حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

درویشی بود که اوضاع اقتصادی خوبی نداشت برای پیدا کردن رزق و روزی از خانه بیرون آمد

دید یک مجلس وعظی هست و واعظ مردم را تشویق میکند به صلوات فرستادن

واعظ میگفت اگر پولدار باشید با صلوات پولتان برکت پیدا میکند

و اگر فقیر هم باشید با صلوات فرستادن رزق از آسمان برایتان می آید و پولدار می شوید

گفت همین پند مرا بس است رو کرد به خانه شروع کرد به صلوات فرستادن

بعد سه روز گذارش به یک خرابه ای افتاد پایش به سنگی خورد سنگ حرکت کرد رفت افتاد روی یک صندوق

مرد فقیر آمد جلو در صندوق را که باز کرد دید پر از جواهرات زر و سیم است

پیش خودش گفت خوب آن واعظ گفت از آسمان برایتان روزی می آید این روزی زمین است و رها کرد و برگشت به منزل

وقتی به نزد همسرش آمد شروع کرد به توضیح دادن آنچه اتفاق افتاده از قضاء همسایه یهودی بالای پشت بام بود و حرف آنهارو می شنید

تا شنید مرد فقر از طلا و جواهرات میگوید سریع خودش را به خرابه رساند و صندوق را برداشت

وقتی به خانه آمد در صندوق را که برداشت دید پر از مار وعقرب است

همسایه یهودی فکر میکرد مرد فقیر مسلمان از حضور او در پشت بام آگاه بوده از قصد اینگونه گفته که او را به کشتن بدهد

گفت الان صصندوق را میبرم از بالای پشت بام بر سرش خالی میکنم

آمد بالای پشت بام دید زن مرد فقیر ،همسرش را توبیخ میکند که چرا صندوق را برنداشته

دریچه سقف را برداشت و صندوق رو واژگون کرد مرد فقیر صدای افتادن سکه ها را که شنید فریاد زد گفت بیا زن که روزی از آسمان آمد

مرد یهودی تعجب کرد صندوق را که برگرداند دید چیزی جز مار و عقرب نیست

دوباره واژگون کرد زر و سیم ریخت روی سر مرد فقیر

به تعجب آمد در خانه مرد فقیر گفت چرا اینگونه شد؟؟!!

مرد فقیر گفت اینها همه به برکت صلوات بر محمد و ال محمد است

همانجا یهودی و فامیل هایش همه مسلمان شدند

به برکت صلوات هم خانواده فقیر ثروتمند شدند و هم یک خانواده یهودی مسلمان شدند

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *