مردم ۷ سال فراوانی و زراعتهای بسیار و گشایشها رو سپری کردند
وارد ۷ سال خشکسالی و قحطی شدند در این مدت مردم رجوع میکردند به جناب یوسف
و از او گندم دریافت میکردند خود جناب یوسف این مسئولیت را بر عهده داشت که به مردم گندم میداد گندم میفروخت و این رو به کس دیگهای واگذار نکرده بود
این رجوع به مصر و دریافت گندم منحصر به مردم مصر نبود
بلکه همه شهرها و سرزمینها و بلادی که در اطراف مصر بودند حتی نقاط دوردست قحطی و خشکسالی قرار گرفته بودند
اونها هم میومدن مصر و از مصر گندم با خودشون بار میکردند و میبردند
جناب یعقوب و فرزندانش بر بادیه ای فرود اومده بودند که اونجا مُغل بسیار بود مغل درختی هست که در سواحل دریای عمان و هندوستان میروید
و طعمش هم تلخ هست اونجا این برادران یوسف اومدن بار بستند از این درختها و از این هیزمها
گفتند که اینها رو ببریم مصر بفروشیم پولی تهیه کنیم تا بتونیم باهاش گندم بیاریم