حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۱۰۴

● و قال (علیه السلام ):لا یَکونَ الصِدیق صِدیقَا حَتی یَحفَظ اَخاهُ فِی ثَلَاث : فِی نِکبَته وَ غَیبَته وَ وَفَاته.

 

▪︎حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون می‌فرماید که :

دوست ،دوست نمیشه مگر اینکه سه جا حافظ باشه. سه جا حفظ بکنه .

اولاً اینکه به دوست هم خلیل میگن یعنی تو رفاقت چیزی کم نمیزاره

هم صدیق میگن صدیق یعنی رفیقی که تو رفاقتش صادقه ، راست میگه ، زیر آبی نمیره صداقت داره. روراسته .

از دوست حتی آخ هم میگن برادر کلمات خودشو داره و اینجا از این حیس حالا چون که رفاقت مثلا راست میگم و اینجور چیزها، حضرت کلمه صدیق رو به کار برده.

دوست، دوست نمیشه مگر اینکه برادرش رو سه جا حفظ کنه، این سه جا کجاهاس:

یک. فی نِکبتِه ، تو مصیبتها ، تو گرفتاری‌ها مشکلات ، سروکله این پیدا میشه.

بعضی ها دوستن فقط تو بخور بخور، تو سختی‌ها و گرفتاری‌ها اصلاً خبری ازشون نیست هیچی اصلاً پیداشون نیست.

تو مجلس عروسی باشه هست ولیمه باشه حاجی خورون هست، اما اگر گرفتاری باشه ، قرض باشه فرار می‌کنه صداشم بکنی اصلا بهت محل نمیده بعض ها اینطوریین‌. فقط تو رو برای خوشی شون‌ می خوان.

پس نشانه اول اینکه تو نکبت، نکبت یعنی توسختی ، تو گرفتاری ، مشکلات مثلاً بچه ات مریض شده، یهو این پیداش میشه میگه آقا بیا بریم بچه رو برسونیم بیمارستان یا مثلا میخواهی جایی بری گرفتار شدی دیگه این میگه تو برو من وایمیستم جای تو مثلا کمکت می کنم رفیق این خوبه، یه نشونش اینه.

دو .وَ غیبته ، اون موقعی که تو نیستی، مالت که هست ها خونه ت که هست، زنت که هست، بچه‌ات که هست ، این تو رو تو غیبتت حفظ بکنه .

یا یه وقتی هم می‌بینی مثلاً حضور نداری اما از آبروی تو حفظ می‌کنه.

یه کسی بیاد پشت سرت بخواد حرف بزنه میگه سکوت .نگو اینجوری نیست ، من میشناسمش بسیار خوبه .

اما امان از بعضیا جلو روی آدم یه جورن ، پشت سر یه جور دیگن. پشت سر چنان این رو ترور شخصیتیش می‌کنه می‌زنتش به در و دیوار،

فلانی سواد نداره که ..فلانی رو میگی، اینکه اصلاً ایمان نداره که همش فیلمه ، همش تو ظاهر یه جوره تو غیبت تو پشت سر …

بله بعضی ها فقط زبانیین، جلوی روت یه چیزی میگن پشت روت، میرن گردنت رو هم میزنن گردن شخصیتت رو می‌زننا، آبروتو می‌برن، امان از این رفیقای اینطوری .

سوم. و وفاته، بعد از مرگ هوای رفیقش رو داره. قبرش میره فاتحه براش می فرسته ، صدقه براش می‌فرسته، براش چهار تا نماز زیارت میره ، حواسش به اینم هست آقا بعد از وفات حفظ می‌کنه رفیق خودش .

 

پس یادتون باشه اینجا امیرالمومنین فرمود دوست  دوست نمی‌ شه مگر اینکه برادرش رو سه جا حفظ کنه ۱- تو سختی‌ها و گرفتاری‌ها ،۲_ تو غیبتش تو نبودش ،۳_ بعد از مرگش.

تو این سه جا اگه دیدی تو رو حفظ می‌کنه برادرش رو حفظ می‌کنه رفیقه ، و الا ولش کن به درد دوستی نمی‌خوره.

 

دوست خیلی اثرش بیشتر از پدره، دوست خیلی اثرش بیشتر از مادره .

دوست ،خیلی سرش بیشتر از برادره .

یه برادر شاید نتونه برادرش رو سیگاری کنه اما رفیق سیگاری می‌کنه . رفیق دکتر می‌کنه، رفیق این رو بهشتیش می‌کنه، مومنش می‌کنه، کربلایش می‌کنه ، رفیق جهنمی می‌کنه.

 

شاید پدر و مادر نتونن اینقدر تاثیر داشته باشه اما رفیق فوق العاده تاثیر داره و لذا به بچه ها نگید انتخاب نکن رفیق، انتخاب بکن ولی بدون رفیق چند جور داریم ، که تو قرآنم میگه روز قیامت صدای بعضیا در میاد ، یا لیتنی لم اتخذ فلان خلیلا

ای کاش من تو دنیا با فلانی رفیق نمی‌شدم

لقد ازلنی ، منو از ذکر از یاد خدا دورم کرد گمراهم کرد.

اینقدر موثره، انقدر تاثیر داره. پس دوست چند مدله، بعضیا فقط گریه می‌کنند اما حمایت نمی‌کنن.

این بهترین دوستم تو این عالم که هیچ وقت شما رو تنها نمی‌گذارن…

محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد وآل محمد

 

اینها زنده ن مگه از دنیا رفتن.ازدنیا که بله اون جسم شون…

 

امیرالمومنین فرمود که :انما جاورتکم به بدنی ایاما

من از روزنه بدن یه مدتی با شما همسایه بودم والله همه کاره خلقتن اینها،

قنبر آمده بود در میزد فضه اومد گفت چیه؟

گفت امیر المومنین کجاس، گفت رفته آسمونها ارزاق رو تقسیم بکنه رزق بندگان رو.

خندید پشت درخونه خندید شوخی می کنی بامن، اومد اون ور دید تو نخلستان امیرالمومنین بیل میزنه.

بعد رفت جلو گفت یاعلی فضه بامن شوخی می کنه آقا فرمود فضه با تو شوخی نداره گفت اخه میگه علی تو آسمونهاست.

فرمود پس چی فکرکردی، من از روزنه بدن با شما یه چند مدتی همسایه بودم اونی که ،قسیم النار والجنه

آتش جهنم و بهشت رو تقسیم می‌کنه علی بن ابیطالبه.

اونی که ابوالقاسم پدر پیغمبر می‌گفتن، ابوالقاسم بابا قاسم خب چرا به پیغمبر میاد چون امیرالمومنین قسیم النار والجنه است

قاسمه ، چون امیرالمومنین قاسم ارزاق آسمانی هاست.

این اهل بیت بهترین دوستان هستند . حالا ما زمینی ها یه عده مون فقط گریه می کنیم براشون جون براشون نمیدیم، این به درد ما، دیگه اینجا دوست نیستیم .

اونا برای ما دوستن منتها ما برای اونا دوست نخواهیم بود.

خدا لعنت کنه عمر سعد رو وقتی سر امام حسین رفت رو نیزه وایساده بود بالا

حضرت زینب سلام الله علیها تو گودال بود

حالا یا چه و چه… این عمر سعد لعنت الله علیه بالای گودال وایساده بود گریه می‌کرد فقط گریه‌ می کرد ،

مردم کوفه وقتی حضرت زینب رو دیدن خب اولش همینجوری حالا یه عده‌ای جمع شدن و اینا حضرت زینب وقتی که دید این کنیزا دارن کف می‌زنن هلهله می‌کنن بعد هی سوت می‌زنن و اینجور چیزا

خب داشت اونجاخون امام حسین بعد یه لحظه سرش رو از کجاوه آورد بیرون صدا که زد فریاد که زد

اینها شروع کردن به گریه کردن و تو روایت نقل که جوری که دیگه صدا این صدا صداها طوری بلند شده بود

اینا دستشونو تو دهنشون داد میزدن بعد خانم حضرت زینب فرمودن امیدوارم اشک چشمتون خشک نشه مکارا حیله‌گرا

شما ما رو دعوت کردید به مهمانی

بعد سر برادر من حسین رو بین دو نهر آب با لب تشنه از بدن جدا کردن

شما ما رو دعوت کردید اینجا حالا دارید گریه می‌کنید

خب یه عده فقط گریه می کنند پول نمیدن جون نمیدن امام حسین شما فکر می‌کنید همین هفتاد نفر بود

از وقتی که راه افتاد سمت کوفه او ، هزار نفر بودن

اصلاً حاکم مدینه وقتی دید امام حسین داره میره سمت کوفه حمله کرد به لشکر امام حسین بعد شکست خورد تو اونجا چرا

چون امام حسین با یه لشکری داشت می‌رفت

یه عده‌ای امام حسین رو دوست داشتن  می‌گفتن میریم کوفه امام حسین میشه حاکم ما می شیم رییس شرطه مثلا ریئس زندانبان

بعد نمی‌دونم از این حرفا

اما همین که نزدیک شدن به کربلا بعد دیدن که نه هیچ خبری از این حرفا نیست لحظه لحظه عرصه داره به امام حسین تنگ میشه

بعد دونه دونه ردا خالی کردن

شب عاشورا حضرت سکینه میگه من دم خیمه وایساده بودم

به اینا میگن رفیق به اینا میگن دوست

میگه من دیدم پدرم فرمود چراغ ها رو کم کنن چون حیا تو چشم ، هرکی می‌خواد بره

حضرت سکینه می‌فرماید دیدم ده تا ده تا بیست تا بیست تا بدون خداحافظی پا میشن میرن همینجوری بلند شدن رفتن

اینقدر رفتن ماند هفتاد نفر

این شد قصه کربلا یه عده امام حسین اینجوری دوست داشتن

اما انشالله ماها به جان دلمون دوست داشته باشیم

حاضر باشیم جونمونم برای امام حسین فدا کنیم بگیم

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله

حسین جان ای کاش ما بودیم شما رو حمایت می کردیم‌

همین الانم صدای امام حسین بلنده‌ها

هل من ناصر ینصرنی هل من معینن

اینقدر غربت امام حسین زیاد شده بود روز عاشورا

اینم بگم یا علی

بچه‌ها اومدن به کمک امام حسین کودکان نوجوان ها اومدن بعد

صدای دشمن درامدش ببین حسین چقدر غریب شده بچه ها اومدن کمکش

دو تا از این بچه‌ها دسته گلای حضرت زینب بودن وقتی حضرت زینب اینا رو آورد آماده کرد خیمه برادر

بعد خلاصه داستانشو که شما شنیدید اینا رو روانه میدان کرد

عمر سعد فریاد زد گفت ببین زینب دست گلاشو فرستاده چه خواهریه زینب

بعد اینجا این بچه‌ها اومدن جنگیدن از پا که افتادن صدا زدن دایی بچه‌های برادرتو دریاب ابی عبدالله با عجله اومد این بچه‌ها رو وقتی رسید بالا سرشون که جان در بدن نداشتن

این بچه‌ها رو هر کدومو زیر یه بغل گرفت سمت خیمه‌ها که اومد

همه از خیمه‌ها اومدن بیرون یکی صدا می‌زد می‌گفت بچه‌های بی بی زینبو آوردن بیاید

گریه می‌کردن به سر و صورت می‌زدن اما هرچی سر چرخوندن نگاه کردن دیدن خبری از علیا مخدر زینب کبری نیست

 

صلی الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله

بعدها به بی بی گفتن خانم چرا از خیمه بیرون نیومدی فرمود آخه اون لحظه ترسیدم چشم برادرم به من بیفته

از من خجالت بکشه رفت تو خیمه پرده خیمه رو انداخت

فدای سر حسینم همه دار و ندارم فدای حسین اما همین زینب سلام الله علیها تا دید برادر روی پسرش علی اکبر افتاده

از خیمه دوید بیرون عبارت مقتل به سر و صورتش می‌زد هی صدا می‌زد

وا اخیا و بنی اخیا

ای وای برادرم ای وای پسر برادرم

خودشو رسوند به میدان من یه جمله شعر می‌خونم هرکی گرفت یا علی

 

خیز از جا آبرویم را بخر

خیز از جا آبرویم را بخر

علی جان عمه را از بین نامحرم ببر

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *