حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
با تقواترین مردم کسانی هستند که گناه نمی کنند گوششون از غیبت کر هست چشمانشان از دیدن نامحرم کور هست زبانشان از گفتن گفتار حرام لال هست انشالله که ما هم کر و کور و لال باشیم از حرام ولی زبانمان برای گفتن خیر گفتن لا اله الا الله باز باشه چشممان باید انشاءالله با دیدن امام زمان روشن باشه چشممان به دیدن گنبد امام حسین گنبد امام رضا روشن باشه انشالله چشم
اینکه امورات محال رو باور میکنه ، توجه کنید !امورات محال رو باور میکنه مثلا اگر بگن سر شیرازی یه کامیون اومده توش پراز شمش طلاست هرکی اونجاست بهش یه شمش طلا میدن ،میدوه میره سر شیرازی ،بابا اخه این چه جوری جور درمیاد با چه منطقی جور درمیاد؟یه کامیون بیاد شمش طلا داشته باشه؟ بهش بگن ته شیرازی یه دریاچه یا استخر درست کردن همه دارن میرن اونجا ماهی قزل آلا صید میکنند ،میدوه میره اونجا ،امورات محال رو باور میکنه . بعد از نشانه های احمق اینه که افسوس میخوره و آه میکشه ،ناله میزنه ،ناراحته ، اره ما بیچاره ایم ما بدبختیم از دنیا شانس نیاوردیم،خر ما از کرگی دم نداشت ،ما ببین چه روزگاری داریم شانس ما این مرد افلیج گیر ما افتاد ببین هیچی ازش برنمیادهمه برادراش کجا خونه دارن ؟قیطریه و ... ما کجا؟ ته شیرازی ،اخر دنیاست خب این همش برگذشته حسرت میخوره
اوناییکه معلم صبیان هستن ،صبیان یعنی کیا؟اطفال اوناییکه همیشه با اطفال سروکار دارن عقلشون نزدیک به بچه ها میشه و لذا با اونا خیلی نباید مشورت کرد. میگه (کفی المرءُ نقصاعن یقال انه معلم صبیان ) برای نقص یه انسان همین بس که بهش بگن معلم بچه ها (ان کان فاضلا )اگر چه ادم فاضلی باشه. خب این چون با اون بچه ها هست سعی میکنه فهمشو بیاره اندازه بچه ها ولذا خورده خورده عقلش دیگه رشد نمیکنه ،دیگرانخورده خورده عقلشون رشد میکنه اما این عقلش رشد نمیکنه بعد هم یه مرتبه میبینی قاطی میکنه و سیماش بهم میریزه ، میری نگاه میکنی میبینی که بچه رو داره با دمپایی میزنه تو صورت و کمر و سینه بچه ،میگه میزنم تا بمیره. خب این معلومه معلم بچه دیوونه و احمق شده ،اخه بچه رو که نمیزنن اون شیطنتش اقتضای سنشه ،اون باید بچگی کنه و بدوه و زمین بخوره و خونه رو بهم بریزه و رو درو دیوار خط خطی کنه ،مثلا کاغذ دیواری روبهم بریزه ،خب این آقا باید اینکارارو بکنه ،تو چرا داری میزنیش ؟معلومه که عقل اینم چی شده؟ بچه شده ،آقا بچه ای که داره گریه میکنه معلومه یه مشکلی داره یه دردی داره ،اقا این هی میگه ساکت ،داد میزنه سرش ،این بچه که اگر میفهمید که گریه نمیکرد ، اینجوری نمیکرد،حالا خدای متعال
طالب کیمیاست دنبال این است که کیمیا یاد بگیرد دنبال این است که یک شبه برسه به آن بالاترین درجات علم‌کیمیا همین است که آقا خاک طلا کنی مس را برداری طلا کنی این علم کیمیا اگر واقعاً این‌ها اصلی داشت اروپاییها معدن طلا داشتن یک چیزهایی است که اصلی ندارد یک عده می‌روند دنبال این جور چیزها حالا شما این جور چیزها به نظر شما غریب بیاید الان یک مثال میزنم بعضی از جوان‌ها هستند در اطراف کرمانشاه دنبال گنج و طلا می گردند مردم کرمانشاه شنیدم که می گفتند اکثر مردم و یا ۹۹ درصد مردمی که دنبال طلا هستند همه شان وقتی که دنبال طلا می گردند گازمیگیرد شان همانجا می میرند عمر آنها تمام میشود می فرمایند یکی دیگر از کسانی که ممکن است احمق باشد آدم شجاع است  می‌گویند عاقل توی محل خطر نمی‌رود منتها شجاع میره توی محل خطر میره میگم شجاعت دارم میره توی محل خطر کم پیدا میشه کسی هم عقل  داشته باشه هم شجاعت مثلا اهل بیت اینطورین هم عقل دارن هم شجاعت، شیخ الرئیس ابوعلی سینا میگه من در خلقت علی متحّیرم این چه طور خلقتی بود به جهت اینکه کسیکه حکیمه و عاقله و عقلو فهمو حکمت داره همچین شجاعتی نداره که بزنه تو دل دشمن یه تنه بجنگه ،کسیکه دیدیم
اما چهره آقا اباعبدالله برافروخته نورانی میگه ندیدیم مردی این همه سختی این همه عزیز از دست داده علی اکبر از دست داده قاسم از دست داد عباس را از دست داده اما هر لحظه که به ساعت شهادتش نزدیکتر میشد چهره اش برافروخته تر می شد نورانی تر می شد
رسول خدا می‌فرمایند که دربهشت یک درجه ای هست که به اون درجه نمی‌رسند جز سه گروه..درجه ها متفاوت هست دربهشت اینکه همه دریک جا جمع بشن نیست به تناسب اینکه هرکس دردنیا چه درجه ای داره دربهشت جایگاه داره..مثلا می‌گوید.. اقرا ..بخون .تقرا .بخون برو بالا حالا چی رو بخون برو بالا بعضیا می‌کن این کتاب وجودتو بخون ببین که هرچی که جمع کردی هرچی که توشه کردی.. بعضیا میگن ببین چقدر مطابقت با امیرالمؤمنین داری اینو بخون برو بالا..انشاالله شمارو دربهشت بالا ببینیم ‌..استاد ما می‌فرمود بهشت طویله هم داره ..یه جایی هم هست که شاید کاخ باشه یا قصرباشه.. به اونجا دست پیدا نمی‌کند مگر ۳گروه ..یکی// پیشوای عادل//__ مثلارییس جمهوری که عادل بوده.. ‌‌‌مثلا می‌روید بهشت  میبینید شهید رجایی اونجا نشسته. شهید بهشتی اونجا نشسته.. پیشوا
دید شتر بیدار نمیشه هر کاری کرد چطور از جایش بلند شد و سرش را روی قلبش تر گذاشتی قلب شتر کار نمیکنه پسرش من گفت بابا جون اینکه دست و پا و سر و گردنش سر جاشه چرا از جاش تکون نمیخوره گفت جانم فدای اون کسی که شتر را تکون میداد چیزی که شتر را تکون میداد روح بود روح از کجا بود از طرف خدا بود آری تو باید عاشق خدا می شدی عاشق ظاهر شدی تو باید عاشق باطن میشدی هم دنیا را باختی هم آخرت عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید به ما هم تو این دنیا فرصت
اقایی خواب دید اباعبدالله الحسین علیه السلام را در خواب به او گفت بالاخره قاتل شما کی بود؟ اباعبدالله فرمود هم سنان وهم شمر گفت آقا چطور میشه؟ آقا اباعبدالله الحسین فرمود سنان مرا نحر کرد بانوک نیزه زیرگلوی ابا عبدالله ..??یااباعبدالله?فرمود
بعداً در شب زفاف بیرون آمد که برود حمام؛ همسرش خواب دید که فرشتگان از آسمان نازل شدند که آب غسل شیخ مرتضی را - مثل شیشه عطری که ما هدیه می‌بریم- برای ملائکه به عنوان هدیه ببرند!؛ چون این بزرگوارِ ربانی، ازدواج کننده ربانی، غذا خورﻧﺪﻩ ربانی و متکلمِ ربانی بود.

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر