ما مقداری از زندگی مون ، دوره کودکی
در این دوران تحت سرپرستی پدر و مادر هستیم یا حالا نهادهای خاصی هستیم
یه مقدار که بزرگ میشیم فرق میکنه زندگیمون فقط از این جهت که
در اون کودک تهیه آذوقه و مسکن و لباس به عهده دیگران بود
الان به عهده خودمونه پس بنابراین هیچ فرقی نکرده زندگی همونه
ما هم همون کارایی رو میکنیم که باباهامون کردن همون کارایی که باباهاشون میکردن
خیلی فرق نمیکنه اول و آخرش اما اگر یه شرایطی درست بشه یه فرصتی پیدا بشه میشه
یه زندگی متفاوتتری داشته باشیم یک تولد دومی داشته باشیم
غیر از این تولد اولی ما هر ساله اون روزی که به دنیا اومدیم رو جشن میگیریم
فقط یک تولد داریم کسی رو من نمیشناسم که برای تولد دومش جشن بگیره بگه من برای تولد دومم