ابومخنف روایت می آورد که شبی آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام توقف کردند هنگام سحر شد فرمود ظرفهای خودتون رو از آب بردارید پر کنید حرکت کنیم
وقتی راه افتادن آقا اباعبدالله سرشون رو همینطوری آرام بر روی زین اسب گذاشتن یه اندکی خواب آقا را عارض شد بعد که بیدار شدن به اطراف نگاه کردند و سر مبارکشون رو بلند کردند
دو مرتبه سه مرتبه فرمودند انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین
جناب علی اکبر اسبشون رو پیش تاختند و عرض کردند که یا اباتا آقا جان بابا جان سبب این که شما گفتیدانا لله و انا الیه راجعون چی بود ؟ امام حسین فرمودند نور دیده من علی جان الان خوابم برد
اسب سواری رو دیدم که میگفت این قوم میرند و مرگ با اونها همدوش میشه
مرگ به سرعت به سمت اینها میاد علی جان فهمیدم که نفوس ما به ما داره خبر مرگ میده
جناب علی اکبر عرض کرد که آقا جان بابا جان آیا ما بر حق نیستیم ؟
آقا اباعبدالله فرمودند : به حق اون خدایی که همه خلایق به سمتش برمیگردند ما بر حقیم
عرض کرد که جناب علی اکبر ، اگر پس اینطوریه ما برحقیم