می‌افته  دنیا و شیطان و خدمتتون عرض بکنم که این‌ها و همینطور خلق  برای او آسان میشه خب به هرحال خدا رحمت کنه حاج آقای خسروشاهی رو می‌فرمود  ما تو قم که داشتیم میومدیم یه مینی بوسی با یه ماشینی برخورد کرده بودند  شاخ به شاخ شده بودند ما اومدیم دیدیم که این حالا ماشینی که برخورد کرده با مینی بوس  ۹ نفر این چیزا گفت اینا خانواده یه طلبه‌ای بودن طلبه خودش نبوده  زن حامله و نمی‌دونم دو تا بچه و کیو کیو کیو اینا همه مرده بودند  می‌گفت خبر دروغ این کافی بود اون طلبه رو سکته بزنه  یعنی یه کاری بکن اون طلبه همون درجا سکته کنه خبر دروغش ها
عنوان بصری این شخصی که سنی ازش گذشته  محضر آقا امام صادق صلوات الله علیه رسید حضرت او را راه نداد  رفت و دوباره آمد بعد از یک راز و نیازی حضرت او رو پذیرفت  و پرسید که کنیه تو چیه ؟گفت ابوعبدالله و فرمود خدا این کنیه تو رو تثبیت کنه  مستدام بداره و در اونچه که رضای اوست موفقت بداره  بعد عنوان بصری گفتش من پیش خودم گفتم که اگر از این ملاقات امام  و عرض سلام به اون حضرت هیچ بهره دیگه‌ای غیر از همین دعا من نداشته باشم برام بسه بعد حضرت اندکی تأمل کردند بعد سرشون رو بلند کردند فرمودند که ای اباعبدالله چه می‌خواهی ببین کنیه خود امام صادق علیه السلامم اباعبدالله است
بعد خوندن نماز عصر حرکت کردم سمت خانه ی امام صادق(ع) میگه وقتی رسیدم اونجا اجازه ورود خواستم در زدم، خادم امام صادق (ع) اومد بیرون گفت: چی میخوای؟ گفتم خواستم خدمت آقا برسم و سلامی بدم همین حاج آقا خسرو شاهی رحمه الله علیه ایشون می فرمود: هر روز بلند بشید رو به امام زمان کنید و بگید السلام علیک یا ولی الله السلام علیک یا حجه الله السلام علیک یا صاحب الزمان همینه ببین عنوان بصری نماز عصرش رو خونده رو کرده به سمت امام صادق(ع) رفته در خانه ی امام صادق(ع) حالا شما با پای دل میری کجا؟ در خانه ی امام زمان (ع) رفتم گفتم آقا میخوام سلام بدم گفت: آقا دارن نماز میخونن کنار در توقف کردم بعداز مدت کمی خادم بازم اومد و گفت: با برکت خدا داخل شو! داخل بشید با سلام این یه اصطلاحی هست. با بسم الله داخل بشید اینا الان دیگه بساطش جمع شده کسی دیگه اینجوری حرف نمیزنه ادبیات ما تغییر کرده. اون هنگام میگفتن با برکت داخل بشید. امروز مثلا ما میریم خونه تو ذهنمون بمونه بالبرکه یعنی با سلام با بسم الله با انا انزلناه وارد بشیم میگه: وارد شدم و سلام کردم. امام صادق(ع) جوابم رو داد مگه میشه جواب نده شما میری مشهد میگی السلام مگه میشه جواب نده. خدا حجاب انداخته از فهم من من سلام رو نمیشنوم ولی می فهمم که حضرت جواب رو میده. خب میگه که فرمود: بنشین خدا تو را رحمت کند میگه: نشستم و آقا شروع کرد احوالپرسی کرد

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر