حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
وقتی که اون شتر حالا زبون بسته حیوان این رو برداشتن گوشش رو دریدن و بینیش مثلا چاک زدند این قطره‌های خون با اون وضع رقت انگیز داشت می‌چکید و بعد اون زمزمم که ناله‌های دلخراش می‌کردو هی پشت سر هم می‌گفت مردم کمک مردم کمک به داد برسید همه این صحنه این اتفاق خون مردم مکه رو به جوش آورد
مسلمان‌ها در راس اون‌ها پیامبر اکرم برای گرفتن حق شون از اون کاروان تجاری از مدینه خارج شدند  می‌دونستن که این کاروان از حالا تعبیر دهکده بدر منطقه بدر  چون بدر یه نقطه‌ای بوده که معمولاً کاروان‌ها از اونجا عبور می‌کردند و گاهی اوقات هم شهرهای دیگه میومدن تو مسیر کاروان قرار می‌گرفتند بعد کاروان که به اونجا می‌رسید  با همدیگه اصلاً همونجا معامله می‌کردن بده بستون می‌کردند  خبر اینجوری رسیده بود که مثلاً اینا تو دو سه روز آینده می‌رسن این کاروان می‌رسه پیامبر دو نفر رو ماموریت داد گفت که برن وارد دهکده بدر بشن اونجا از اون کاروان ببینن خبری هست  رسیده نرسیده قراره بیاد برن یه پرس و جویی کنند
از اقدامات دیگه‌ای که افتاد صورت گرفت این بود که  حالا بحث غزوه‌ها و سریه‌هایی بود که آقا نبی مکرم داشتند حالا غزوه چیه سریه چیه اونهایی که پیغمبر خدا توش شرکت داشت غزوه و اونهایی که پیغمبر توش شرکت نداشت رو می‌گفتند سریه‌ حالا اینجا هم بازم بحث زیاده اختلاف زیاده میگن که ۲۶ یا ۲۷ تا غزوه بوده که تو ۹ تا غزوه خود اون حضرت جنگ کرده  و سریه‌ها ۳۷ تا ۴۰ تا بعضیا من دیدم ۶۶ تا ذکر کردن حالا این رو مبنا ها مختلف میشه مثلا در واقعیت مختلف نیست توی مبناها مختلف  که حالا منظور از غزوات سفرهایی که رسول خدا همراهی کرده سپاه رو  از مدینه بیرون می‌رفت و سرایا سریه ها اون‌هایی هستش که  نبی مکرم یه عده از مسلمون‌ها حالا اعم از مهاجر یا انصار رد به سویی اعزام می‌کرد و خودش تو مدینه می‌موند 
پیامبر اولین کاری که انجام دادن تو مدینه تاسیس مسجد بود  خب این مسجد به شکلی ساخته شد که اصحاب می‌تونستند دور تا دور این مسجد رو خانه بسازن   خب هر کسی حالا زرنگی کرد رو چه حسابی بود و این‌ها  البته خود پیامبر خدا که ابتدا رهبر جامعه هستند دیگه همونجا کنار مسجد خونه‌ای براشون درست شد و برای همسران اون حضرت اون خانم‌ها هر کدوم یه اتاق ساخته شد
پیمانی نوشته شد بین خزرجیان خزرجیان برای مدینه بودند و اینها اومدند برای ایام حج که اومدند پانصد نفر از مدینه اومدند که هفتاد و‌ سه نفرشون گفتم اومدند شب سیزدهم ماه ذی‌الحجه که دو نفرشون هم گفتم زن بودند. اینها اومدند با پیامبراکرم پیمان بستند که حالا دیگه معروف شد به پیمان عقبه اون اولی پیمان بیعت النساء منتها این معروف شد به پیمان عقبه معروف شد اینها پیمان رو بستند و بعد هم سریع مکه رو ترک کردند منتها یکی شون گیر افتاد اون هم به وساطت مطعم آزاد شد و رهایی پیدا کرد و رفت مدینه حالا دیگه از اینجا به بعد مدینه کانون میشه پایگاه میشه پایتخت میشه حالا اینجوری تعبیر بکنیم دیگه از اینجا به بعد اسلام کم کم رشدمی کنه شاخه وبرگ پیدا میکنه علت اینکه چرا مردم مدینه گرایش پیدا کردند به اسلام و اینقدر خوب پر وبال گرفت  یه دلیلش این بود جنگ صد و بیست ساله که تو مدینه بود بین اوسی ها و خزرج دیگه اینا خسته شده بودند از جنگ دنبال یه چیزی بودند که رها بشن راحت بشن از این جنگ و دعوا و اینا یه مرتبه برخورد کردند با این آیین دیدن این آیین می تونه اینها رو آروم بکنه و سر جاشون و هر کسی دیگه تعدی نکنه به حقوق دیگری یه دلیلش این بود. 
این که امیرالمومنین جانبازی می‌کنه در راه حقیقت و در بستر پیامبر می خوابه در این شب پر غوغا این یک نمونه بارزی از عشق به رسول خداست عشق به خداست و آیه نازل شد  و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رئوف بالعباد از مردم بعضیا هستند با خدا معامله کردند و جون خودشون رو برای رضایت خدا از دست میدن خدا هم به بندگان خودش مهربان است. ببینید عزیزان این مسئله این مطلب یه مطلبی بوده دیگه روشن منتها بعضی از جاها مردمش بعدها ایمان آورد بعدها مسلمون شدن و اینا
بحث میشه درباره اینکه سرآغاز تاریخ مسلمونها از چه رخدادی از چه حالا پیشامدی تعیین میشه، مشخص میشه. این یه مسئله‌ایه چون هر انقلابی هر کشوری یه تاریخی داره دیگه یا مثلا تاریخ ما مثلا مسیحیا میگن تاریخ ما سرآغازش تولد حضرت عیسی مسیح اون رو مبدا قرار میدن بعد میگن مثلا از اون تاریخ تا الان چند سال می‌گذره مثلا ۲۰۲۴ سال می گذره چند وقت دیگه میشه ۲۰۲۵ مسلمون ها هم باید یه سرآغاز داشته باشند یه مبدا تاریخ داشته باشند این مبدا تاریخشون ببینید از کی قرار بدن ها
نبی مکرم تشریف آوردند مدینه وقتی وارد مدینه شدند یک جوش و خروشی بود یک صحنه وصف ناپذیر از ذوق و شوق مردم نسبت به آمدن رسول خدا حالا می خوایم عرض کنیم که آیا همه خوشحال بودند یا جو غالب خوشحال بود؟ یهودیا که خیلی خوششون نیومد به مذاقشون خوش نیومد با اینکه اونا خبر می‌دادند به این اوس و خزرج که پیغمبری خواهد آمد و اینطور و اینجور و اینها که مثلا ما اینجا اومدیم به او بپیوندیم به اسلام او رو بیاریم به دین او رو بیاریم ولی وقتی آمد یه قصه دیگه شد یه شکل دیگه شد‌ غیر از یهودیا کسانی دیگه هم بودند که خوششون نیاد؟ بله همین عبدالله بن ابی کسی بودکه اوس وخزرجیا اتفاق کرده بودند روی او که او بشه رئیس مدینه
یکی از اتفاق‌هایی که تو این مسیر برگشت اومدن به سمت مدینه افتاد  این بود که پیغمبر عبور کرد از کنار خیمه ام معبت که بعد یادتون باشه گفتم  ام معبدت یه بزی داشت این نمی‌رفت چرا برای چی نمی‌رفت  از بس لاغر بود و ضعیف بود و این‌ها که بعد پیغمبر فرمود این شیر داره  گفت آقا این جون نداره چه برسه به شیر که بعد نبی مکرم دست پربرکتشو خدا کنه دست پر برکت رسول خدا به زندگی تک تکمون بخوره  همین که دست پربرکتو پر خیر و نفع پیغمبر به این گوسفنده به این بره خورد به این بز خورد   پرشیر شد و پیغمبر فرمود ظرفها رو بیار همین جور چندتا ظرف شیر از این دوشید و همه خوردن و ابوبکر خورد و ام معبت خورد و خلاصه یه ظرف هم فکر کنم گذاشتن برای شوهرش  این معجزه مال همین مسیره رفتن سمت مدینه  خب پیغمبر رسید به دو فرسخی مدینه منطقه‌ای به نام قبا که مرکز قبیله بنی عمر بن اوف نبی مکرم روز دوشنبه  
مشرکین مکه وقتی دیدند که مدینه داره پایگاهی میشه برای مسلمون‌ها  و دیگه کم کم کار داره از دستشون خارج می‌شه تصمیم گرفتن که یه کار خیلی بزرگ و زشتی رو انجام بدن  و اون هم ترور آقا رسول خدا خب قبلاًم تصمیم بر ترور داشتند  منتها به شکل جدید به شکل نوین شکلش چی بود نوین بودنش چی بود؟  این بود که ۴۰ تا قبیله هستند از هر قبیله یک نفر نماینده بشه در شب مخصوص با همدیگه ۴۰ تایی بیان و دسته جمعی حمله کنند به خانه 

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر