حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد و

الحمدالله رب العالمین

و صل الله علی سیدنا و نبینا

حبیب اله العالمین ابوالقاسم مصطفی محمد

و آله طاهرین و العن الدائم

اعدائهم اجمعین

من الآن الی قیام یوم الدین

شب شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام هست،

تسلیت و تعزیت عرض می کنم

به حجت ابن الحسن امام زمان علیه السلام و شما موالیان اون حضرت.

امیده که این شب قدر برای یکایک مون پر بها باشه به برکت یک صلوات غراء بر محمد و آل محمد.

در روایات داریم که مومن بین خوف و رجاست

از یک طرف می‌ترسه که به سبب همین گناهانی که مرتکب شده عقوبت الهی او رو بگیره و مستحق جهنم بشه به جهنم بره ،

از یک طرف هم امید داره به مغفرت الهی به رحمت الهی که خدای متعال به فضلش با او معامله کنه ،

به رحمتش با او معامله کنه و او رو بهشتی کنه.

در روایت داریم که شخصی رو ، پرونده شو می گذارن تو بغلش میگن جهنمی ،

اون ملائکه ای که دست اینو می گیرن می کشن سمت جهنم خب مامور الهین ، که تو رو خدا منو نگه دارین از این خبرا نیست،

می‌برن از موی پیشونیش می گیرن و اینو می ندازنش تو جهنم.

اما تا این برسه دم در جهنم دارن سه مرتبه برمی‌گرده،

این روشو اینطوری بر می گردونه،

یه نگاهی می‌کنه، یه نگاهی به عقب خودش می کنه به پشت سرش می کنه،

بار اول نگاه می کنه خبری نمیشه.

میره یه خورده جلو دو مرتبه بر می گرده پشت سرشو نگاه می کنه می بینه خبری نیست،

بار سوم برمی‌گرده پشت سرشو نگاه می‌کنه، خدا می‌گه نگهش دارید .

بنده من ، چیه تو که جهنمی هستی راهت رو بگیر برو جهنم، چرا بر می گردی هی نگاه می کنی،

میگه خدایا بارالها من گمان نمی‌کردم ، باور نمی‌کردم نگاه من به کرم تو یه چیز دیگه بود ،

من به تو حسن ظن داشتم.

از ناحیه باری تعالی خطاب میشه که با اینکه اینطور نبود ،

این بنده من تو دنیا گمانش خوب نبود اما چون داره میگه بیاریدش.

برش گردانید، امید به رحمت حق تعالی.

مومن حالش باید این باشه.

که اگر تمام گناهان عالم رو هم انجام داد ناامید از رحمت نباشه ،

خدا غفوره، خدا مهربانه ، خدا می آمرزه.

اصلا خدای متعال من و شما رو خلق کرده که بیامرزه. خلق کرده که به کمال ببره ، خلق کرده که به بهشت ببره.

خلقمون نکرده که ببره جهنم که،

هر پدر و مادری آرزوی سعادت می کنن برا بچه شون ،

برا اون بچه‌ای که سبب ساز بودنها، فقط مقدمات رو فراهم می کردن.

حالا خدای متعال که خالق هستی ماست،خالق وجود ماست، خالق دنیای ماست ، راضی میشه خلق مون بکنه ببره جهنم؟

مگر اینکه خودمون جهنم رو بخوایم ، خدا نمی خواد برا ما جهنم رو ،

ما خودمون جهنم خودمون رو می خوایم.

اختیار رو خدا برا همین داده دیگه ، که شما چیکار می کنید؟ بهشت رو انتخاب می کنید یا جهنم رو .

مومن باید این طوری باشه ، بین خوف و رجاء باشه.

خب امشب من از صبح که پا میشم همش ذهنم درگیر این میشه که خدا یه چیزی به قلبم بندازه بگم که مفید باشه،

از خدا هم خیلی خواهش می کنم استمداد می کنم که مطلبی که میگم به درد بخوره .

طرف اومد به امام صادق علیه السلام گفت: یابن رسول الله یه گروهی هستند از شیعیان، حالا کلمه شیعه ازش سو استفاده شده.

یه عده‌ای هستند اینها انواع اقسام گناه هارو انجام میدن ، یعنی کیلویی گناه می کنند.

خیلی عجیب و غریب ها ، هر گناهی هم که می رسند اصلا کنار نمی گذارنش،

با سر شیرجه میرن توش ، آخرش هم میگن ما به امید خدا دل بستیم.

به رحمت خدا دل بستیم ، ما به رحمت خدا امیدواریم.

امام صادق فرمود اینها کذبوا ، دروغ میگن.

لیسوا براجین اینها امیدوار نیستن .

فرمود : من الرجاء شیئا  اگه کسی به یه چیزی امید داشته باشه ، طلبه ، می خواد.

رحمت خدا چیه؟ رحمت خدا بهشته.

شما به رحمت خدا امید دارید ، باید طلبش کنید،

چجوری باید طلبش کنید؟ با نمازت، با عبودیتت، با اطاعتت.

ما متاسفانه عبادت و اطاعت رو محدود می کنیم تو نماز ، نه.

نماز یکیش، طاعت یه چیز وسیعی ، شامل خیلی چیزها میشه.

امام صادق فرمود: اینهایی که گناه می کنن آخرش میگن ما به رحمت خدا امیدواریم ،دروغ می گن، دروغگو ان،

اونی که امیدواره، طلب می کنه ،

و من خاف من شیء هرب منه  اون که از یه چیزی می ترسه، ازش فاصله می گیره .

تو مگه از جهنم نمی ترسی، پس چرا گناه می کنی ؟

از عقرب می ترسی ، از مار می ترسی ،نزدیکش نمیشی .

آیت الله مرعشی ایشون سه سال با آشیخ عباس قمی هم حجره بود ، بعد ایشون می فرماید آیت الله مرعشی.

بعد شیخ عباس قیامت رو باور کرده بود ، مشکل ما همینه ، تو باوره.

شیخ عباس قیامت رو باور کرده بود ،خدا رحمت کنه حاج آقای مرتضی تهرانی رو ،

می فرمود ازش سوال کردند شما گناه دلتون نمی خواد؟

شما چجوریه ، ما که گناه می بینیم دلمون می خواد ، شما چجوریه گناه دلتون نمی خواد.

ایشون فرموده بود من یه سوال می کنم جواب منو بدی ، جواب خودتون هم در میاد.

تا به حال دلت خواسته که یه پرس نجاست بخوری ؟

آقا نه ، اصلا ما به فکرمون هم خطور نمی کنه ، ایشون فرموده بود گناه تو نظر من اینه ،گناه این جوریه.

گناه ما رو از چشم خدا می ندازه. ما رو کم اعتبار می کنه ، کم عیار می کنه .

گناه ما رو لجن مال می کنه، حقیقت گناه رو اگر ببینید اصلا سمتش نمیرید. اصلا سویش نمیرید.

یعلمون ظاهرا من الحیاة و الدنیا

ما یه ظاهری داریم می بینیم از این دنیا

و هم عن الآخره هم غافلون

از پشت پرده غافلیم ، نمی دونیم چه خبره.گناه بیچاره مون می کنه .

فرمود ۴ چیز در گناه هست که از خود گناه بدتره.

ا. استحقار. گناهت رو کوچک شمردن. خیلی راحت سرش رو باز می کنه تو کوچه خیابون جولان میده ، بعد میگه مگه چیه؟ مگه من چیکار کردم؟

خیلی راحت نماز هاش قضا میشه ، میگه مگه چیه ؟

۲. الافتخار. گناه می کنه افتخار می کنه به این گناهی که انجام میده .

یکی از مراجع تقلید ازش سوال کردن، تو سایتش جواب داده بود .

سوال این بود ، یه جوونی گفته بود من ۴۰ ساله دارم گناه می کنم آقا من چیکار کنم که گناه رو بزارم کنار ؟

اون مرجع تقلید برگشته بود یه جوابی داده بود خیلی جوابش قشنگ بود.

گفته بود من به شما تبریک میگم که بعد از ۴۰ سال گناه کردن ، هنوز این گناه برای شما بد هست.

چون بعد یه سال آدم یه گناه انجام بده اون گناه دیگه براش زشت نیست ، بد نیست.

اون گناه زیبا میشه، قابیل ، هابیل رو کشت مگه بعدش پشیمون شد؟ نه

اتفاقا پز می داد افتخار می کرد می گفت آقا گناه کردیم ، برادر کشتیم کار خوبی هم کردیم.

۳. الاستبشار، خوشحالی بعد از گناه از خود گناه بدتره.

۴. الاصرار ، گناه کرد ، فردا دوباره همون گناه رو تکرار بکنه ، از گناه بدتره.

گناه ما را از چشم خدا می‌ندازه ،

گناه محبت مولا علی را از تو قلبمون می‌بره .

گناه اشک چشممونو می‌خشکونه.

میای پای روضه می شینی هر چی می خونن اشکت در نمیاد ،

گناه مورد لعن خدا قرار می گیری،

گناه اینه ، راهش چیه؟

من یه راه کلی میگم. راهش یاد خداست.

هرچی به سمت خدا بری شیطان فاصله ش بیشتر میشه ، دورتر میشه.

قرآن میگه ان الذین اتقوا ، آدم های پرهیزکار این خصوصیت رو دارند که ، اذا مسهم طائف من الشیطان،

وقتی شیطان میاد اینا رو فریب شون بده یه کاری بلدن انجام میدن شیطان بره.

گناه نمی کنند،توکلوا، یاد خدا می کنند.

هر چه یاد خدا می کنند فاذا هم مبصرون ، دلشون روشن می‌شه.

دیگه نمیرن سمت گناه.

فرمود یا موسی اذا اردتنی ، هر وقت خواستی نجات از گناه رو، ۶ تا کار رو بکن.

انظر الی فوقک واذکر عظمتی

نگاه به بالای سر خودت بکن ، سرت رو بیار بالا عظمت من خدا رو یاد کن.

موقعی که گناه پیش میاد ، رفیق من عزیزمن این شب قدر شب مهمی .

یا موسی هر وقت خواستی نجات پیدا کنی از گناه ، به بالا سر خودت نگاه کن.

عظمت و بزرگی من خدا رو یاد کن.

انظر الی الارض تحتک

نگاه به زیر پات بکن

واذکر اللحد سجلی نگاه به زیر پات بکن اون لحد رو ببین ، اون قبر رو ببین، اون زندانی که من برات آماده کردم ها..

فردا ، پس فردا باید بری ها ، همیشه این جا نیستی ها، یه روزم پایینی ها.

انظر الی یمین

نگاه کن به سمت راستت بکن ، بهشت منو یاد کن .ثواب منه ،برات کنار گذاشتم.

نگاه به سمت چپت بکن ، جهنم رو ببین ، این عقوبت منه ها .

نگاه به جلو بکن ، صراط رو ببین .

کمین گاه منه ها .

نگاه به پشت سرت بکن ،ملک الموت رسول منه، از پشت سر میاد.

هر لحظه ای که داره نفست ، امیرالمومنین جان عالم به فداش فرمود :

نفس المر خطاه الی اجله

هر نفس تو یه گامی به‌سوی مرگ.

شما مثلا خدا براتون چندین میلیارد نفس قرار داده، این یه نفس که کشیدی یه قدم به اون پایان کار نزدیک شدی.

می خوای آقا گناه بکنی این ۶ تا کار رو بکن ، نجات پیدا می کنی ،

ابا بصیر میگه یکی بود ، حالا خدا کنه دیگه هر جا میگه تابوا، قرآنه ها هر جا میگه تابوا پشت سرش میگه اصلحوا،

اونهایی که توبه کردن اصلاح کردند.

توبه کنی بعدش فردا همون آش و همون کاسه باشه .

امام صادق می فرماید: ولش کن دروغ میگه.

توبه نکرده ، خدا رو به مسخره گرفته.

اونی که بیاد امشب اینجا قرآن به سرش بگیره ، فردا دوباره پا ماهواره بشینه تصاویر مبتذل ببینه ، خدا رو مسخره کرده.

اونی که اینجا بیاد گریه کنه قرآن رو سرش بگیره ولی عملش فکرش کردارش خلاف قرآن باشه ، قرآن رو مسخره کرده.

شیطان نفوذ کرده تو خونه های ما ،شیطان وارد خانه های ما شده ، حواسمون نیست.

خدا رفته ، گمشده بشریت خدا ست.

خدا فراموش شده که زندگی ها اینطور شده.

علی بذکر الله تطمئن القلوب

یاد خداست عزیز من که برات آرامش میاد.

و الا با پول و اسکناس ، ثروت و ماشین و چی و چی..آرامش تحقق پیدا نمی کنه.

خدا حفط کنه آقای مکارم شیرازی رو ، ایشون کتابی داره به نام معمای هستی ،

میگه همش این ور اون ور می کنه ، از بچگی هی میگه من برسم به فلان جا بعدش دیگه تمومه.

می‌رسه به اونجا بعد میگه عه برسم به فلان جا…

هی میره میره آخرش می بینی بانگی درآمد خواجه مرد

به کجا رسیدی؟ اینکه تو پول دار بشی به آرامش برسی این آرامش کاذبه، دروغی.

فردا دوباره از یه جا دیگه دردت میاد.

اینکه برسم به فلان جا تمومه، این کاذبه،

مثل مسکن هایی که دو ساعت دردت رو می‌ندازه.

چیکار کنم که همیشه من آروم باشم ،یاد خدا.

درمان همه درد هاست.

امشب شب بیست و یکم ، رفقا عزیزان گناه، امیرالمومنین رو از دلمون می بره ها.

اما هر چقدر این گناه کنار تر بره ، دور تر بشه، محبت امیرالمومنین جلوه می کنه ،

میاد . بعد محبت امیرالمومنین تو قلبتون باشه چه اتفاقی می‌افته؟

پیغمبر فرمود: اگه همه ی این امت اتفاق می کردند بر محبت علی ابن ابیطالب، خدا جهنم رو خلق نمی کرد.

نشسته بودند دیدن یه جنازه رو دارن میارن پیغمبر صدا زد ،کجا؟

گفتن می بریم دفنش کنیم. فرمود بیارید،

جنازه رو بیارید ،جنازه رو بزارید زمین، خود نبی مکرم، اشرف مخلوقاته،

بلند شد رفت، روی این میت رو پوشونده بودند .

رفت صورت این میت رو باز کرد این روپوش رو برداشت صدا زد علی جان این رباحه، غلام آل نجاره می شناسیش؟

یه غلام سیاه رو.

برداشت منه ها، اصلا این غلام رو براش ارزش قائل نبودن همین جور می بردن بندازنش تو قبر رو برن.

صدا زد علی جان می شناسی اینو ، آقا امیرالمومنین یه نگاهی تو صورت این غلام سیاه کرد صدا زد یا رسول الله،

والله ما رانی قط الا و خجل و قال یا علی انی احبک

یا رسول الله به خدا قسم این غلام سیاه نشد یه مرتبه منو تو کوچه خیابان ببینه هر بار منو دید صدا زد علی جان من تو رو دوستت دارم.

یا علی من عاشقتم.یا رسول الله هر وقت منو می دید سر از پا نمی شناخت،

خضوع می کرد خشوع می کرد دستش رو می ذاشت رو سینه ش می گفت علی جان تو رو دوستت دارم.

دوستش داری امیرالمومنین رو؟؟

مولا علی رو دوستش داری؟؟

ببین مزد تو چیه ، پاداش تو چیه ،هر کی که الان تو قلبش امیرالمومنین، محبت علی علیه السلام نوشته شده خوب دل بده.

پیغمبر دستور داد گفت این جنازه رو برگردونید ببرید غسلش بدید.

آقا یه غلام سیاه، نه علی رو دوست داره.

بردن غسلش دادند. پیغمبر خودش اومد برا تشییع،نمازش رو خوند یهو مسلمونها گفتن یا رسول الله به خدا قسم ما تو آسمون ها صداهای عجیب غریب می شنویم،

این چه صدایی تو آسمون ها داره میاد؟

پیغمبر فرمود: انه قد شیعه سبعون الف قبیله من الملائکة

به خدا قسم هفتاد هزار قبیله از ملائکه ها که هر کدوم از این قبلیه ها هفتاد هزار ملکه اومدن به تشییع جنازه این غلام سیاه رویی که علی رو دوست داره.

بعد یه مرتبه رو کرد به امیرالمومنین صدا زد علی جان، ما نال ذالک الا بمحبتک یا علی ، به خدا قسم این غلام سیاه به اینجا نرسید مگر به محبت تو.

با محبت تو که الان به اینجا رسیده به این نقطه رسیده. که من پیغمبر بیام برا غسلش، من پیغمبر بیام برا نمازش، من پیغمبر بیام برا دفنش.

هفتاد هزار قبیله از ملائکه ها بیان برا تشییعش.

پیغمبر رفت تو قبر ، کار داره آقا رسول الله. می خواد جایگاه محبین مولا علی رو نشون خلایق بده.

می خواد بگه که ببین محبت امیرالمومنین چیه؟ ارزون نفروشش، ساده از دست نده.

گناه اینو از بین می بره ها، پیغمبر رفت تو قبر ، وارد قبر شد ، سنگ های لهد رو داره می چینه،

یک مرتبه آقا ، مثل این می مونه که یهو برگشت. تو قبر یهو برگشت روشو کرد اون طرف ، یه ساعتی صورتش رو گرفت اون طرف بعد دو مرتبه مشغول شد.

سنگ لهد رو گذاشت خاک هارو ریخت و از تو قبر اومد بیرون.

گفتن يا رسول الله چی شد؟ چرا یهو وایسادی؟

پیغمبر فرمود: ان هذا ولی الله. این که علی رو دوست داره ولی خداس ،

خرج من الدنیا عطشانا

موقعی که از دنیا رفت این غلام سیاه تشنه بود . با لب تشنه از دنیا رفت.

خدا حورالعین هایی که به ازدواج او در آورده با کاسه هایی از آب فرستاد که این غلام سیاه محب علی رو سیراب بکنه.

ان ولی الله غیور

ولی خدا غیرت داره ،نخواستم نگاه به اون همسران غلام سیاه بکنم که این غلام سیاه محزون بشه نگران بشه.

من یه جمله تو پرانتز بگم ، یا رسول الله کجا رفت اون غیرت مسلمون‌ها ،

من حال جامعه رو میگم ها ، کجا رفت اون حیایی که برا خانوم ها بود.

خدا رحمت کنه حاج آقا خسرو شاهی رو، ایشون می‌فرمود، ما بچه یتیم بودیم تو خونه عمو مون بزرگ شدیم ، یه چند سال خونه عمو مون بودیم با مادرم.

بعد دیگه خودمون رفتیم مستاجری، عموی من من رو یه بار صدا زد،

به خدا قسم اگر الان تو کوچه من مادر تو رو ببینم ، مادرت من رو ببینه ، نه من مادرت رو می شناسم نه مادرت منو می شناسه.

می فرمود وقتی تو کوچه می رفتن ، اگه می دید یه مردی از اون طرف میاد می نشست رو زمین چادرش رو می گرفت رو سرش تا اون رد بشه.

وقتی امام باقر رو دید امام باقر فرمود یا جابر چه خبر از زمان آقا رسول الله؟

یابن رسول الله یا امام باقر ، همین اندازه بگم ، خدا رحمت کند آشیخ جواد کربلایی رو .

من از ایشون به یادگار دارم. جابر به امام باقر فرمود یابن رسول الله این مقدار بگم که مردم اون زمان مردم این زمان رو می دیدن میگن اینها دین ندارند.

اگر این مردم زمان آقا رسول الله رو ببیند میگن اونها دیوونه ان.

عوض شده ، تغییر کرده ، اما یاد خدا اصلاح می کنه.

امام زمان علیه السلام ظهور که می کنه ، اولین کاری که می‌کنه، نماز رو آباد می کنه. نماز که آباد بشه بقیه چیزها هم درست میشه.

ان الصلاه علی فحشاء و المنکر

امیرالمومنین شهید محرابه. شهید نمازه.

امام حسین روز عاشورا فرمود وایسید نماز اول وقت بخونیم ، دشمن داره می‌زنه عیب نداره ، دو تا از بهترین اصحاب رو می زاریم این جلو که تیر ها رو بگیره که نماز مون رو بخونیم.

عیب نداره فدای نماز. آقا اینها بهترین آدم های روی زمینن،عیب نداره فدای نماز.

باید بفهمنند که نماز یعنی چی…

علی جان چرا انقدر آسمون رو نگاه می کنی؟

با دشمن داریم می جنگیم ، آقا فرمود می خوام ببینم وقت نماز کیه نمازم رو بخونم.

بابا ما داریم با دشمن می جنگیم ، ما دعوامون سر نمازه.

ذکر خدا یاد خدا ، باید احیاء بشه.

شب قدره ، چی باید تو دل ما احیا بشه ؟یاد خدا.

عرضم تمام، حاج آقا مرتضی تهرانی رحمت الله علیه ایشون می فرمود:

من خیلی از خدا خواستم گفتم خدایا من میرم روضه حواسم نیست یه چیزی میگم که اینو نتونم بگم ، خدایا اگه میشه توی روضه خوندن اینو یادم بنداز که بگم. حالا انداخت که بگم ،

حاج آقا مرتضی تهرانی خدا رحمت کنه ایشون رو ، ایشون می فرمود:

امیرالمومنین جان عالم به فداشون، اینکه میگن اول مظلومه اول زمانی نیست،

ببین مثل اینکه بگن الان اولین نفر ایشون اومد وارد مسجد شد بعد اوشون بعد پشت سر هم اومدن.

نه این میشه زمانی ، یه وقت میگم آقا اینجا اول کس فلانی،

اینجا دیگه منظور زمانی نیست ، اینجوریه،یعنی مقامش از همه بالاتره.

حاج آقا مرتضی می فرمود امیرالمومنین اول مظلوم عالمه، یعنی زمانی نیست .

بعدش امام حسین؟نه

تو رتبه مظلومیت کسی به پای امیرالمومنین نمی رسه. اول رتبی امیرالمومنین. مثل همچین ایامی ، من می خوام روضه بخونم.

صعصعه ابن صوحان اومد نزد امیرالمومنین، گفت شما بالاتری یا آدم؟

فرمود من، چرا تو بالاتری؟

گفت به خاطر اینکه خدا همه کره زمین، همه بهشت رو مباح آدم کرد ولی ول کرد رفت سمت شجره منعیه، اما من علی همه زمین مباحم نبود اما از این زمین به یه تیکه نون جو بسنده کردم.

شما بالاتری یا ابراهیم؟بماند.

شما بالاتری یا نوح ؟ گفت من بالاترم .

گفت چرا ؟ آقا فرمود قوم نوح چه کردن فوقش این بود که اذیتش کردن دیگه.

تو روایت هست یه جوری می زدن که از تو گوشش خون می اومد. سه روز بیهوش میشد، بعد از سه روز جنازه نوح رو می گرفتن می آوردن دم خونه به هوش می اومد‌.

کتکش زدن دیگه ، اما جناب نوح چیکار کرد ؟

نفرین کرد .همه عالم رفت زیر آب ،همه کره زمین رفت زیر آب ..

اما من علی جلوی چشمم به ناموسم به خانومم جسارت کردند

همسرم فاطمه می خواست نفرین کنه ، صدا زدم سلمان بدو خودت رو به فاطمه برسون بگو پدرت رحمت بود خودتم رحمتی ، نفرین نکن اینارو .

نذاشتم نفرین کنه ، ۲۵ سال خانه نشین بود ، استخوان تو گلو تو چشم، روضه ی من این باشه ، گفتن علی جان بهترین لحظه عمرت کی بود؟

فرمود غدیر . اون ساعتی که پیغمبر دستم رو گرفت بلند کرد .

گفتن علی جان بدترین لحظه عمرت کی بود؟

فرمود همون ساعتی که خانومم بین در و دیوار منو صدا می زد.

برا هیچ مردی سخت تر از این نمیاد که خانومش او رو صدا بزنه . گفتن یا علی همین سنی که تو الان هستی پیغمبر هم بود منتها نگاه می کردیم آقا رو ، محاسنش، ۱۷ تا موی سفید پیدا می‌شد.

اما علی جان این تمام محاسن تو سفید شده ، تو مگه جان پیغمبر نیستی ،

مگه قرآن نمی گه انفسنا و انفسکم

علی جون پیغمبره. چرا این قدر متفاوتید؟ صدا زد آخه من داغ فاطمه دیدم. من در و دیوار دیدم.

من ناله فاطمه شنیدم.

دوست داران امیرالمومنین عاشقان مرتضی علی ، امشب دیگه امیرالمومنین به وصال می رسه، وصال فاطمه ش

دیگه راحت میشه، وقتی اومد کنار بدن فاطمه تو قبر می گذاشت هی صدا می‌زد ای کاش می شد این نفس های من حبس می‌شد

ای کاش می شد جون من با این نفسهام بیرون بیاد

دیگه بعد فاطمه خیری تو این دنیا نیست

امشب شب وصال امیرالمومنین

اما فراق بچه هاس. امشب یه مرتبه انگار تمام وقایع مدینه دوباره تکرار شد

چون امیرالمومنین شبانه وصیت کرد ، پاسی از شب گذشت یه مرتبه صدا زد

حسن جان غسلنی بالیل

شبانه غسلم بده کفلنی بالیل شبانه کفنم کن دفنی بالیل شبانه منو دفن بکن

تکرار شد دوباره حوادث مدینه

صل الله علیک یا امیرالمومنین

حتما بچه‌ها این روضه ها رو می خوندن به ذهنم اومد بگم ها

نامه نوشت به معاویه خلیفه دوم عمر بن خطاب به معاویه نوشت

معاویه به خدا قسم وقتی فهمیدم فاطمه بین در و دیوار تمام قدرت خودم رو تو پاهام جمع کردم

چنان با لگد به در زدم به خدا قسم صدای نفس فاطمه به گوشم رسید

وای منو وای منو وای من

میخ در و سینه زهرای من

در وسط کوچه تو را می‌زدند

کاش به جای تو مرا می‌زدند

آی غیرت مندا این بیت آخر من ببینم با این بیت چه می کنید صدا می‌زد

گوشه چشم تو چرا شد کبود

فاطمه جان مگر علی مرده بود

آه فدای دلت یا امیرالمومنین همه با هم صدا بزنیم

زهرا جان زهرا جان

 

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *