حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
در ادامه توحید مفضل می‌رسیم به این فقرات که حضرت می‌فرماید: تفکر کن ای مفضل، این فکر کردنه خیلی مهمه اگر فکر ما راه بیفته خیلی دریچه‌ها به روی ما باز میشه . متأسفانه ماها طریقه فکر کردن رو نمی دونیم، آگاه نیستیم نسبت بهش توهمات و تخیلات داریم ولی تفکر نداریم . حالا اینجا حضرت فکر کردن رو یاد میده ببینید می‌فرماید: در تدبیر حکیم غدیر فکر کن ببین تو این تدبیرهایی که کرده، در رسیدن غذا به جمیع بدن . ببین نوک موهات هست این نوک موهات، این ناخن های دستت هست تا اونجا غذا میره تو کل این بدن غذا پخش میشه. شما اصلاً متوجه میشی لذت می‌بری می‌شینی قورمه سبزی رو می‌خوری ، بعدش دیگه تهش این غذا چجوری میرسه به بدن به تمام اعضا و جوارح میرسه، کدوممون خبر داریم ؟تا به حال کی خبردار شدیم که قراره غذا تخس بشه تو تمام بدن . ما می‌خوایم یه مسجد مثلاً به چهارصد نفر غذا بدیم، پانصد نفر غذا بدیم چه دردسریه، حالا شما حسابش رو بکن این بدن برو بالا چهار میلیارد ، چقدر همینطور مثلاً خیلی من کم گفتما سلول و ملول و چی چی و اینجور چیزا هستش.. خیلی میره بالا. بعد حسابش رو بکن به همه اینا  باید غذا برسه تک تک اینا ، می فرماید : به درستی که اول غذا وارد معده می‌شود و معده آن را طبخ می‌دهد . حالا اینکه معده چیکار می‌کنه باید یه جلسه فقط بزاری کار معده رو توضیح بدی
این روایت رو محمد بن سنان از جناب مفضل بن امر روایت می کند ؛ مفضل می‌فرماید من عصری بود نشسته بودم در روضه‌ ای که میان قبر پیامبر هست و منبر اون حضرت، اون هایی که تشریف بردن حتماً این قسمت رو دیدن بین قبر آقا رسول الله و منبر پیامبر اینجا رو میگن روضه میگن قسمتی از بهشته . جناب مفضل میگه داشتم تفکر می کردم اونچه که خدای متعال قرار داده نسبت به سید ما نبی مکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله،  که خدای متعال چه شرفی داده، چه جایگاهی داده، چه فضیلتی داده به آقا رسول الله و اینکه مردم جاهلن و نمی‌دونن اونچه که خدای متعال به پیامبر داده است ، از فضیلت و بزرگی و منزلت و مرتبه ات، توی همین فکر بودم که یک دفعه این ابن ابی العوجاء ملحد و بی دین ، سروکله ش پیدا شد اومد نشست، نشست توی جایی من کلام او رو می‌شنیدم کلام ابن ابی العوجاء رو می شنیدم یکی دیگه هم اومد پیش ابن ابی العوجاء اونجا نشست دوتایی شروع کردن باهم دیگه حرف زدن. ابن ابی العوجاء زمان امام صادق از اون ملاحده است و از اون آدمهایی بی دین است. میگه ابن ابی العوجاء اشاره کرد به ضریح
فرمودند: ای مفضل اول عبرت ها و دلیل ها بر سانع عالم تهیه و نظام این عالم هستش. اگه ما بخواییم عبرت پیدا بکنیم به خدا توجه پیدا کنین بخدای متعال؛ همین نظامه همین خلقته، تامل کن،آقا می فرماید : اگر تامل کنید تو این عالم به فکر خودت تمیز کنی به عقل خودت‌ میابی این دنیا مثل سرایی که بنا کردند و هر چی که بندگان خدا به اون محتاج هستن تو این سرا محیا کردن،امام صادق علیه السلام می فرماید: مفضل ببین آسمان به مانند سقف این خانه س، زمین وسیع مانند بساطی هست که برای انسانها گسترده شده.
حضرت فرمودند که ؛ اول این تدبیرها تصور تصویر جنین در جاییه که دیده‌ای نمی‌بینه  هیچ کسی اون جنین رو نمی‌بینه و دستی به اونجا نمی‌رسه  خب کی می‌تونه این جنین رو بتونه مثلاً ببینه ، کمبودشو مشکلاتشو اینا رو متوجه بشه. می فرماید و در چنین جایی تدبیر آن را می‌کند خدا  تا او را از رحم بیرون بیاره ، با خلقت تمام و اعضای مساوی . شما ببینید تو اون تاریکی ، تو اونجایی که هیچ دیده‌ای نمی‌بینههیچ دستی به اونجا نمی‌رسه این یک بدن کامل داره  همه اعضا و جوارحش مساوی ، یکی از یکی بزرگتر کوچکتر نیست.
اینجا می‌فرماید : آبی که از دهان دهان بچه جاری می‌شود  و اکثر اوقات سبب دفع رطوبتی می‌گردد که در ابدان ایشان بماند  هر آینه ، اگه این بمونه این آبه ، رطوبت بمونه تو بدن بچه  احداث دردهای عظیم در ایشان می‌نماید.  چنانچه می‌بینی کسی را که رطوبت بر او غالب می‌شود  خب این که رطوبت غالب میشه یا دیوانه میشه یا مخبط میشه یا فلج میشه  لغوه میشه و اشباح اینا ...پس خداوند علیم در کودکی مقرر گردانیده که این رطوبت از دهان ایشان خارج بشه تا موجب صحت این بچه‌ها بشه در بزرگی. و تفضل کرده است بر خلق خود ، و به آنچه جاهلاند به حکمت آن. میگه چرا این بچه همش آب دهنش میره؟ خب نمی‌دونه رو چه حسابیه رو چه جهتیه.  و لطف کرده است بر ایشان به آنچه نمی‌دانند آن را . می‌فرماید : اگر بشناسد نعمت‌های خدا را بر خود هر آینه تفکر در آنها مشغول گرداندایشان را از ارتکاب به معصیت خدا.
امام صادق علیه السلام می فرماید: و ایضا اگر در وقت ولادت عقلش کامل بود و اعضاش قوی بود ، یه بچه شل و ول نه، قوی بود در کار خودش مستقل میشد. مثلا خودش می رفت هر کاری که لازم بود ، مثال نزنیم.. هر کاری که لازم بود خودش انجام می داد اون هلاوت تربیت فرزند از بين مي رفت  اون شیرینی تربیت بچه از بین می رفت.  خب می فرماید، مصلحتی که پدر و مادر در تربیت فرزندان هست این به عمل نمی اومد.یه مصلحتی ، ببین خدا اینجوری کرده تو که پدری ، شما که مادری ، به این بچه محبت کنی ، انس بگیری .
آقا امام صادق علیه السلام می‌فرماید: اون‌هایی که شک می‌کنند در وجود خدا  جاهلند به اسباب اون چه در خلق عالم به عمل اومده  فهمشون قاصره. فهمشون کشش نداره. از دریافت حکمت‌ها. اینکه خدای متعال چرا اینو اینجا گذاشته چرا اونو اونجا گذاشته ؟ اصلاً اینا رو نمی‌فهمن ، فهمشون کشش نداره . یه مثلی می‌زنه امام صادق علیه السلام مثلش اصلاً واقعاً آدمو به وجد میاره،  حضرت می فرماید: حق تعالی بلندتر است از اونچه که وصف می‌کنند.و خدا لعنت کنه اون‌ها رو ، اون ملاحده رو. که از حق واضح به کدوم طرف میرن به کدوم سو میرن ؟
حدیث داشتیم که کلمة لا اله الا الله حصنی . کلمه لا اله الا الله دژ محکم منه کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی، هرکی داخل این دژ بسیار محکم بشه. امن من عذابی ، از عذاب من در امان. امام رضا هم از اجدادشون و اجدادشون از پیغمبر و پیغمبرم از جبرئیل و جبرئیلم از خدا، میشه حدیث قدسی و معروف به سلسله الذهب
حضرت امیرصلوات الله علیه که جان عالم به فداشون می فرماید: کسی که مشغول بشه بپردازه به کارهای مختلف، مثلا ده تا کار انجام میده، هی این، هی اون، اینور اونور، اینطرف و اونطرف، چند تا شغل داره صبح این شغل رو داره ، شب اون شغل داره. اون کسی که به کارهای مختلف می پردازه این نقشه ها و تدبیرهاش به جایی نمی رسه. به قول معروف همه کاره و هیچ کاره ، بابا یه شغلی رو بگیر تخصصی بروجلو،تمرکزت روی یه چیز باشه ، حواست به یه چیزی باشه اون رو دنبال کن. مهم اینه که آدم ببینه استعدادش در چی هست؛ گاهی اوقات طرف نمی دونه چه قوه ای داره. نمی فهمه چه استعدادی داره، بعد انرژی و سوختش رو هدر میده،بعدش عمرش تموم میشه به نتیجه ای نمی رسه. مهم اینه که خودت بفهمی بری پیش اوستایی بهت بگه فلانی تو این زمینه تخصص داری تبحر داری. این رو دنبال کن تا به یه نقطه ای برسی.
سیر و سلوک حضرت امام رحمت الله علیه امام خمینی ، اگر یادتون باشه اونجایی که آقای مشکینی بلند شد شروع کرد گفتش که ، آقای مشکینی بلند شد تو اون جلسه شروع کرد هی گفتن بعدامام میکروفن رو گذاشتن جلو امام، امام گفت من قبلاً از آقای مشکینی گله کردم .ما اونقدری که این رو امام گفت ، دیگه گفت ما اونقدری که گرفتار به نفس خودمون هستیم کافیه دیگه ، مسائلی نفرمایید. این رو امام به آقای مشکینی گفت مسائلی نفرمایید که انباشته بشه در نفوس ما، ما رو به عقب برگردونه.  شما دعا کنید که آدم بشیم ، امام این رو گفت اون تعریف کرد گفت تو قبله مایی تو چیه مایی تو چیه مایی .. امام گفت شما دعا کنید ما آدم بشیم ، دعا کنید که حتی به همین ظواهر اسلام عمل کنیم ، ما که دستمان به آن نمیرسد لااقل به این ظواهر یعنی تو اونجوری که تو میگی من نیستم این.

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر