دید شتر بیدار نمیشه هر کاری کرد چطور از جایش بلند شد و سرش را روی قلبش تر گذاشتی قلب شتر کار نمیکنه پسرش من گفت بابا جون اینکه دست و پا و سر و گردنش سر جاشه چرا از جاش تکون نمیخوره گفت جانم فدای اون کسی که شتر را تکون میداد چیزی که شتر را تکون میداد روح بود روح از کجا بود از طرف خدا بود آری تو باید عاشق خدا می شدی عاشق ظاهر شدی تو باید عاشق باطن میشدی هم دنیا را باختی هم آخرت عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید به ما هم تو این دنیا فرصت