بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۱۷
●وقال (علیه السلام):
لا تجعلوا علمکم جعلا و یقینکم شکا اذا علمتم فاعلملوا و اذا تیفنتم فاقدموا
حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون می فرمایند که :
لاتجعلوا ، یعنی قرارندید .لاتجعلوا ،این لای نهی هست ،نکنید.
علمکم ، و علم تون رو قرار ندهید
جهلا ، یعنی علم خودتون جهل قرارندید.
و یقینکم ، یقین تون رو
شکا ، یقین تون رو هم شک قرار ندهید.
الان معلوم میشه چه جوری علم میشه جهل ، یقین میشه شک ،الان معلوم میشه .
اذا علمتم ، آنگاه که عالم شدید، دانا شدید فاعملوا ، پس عمل کنید، اونچه که دانا میشی، اونجا که دانا میشی می فهمید.
فاعلموا ، عمل کنید یعنی عمل نکنی علمت میشه جهل به درد دیگه نمی خوره.
اون علمی که توش عمل درنیاد اون عمل به درد جرز لای دیوار هم نمی خوره،
پس اگر عمل نکردی شد جهل. دلت رو صابون نزن.
و اذا تیقنتم ، هروقت یقین کردید
فاقدموا. اقدام کنید.
که اگر اقدام نکردید این یقینت میشه شک .
می فرمایند؛ هرچیزی بالاخره یه اثری داره که از اثر میشه اون رو شناخت،
از اثر میشه شناخت . مثلا شما یه وقتی یه غذای خوشمزه درست کردید این بوش نشون دهنده اون لذیذبودن این غذاس .
یا یه وقت هم هست طرف صورتش سرخه وقتی شما سرخی صورتش رو می بینید،
اون اثر می فهمی که این به هم ریخته است یا مثلاً یه خبر بدی رسیده بهش یه چیزی شده نشونه اونه.
وقتی که اون اثر نباشه، اثر از بین بره معلوم میشه که اون واقعه هم از بین رفته.
تو قرآنم هست می‌فرماید که :
درباره اون انسان هایی که چشم و گوش دارند اما اثری از این چشم و گوش دیده نمیشه.
بعد خدای متعال اینها رو در زمره کسانی قرار میده ، چشمشون اثر نداره ، گوششون اثر نداره.
خدای متعال اونها رو در زمره مردگان قرار میده ، بالاخره این چشم باید اثری داشته باشه ،این گوش باید اثری داشته باشه ،این قلب باید اثری داشته باشه.
وقتی شما اثری از این نمی‌بینی این با مرده چه فرقی داره ؟
باید اثری داشته باشه ، وقتی نداشته باشه انگاراصلا ولش کن.
این علم من باید یه اثری داشته باشه ، اثرش اون عمله هستش .
اون عمله اثر اون علمه.
وقتی اون عمله نباشه با جهل چه فرقی داره ، با ندانستن چه فرقی داره .
اون موقع که نمی دونستی نشسته بودی سرجات حالا هم که فهمیدی بازم نشستی سرجات، چه فرقی میکنه ؟؟!
خداوند متعال انشالله به ما توفیق عمل بده .
عالم بی عمل بگیرید زنبور بی عسله
عالم بی عمل درخت بدون میوه است.
عالم باید عمل داشته باشه. نه عالم عمامه به سر رو بگن،
عالم به همین شما بزرگوار میگن که نشستید امروز چهارتا مسئله یاد گرفتید ،
عالم به شما میگن هر کسی که می شینه ،یاد می گیره بهش میگن عالم.
این علمتون اگر توام با عمل شد،الحمدالله .
اما اگر نشد با جهل فرقی نمی کنه وگرنه علم نیست درده ، علم نیست غصه س، جعله .
یقین هم همین طور، شما یقین پیدا کردی به آخرت پس چرا نشستی ؟چرا عمل نمی کنی؟
چرا اقدام نمی‌کنی؟ چرا توشه برنمی‌داری؟
من یقین دارم قیامت هست ولی شبها خوابی، روزها غافلی .
هیچ هیچ … فقط میگی قیامت هست یقین دارم این یقین تو رو باید به اقدام و به حرکت ،به جنب وجوش بندازه.
سلمان فارسی، مقداد ، سلمان موقعی که داشت از دنیا می رفت مثل بچه زاز زار داشت گریه می کرد.
وقتی آمدن بالا سرش گفتن که چرا گریه می‌کنی گفت آخه ما با حبیب مون رسول خدا یه قول وقراری داشتیم،
گفتن چه قول وقراری ؟
گفت ما به حبیب مون قول داده بودیم ، قول وقراری داشتیم که بار خونمون ، وسایل خونمون بیشتر از بار یه شتر نباشه.
اون موقع که شده بود حاکم مدائن الان می ترسم که برم اون ور پیغمبر بگه که سلمان زدی زیرش ،
بعد راوی میگه من نگاه کردم دیدم توی خونه ش هیچی نیست ، با این حال ترس داشت می ترسید .
دیدم که یه زیراندازی، قابلمه ای، آفتابه ای یه شمشیری رو یه همچین چیزها،
با این حال می ترسید ، باورش شد قیامت رو باورش شد و لذا مثل مرده ها زندگی می کرد ، در واقع به حیات طیبه رسیده بود .
خدا انشالله به ما توفیق عطاء بفرمایید .
