حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
خدای متعال می‌فرماید ؛ زهد یعنی اینکه بر اون چیزی که از دستت رفته تاسف نخوری ،غصه نخوری یه اتفاقایی تو زندگیت می‌افته یه مشکلاتی پیش میاد یه چیزایی رو از دست میدی یه مالی از دستت میره یه خونه داشتی از دست رفت.میگه بر اون چیزی که از دست دادی تاسفنخوری بر گذشته تاسف نخوری. خوشحال هم نشی به اونچه که در دستت هست شادمان نشی از امورات دنیا مال و اموال دنیا چی تو دستته به هر چیزی که تو دستت هست دل خوش نکنی نگی من فلان چیزو دارم شاد باشی ، که بله ما الان ویلا داریم ماشین داریم خونهداریم اصلاً حالت یه حالی باشه که انگار اصلاً اینجور چیزا رو نداری بعد این خیلی ثمره داره دست و پای شیطان رو با این زهدت می‌بندی . چون شیطان مانور میده وقتی تو دلت خوشه به این چیزایی که داری موقع‌های حساس شیطانمیاد قلقلکت میده ، خدا هم امتحانت می‌کنه وقتی موقع‌های حساس شما دل خوش می‌کنی به این چیزایی که داری خدا میاد همینجور جاها امتحانت می‌کنه ،
خدا حفظ کنه اقای مکارم رو ایشون می فرماید: مثل یه درخت، شما چشمت میفته به شاخه ی پربار نگاه میکنی میبینی، داری رد میشی چشمت به یه شاخه ی پربار میفته، امید هست که مثل اون شاخه ها رو ببینی.اون درخت یه شاخه که نداره ، پونصد تا شاخه داره، وقتی میبینی پربار منتظر شاخه های دیگه هم باش. این احتمال نود و نه درصد شاخه های مثل این رو هم داره، حالا تعبیر کرده به انسان، مثل همون درخته س، وقتی طرف میاد فحش میده پس بدون بقیه ی کاراش از این قبیل،حواست رو جمع کن باهاش رفیق نشو.
مومن اصلاً تو این دنیا از چند چیز آسوده نیست،  از چند تا بلا آسوده نیست ؛ یا همسایه بد گیرش میفته ، یا زنی مثلاً یا مثلاً شوهری یا مثلاً فرزندی ، یا مثلاً منافق عیب جویی همسایه یه چیزی مومن حسودی ، میفته تو زندگیش هست بله ، تمام گرفتار دنیا چه دنیاییه ، این زندگی خالی از مصائب نیست.  منتها هر کسی به یه شکل گرفتار مصیبت می‌شه ، مصائبی که هر کس به یکی یا چند مورد اون گرفتار می‌شه . خب حالا بروز این حوادث فلسفه‌های گوناگون داره .خدا یه کسی رو مبتلا می‌کنه ، برای چی مبتلا می‌کنه؟  برای کفاره گناهان . یه گناهی کرده حالا خدا مبتلاش می‌کنه به یک گرفتاری ، یه کسی دیگه رو خدا مبتلاش می‌کنه برای اینکه مقام او رو ببره بالا . خدا مبتلاش می‌کنه برای اینکه ببره بالا .
مولا علی علیه السلام جان‌های عالم به فدای او می‌فرماید هیچکس شوخی بی جا نکند جز آنکه مقداری از عقل خویش را از دست بدهد. خب الان یه سوال آقا الان داره چه شوخی رو میگه منظورش چیه؟همه شوخی‌ها آیا بده اگر ما بگیم همه شوخیا بده در یه جای دیگه هم ما روایت داریم ، که میگن مومن شوخ طبع می‌شه و دشمن غضبناک و بد اخلاق. مومن پس شوخی بکنه یا نکنهمومن پس شوخی بکنه یا نکنه؟ سوال همینه. امام صادق می‌فرماید:  هیچ مومنی نیست مگر اینکه درش دعاوه هست. پرسیدن دعاوه چیه ؟ آقا جان حضرت فرمود: یعنی شوخی و مزاح. مومن باید شوخ و خوشرو باشه. با توجه به حکمت امروز و با توجه به این روایات ،می‌مونیم که چه شوخی باید بکنیم و چه شوخی‌ای رو نباید بکنیم.در نقل داریم نبی مکرم می فرمایند : من شوخی می‌کنم اما جز حق چیزی نمیگم
پیغمبر اکرم فرمودند : علاقه تو به چیزی نابینا و ناشنوایت می‌کند.  یه فقره دوم داره این حکمت این رو هم بخونیم حضرت می فرماید : ولا تغفل ، غافل نباش  که فلست به مغفول انک که از تو غافل نیستند .تو غافل نباش که یه عده هستند که از تو غافل نیستند،مواظب باش اون دوربین بالا سرت رو ببین یه وقتایی آدمی یه جایی میره ، نمی‌دونه دوربین هست بعد هر کاری دلش می‌خواد می‌کنه، دستش رو می‌کنه تو دهنش، دستش رو می‌کنه تو گوشش،
ما تو فقه دو جور ربا داریم ، یکی ربای معاملی،    خرید و فروش جنسی در مقابل جنس مشابه ، مثلا عدس در مقابل عدس ، منتها با تفاضل یعنی با کمی و زیادی  یه تن گندم نامرغوب در مقابل نیم تن گندم مرغوبیه ربا هم داریم ، ربای قرضی ، ربای قرضی اینه که انسان چیزی رو به کسی دیگری وام بده قرض بده  و در مقابل اون اضافه بگیره . مثلاً یک میلیون پول نقد میده یه سال دیگه یک میلیون و ۵۰۰ تومن می‌گیره اینو میگن ربای قرضی  حتی اگر کسی چیزی رو به دیگری وام بده و بگه برا پدرم به شرط اینکه  برای پدرم سوره یاسین بخونی.
توی شرحشم حضرت امیر صلوات الله می‌فرماید که ، خیلی‌ها هستند آغاز روز زنده هستند اما روز رو به پایان نمی‌رسونند، خیلی ها خیال می‌کنند اگر امروز سالم و شاداب و سرخوشند ماهها، سالها حالشون همینه، این وضعشون ادامه پیدا می کنه فکر می کنه سلامتی مال همیشه س.نمی دونه یه روز بالاخره سلامتی هم ته داره،پایان داره.  فکر می‌کنه این پول داری مال همیشه س ، نمی دونه ته داره خوشی خودشون مال چیه همیشه س بابا این ته داره، یه روزی بالاخره تمام میشه.خاصیت دنیاست
وقتی خبر شهادت جناب مالک اشتر به او رسید. اون بزرگوار درباره ی مالک اینجور فرمود: مالک چه مالکی ، چقدر مالک باعث دلگرمی بود برای مولا، سردار رشید اسلام شمرده می شد. بخواییم حکومت مثال بزنیم، بسان حاج قاسم سلیمانی عزیز، چقدر دلگرمی بود برای نظام و رهبر همون طور هم مالک اشتر عجیب و غریب بود. بعد حضرت امیر می فرماید: خبر شهادتش که رسید اینقدر حضرت متاثر شد ، مالک و چه مالکی؟ بخدا قسم اگر مالک کوه بود یکتا بود، اگر سنگ بود سرسخت بود،هیچ مرکبی نمی تونست از کوهسار وجودش بالا بره، ارتقاء رقیه هم ازهمین کلمه س رقیه یعنی چیزی که باعث ترقی میشه. هیچکس نمی تونست از وجود مالک بالا بره،بقیه رو معاویه روشون راه می رفت پول می داد.
الان اگه یه سری صحبت از امیرالمومنین ثبت نمی‌شد ضبط نمی‌شد به ما نمی‌رسید. ما الان نمی‌تونستیم امیرالمومنین رو بشناسیم. الان ما به کمال و معرفت امیرالمومنین اینجوری پی می‌بریم از سخنانش. اگر می‌خواهید فضل و کمال و زشتی های وجودی‌تون مشخص بشه و مردم بهره ببرند باید سخن بگویید. ‌ تا شما رو بشناسند و به شخصیت شما پی ببرند. این کاندیدها مثلاً میان صحبت می‌کنند تا مردم بشناسنشون و بهشون رای بدن.گاهی هم مردم رو فریب می‌ده با سخن گفتن‌ها.بالاخره راه اینه ، درسته که میشه توش فریب کاری هم انجام داد، ولی انسان با سخن گفتن می‌تونه خودش رو نشون بده.
زمان حضرت امیر علیه السلام  اون با غلامش اومده بود از بیت المال سهم بگیره  آقا یه دونه داد به این، یه دونه داد به غلامش بعد بهش برخورد، گفت یه دونه به من میدی یه دونه به غلاممخیلی بهش برخورد اصلاً اوقات خیلیا تلخ شد از امیرالمومنین به خاطر همین عدل  که جورج جرداغ مسیحی میگه علی علیه السلام کشته شد در محرابش به خاطر عدل اونایی که جودی بودن  به خاطر این عدالت امیرالمومنین حالشون بد شد .پس عدل بهتره چون عدل قانون فراگیر همگانی همه سر سفره عدالت می‌شینن بهره می‌برند.

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر