خدا رحمت آشیخ ذبیح الله محلاتی رو ایشون تو کتاب ریاحین الشریحه صفحه ۱۵۸ یه مطلبی رو میاره
میگن وقتی اسرا رو آوردن شام
این یزید میدونست چیکار کنه از کدوم مسیر عبور بده
از قصر یه زن بدکاره عبور داد از کنار قصر یه زن بدکاره
که اون زن با چهار زن دیگه تو قصر نشسته بودند وقتی خبر رسید که خارجی ها رو آوردن
این زن دوید بالای بام از بالای بام نگاه کرد دید یک سری بالای نیزه هست بسیار میدرخشه، میگه یه سنگی برداشت این سنگ رو پرتاب کرد سمت راس مبارک ابی عبدالله الحسین
سنگ تا به پیشانی امام حسین خورد خون فواره زد
چشم بی بی زینب کبری به این زنه افتاد