حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۲۰۱

●و قال( علیه السلام):  اِذا کَثرت المُقدره قُلت الشَهوَه

حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون می‌فرمایند که:

اذا ، یعنی وقتی ، هنگامی که . کثرت ، زیاد بشه

مقدره ، یعنی قدرت،قدرت بر چیزی .

وقتی قدرت بر چیزی زیاد شد ، قلت الشهوه علاقه ی به اون چیز کم میشه.

پس الان شما یه شی رو مثلاً یه وسیله‌ ای، ماشین نداری هی اینور اونور می‌کنی ،

علاقه زیادی که چی بگیری هی، مثلا میری قرض می گیری ، وام می گیری اینور اون ور می کنی ، فلان جا ثبت نام می کنی،

یه ماشین به اسم چی بشه در بیاد ، ماشین رو که گرفتی و نشستی پشتش یه چهار دور زدی خلاصه یه چند مدتی اینور اونور کردی،

دیگه از چشمت میفته این تو همه چی هست .

من الان یه مثالشو زدم. یه مثال خونه وسیع، خونه بزرگ .

حتی در مورد زن گرفتن ،زن گرفتنم همین جوریه .

آدمی زن نداره هی سر و کله می‌شکونه هی میگه چه جوری زن بگیریم ، زن که می گیره دیگه این علاقه ش به زن گرفتن کمتر میشه .

مگر اینکه چشم چران باشه ، اینم هست مگر اینکه چشمشو کنترل نکنه ،

به زنان دیگه نگاه بکنه که اونجا دیگه قصه ش فرق می کنه.

نه تنها کم نمیشه هی داره زیادتر میشه، این دیگه داره شیطانی میشه .

اونجا دیگه یه معقوله ی دیگه س. ولی اگر این آدم باشه چشمش به خانم خودش باشه به جای دیگه نگاه نکنه،

این طبیعتاً باید اینجوری باشه که کم بشه. این تو همه موارد هست .

مرحوم کمره‌ای در منهاج البراعه، همین مطلب رو می‌فرمایند که :

این از یه اصل روانی معروف سرچشمه می‌گیره که میگه ؛

الانسان حریص علی چی ما منع

آدم نسبت به اون چیزی که منعش می‌کنند  حریصه. تا دستت بهش نمیرسه هی دوست داری بری خلاصه او رو تصاحب بکنی و گیرش بیاریش، بعد همه ش اضطراب داری،

همش دست و پا میزنه همش چی چی …

ولی وقتی رسید بهش دیگه کم کم بی‌اعتنایی می‌کنه و نگاهش نمی‌کنه و ملول میشه و خسته میشه،

و این رو این کلام امیرالمومنین رو می‌فرمایند: برخاسته از این اصله که انسان نسبت به اون چیزی که منعش می‌کنند حریصه دوست داره هی بره اونجا.

مثلاً این مطلب رو می‌فرمایند که : یه وقتی یه مواد غذایی که کم میشه دیدید مردم چیکار می‌کنند ،

یهو هجوم میارن به فروشگاه‌ها ، انگار قحطی شده،  بابا هیچ اتفاقی نیفتاده .

توهمی دو سال پیش بود بازار پارسال بود، بازار به هم ریخته بود، مردم همینجوری می‌ریختن هی می‌خریدن کارتون کارتون…

من می‌گفتم خب بابا بالاخره این تموم میشه تو صدتا کارتون هم بخر. خلاصه تموم میشه آخرش که چی،

تهش که چی، یه چیزی رو که احساس می‌کنن کمه، سریع می‌ریزن.

اما اگر مدیران جامعه کنترل کنند مواد غذایی رو مقدار قابل توجهی بزارند که مردم یهو تو اینجور موقع‌ها که میشه،

این مواد غذایی رو بریزن .نه تنها هجوم نمیارن بلکه که احساس بی‌نیازی می‌کنند.

و قلت الشهوه

خدا به شما خیربده.

صلی الله علیک یااباعبدالله

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *