حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
گاهی اوقات آدم قدر داشته‌های خودش رو نمی‌دونه گاهی اوقات آدم اهمیت اون کارایی که انجام میده رو نمی‌فهمه. ببینید تو روایت داریم جناب سلیمان نبی داشت با اون شکوه و جلالتی که داشت عبور می‌کرد یه عابدی از عباد بنی اسرائیل اونجا نشسته بود چشمش افتاد به این دبدبه و کبکبه چشمش افتاد به این ملک و به این سلطنت جناب سلیمان نبی که انه آه وافسوس که آنه آه و حسرت یه نگاهی کرد و گفت چه شکوهی چه جلالتی داری ای پسر داوود یا سلیمان
در رابطه با قصه‌های حضرت سلیمان علیه الصلاة و السلام آیاتی را عرض کردیم که حکایت می‌کرد از اینکه اجنه ها صورت هایی رو مثال هایی رو درست می‌کرد متأسفانه در کتابهای اهل تسنن ما این رو می‌بینیم که مثلا اینجور بیان می‌کنند تخت او از دندان فیل بود یاقوت و مروارید و زبرجد و انواع جواهرات مرسع شده بود دور اون چهار تا درخت بود از طلا و خوشه‌های اون از یاقوت بود و بر سر دو درخت دو تا طاووس طلا بود و بر سر اون دو تا درخت دیگه دو تا کرکس از طلا بود مثلا این بحثهایی که اینجوری هست و این تو خیلی مفصل خیلی مفصل ولی امام باقر علیه السلام می‌فرماید که نه یا مثلا اهل بیت می‌فرمایند این طور نبوده است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید تماثیلی که خدا فرموده جنیا برای اون حضرت می‌ساختند تماثیل مردان و زنان نبوده تماثیل حیوانات نبوده صورت اینا نبوده شکل اینا مجسمه اینا ساخته نمی‌شده بلکه صورت درخت و مثل درخت بوده و حالا این یه مطلب. در یه روایتی از آقا موسی بن جعفر هست به
یکی از اسرا پسر ابوسفیان بود اسمش عمر بن ابی سفیان بود که این جالبه به دست امیرالمومنینم اسیر شده بود این‌ها که انقدر کینه دارن از مولا علی علیه السلام بی‌جهت نیست خب از اون طرف تمام کس و کارشون به دست امیرالمومنین کشته شدند اینم به دست امیرالمومنین اسیر شده خبر اسارت به ابوسفیان پدر همین اسیر رسید و گفتند یه فدیه ای بفرسته تا عمر رو آزاد کنند
بعد از جنگ بدر قریشیا داغدار بودند مصیبت زده بودند از جمله اینها ابوسفیان بود لعنة الله علیه که یک پسرش توی جنگ کشته شده بود یکیش هم اسیر شده بود بعد ضمن اینکه حالا اطرافیانشم کشته شده بودند و اینها این خیلی به هم ریخته بود خیلی عصبانی بود این ملعون قسم خورد که تا وقتی انتقام نگرفته نزد خانومش نره و آب به بدنش هم نزنه یعنی حمامم نره تا بدنش رو شستشو نده و خیلی همه ش آشفته و به هم می‌ریخت و مکه رو داد و بیداد و فریاد تا می تونست اوضاع رو بر علیه مسلمونها خراب می‌کرد ومنافقین و مشرکین رو تحریک می‌کرد. ماه ذی‌الحجه دو ماه بعد از جنگ بدر این تصمیم گرفت با دویست نفر از جنگجویان قریش به سمت مدینه حر کت بکنه اومد نزدیکی های مدینه و شب هم بود
ببینید خدای تبارک و تعالی به تصریح قرآن میفرماید ما تو جنگ بدر مسلمان رو یاری کردیم به چه واسطه؟ به واسطه ی فرشته ها، و خدا به راستی که در جنگ بدر یاری کرد در صورتی که شما چی بودید؟ زبون بودید یعنی خوار بودید هیچی دستتون خالی بود خدایا شاید الان هم دست مقاومت خالی باشه، بار الها ! همانطور که در بدر یاری کردی الانم یاری کن. ببینیم به زودی خبر بشارت و خوشحال کننده به ما برسه که اسرائیل درهم کوبیده شد و نابود شد خدا میگ
پیامبر دستور دادند که هرکسی از مکیا ده نفر از بچه مچه‌ها حالا فرقی نمی کنه ده نفر از مسلونا رو نوشتن و خواندن یاد بده  آزاده یا اینکه بلدم نیستید نمی‌خواید هم یاد بدید باید فدیه بدید پول بدید تا ما آزادتون کنیم.
جنگ بدر یکی از کسانی که بسیار بسیار نقش داشت مولای مُوحدین امیرالمومنین علی علیه السلام هستش خب عزیزان اون روز روزی بود که قهرمان میدان امیرالمومنین بود که این تعبیر خدا رحمت کنه ابو محمدحسن بن ابالحسن دیلمی بود که میگه شیر خشمناک برابری بند کفش امیرالمومنین رو نمی کرد خیلی تعبیر قشنگیه میگه مولا امیرالمومنین مثل ابری تیره بود که بر سر دشمنان همینجور تیر می بارید و آتش قهرش زبانه می کشید. خب من اگه بخوام جنگ بدر برای شما توضیح بدم؛ که جنگ بدر چی بود و چی شد شما متوجه می شید که قریشی ها و منافقین اونایی که تو مکه بودن اینا چرا باید اینقد کینه بگیرن از امیرالمومنین به
ابن بابویه رحمه الله علیه ایشون هم یک روایتی رو آوردن که حق تعالی به سوی داوود وحی کرد که حضرت سلیمان رو خلیفه ی خودت قرار بده بنی اسرائیل به فریاد اومدن و گفتند خردسالی بچه ای رو خلیفه می کنه در حالیکه ما بزرگتریم ریش داریم بالاخره سنی ازمون گذشته داوود علیه السلام، سر کرده ها و اکابر اثبات بنی اسرائیل رو صدا زد و گفت
این جنگ با یکه تازی مولای موحدین امیر منین علی علیه السلام همراه شد  و همگان دیدند که اگر امیرالمومنین علی علیه السلام نبود اسلام اینجا شکست خورده بود  شکست بدی هم خورد و دلاوری و شجاعت امیرالمومنین بود که این جنگ به نفع مسلمون‌ها تمام شد  و خب یه اتفاق بزرگی بود هر چند ۷۰ نفر کشته شد و ۷۰ نفر از اونا اسیر شد  این ۷۰ نفر ۷۰ نفر عادی نبودن ۷۰ نفر از سران بودن از بزرگان مکه بودند  اینا کشته شدن خود این خیلی ارزشمند بود و پیامبر فرمود  اون‌هایی که از مسلمون‌ها شهید شدند این‌ها رو مثلاً بیارن یه گوشه‌ای از منطقه بدر دفن بکنند  این‌ها رو به خاک سپردند و فرمود که جنازه‌های مشرکین رو هم جنازه‌های منافقین را هم ببرید بریزید تو
سران مکه در این جنگ شرکت کرده بودند و یک عده‌ای هم که خیلی از این‌ها اذیتی و سختی کشیده بودند خیلی دلشون پر بود در صدد انتقام بودن بالاخره یه تسویه حساب بکنیم ما با اینا دیگه  با اینایی که گوش ما رو بریدن با اینایی که پوست ما رو کندن انصافاً وقتی این سنگا رو می‌ذاشتن روی سینه بلال  انقدر داغ بود می‌چسبید به سینه این بعد این سنگ رو که برمی‌گردوندن این پوست تمام شکم و اینا برمی‌گشت در میومد کلاً دوست در اومده بود رو سنگ بود  این از زیر سنگ بلند می‌شد پوست نداشت خیلی سختی کشیده بودن و این‌ها  این ابوجهل خدا لعنتش کنه فرعون امت که بعد پیغمبر فرمود  فرعون امت موسی بازم آخر سر ایمان آورد اما این خیره سر ایمان نیاورد  آخرسر هم دست از تکبر برنداشت این پسر عمر بن جوموح  معاذ بن عمر بن جوموح قصهداش رو ما گفتیم همون کلیددار کعبه 

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر