حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
حضرت می‌فرماید  و نحن اذا شئنا شاء الله وقتی ما چیزی رو بخوایم خدا هم اونو می‌خواد  این چطوری می‌شود ، اراده خدا و اراده اهل بیت... اصلاً اهل بیت چیزی رو اختیار نمی‌کنند  غیر از اون چیزی که خدا می‌خواد پس هر وقت چیزی رو اختیار کردند خدا هم همون اختیار می‌کنه   منتها چیزی که هست اینه که اونا چیزی نمی‌خوان جز خواست خدا را  اگه بخوان خدا می‌خواد چون چیزی را نمی‌خوان جز خاص خدا رو  موقعی که هنگامی که ما چیزی بدمون بیاد خدا هم بدش میاد  خدا از چیزی که ما بدمون بیاد خدا هم بدش میاد الویل ... وای همه وای حالا بعضیا میگن اینجا ویل یه چاهی تو جهنم  منظور از ویل اونه اینجام که میگه ویلن للمصلین ، ویل بر نمازگزاران  اون نمازگزارانی که اینجوری هستن و اینطوری هستند ویل رو بعضی ها 
حضرت صدا میزنن یا سلمان و یا جندب اینها عرضه میدارن جانم حضرت میفرماید: هر کسی به این چیزی که من گفتم خب تا الان چی گفتم مرده ی ما نمرده  غایب ما غایب نشده، خدا به عذاب میده به ما ثواب میده خدا ما رو پاک و پاکیزه کرده بین خلقش خدا ما رو انتخاب کرده، ما رو خدا ننامید هرچی میخوایید بگید
حضرت فرمودند مُرده های ما نمرده است غایب ما غایب نیست و کشته های ما کشته نیستند خب خدمتتون عارضم یه حدیثی هست در خصوص رَجعت که اون هایی که شهید شدند دوباره بر می گردند در رجعت زندگانی می کنند به مرگ طبیعی از دنیا میروند خب اهل بیتم همه شهید شدند پس برمی گردند تو دنیا با مرگ طبیعی از دنیا می روند یا اون هایی که به مرگ طبیعی از دنیا رفتند برمی گردن به دنیا کشته می شن در راه خدا البته از مومنین، این یه فهم است از معنا و میشه عرض کرد که دلیل اینکه اینها اینطوری هستن این بزرگواران این چنین درجه ای دارن که ما اینها رو ارباب ننامیم و هرچه میخواییم در فضیلت شون بگوییم اما بدانیم که
می‌فرماید که  مرده ما نمرده و غائب ما غیبت نمی‌کند و هر آینه کشتگان ما هم  هرگز کشته نمی‌شوند حالا اینو شاید بشه با اون عبارت جامعه کبیره جفتش کرد  که حضرت فرمودند ارواحکم... یعنی اینطوری نیست که این‌ها تموم شده باشند یا سلمان و یا جندب حضرت اینا رو دوباره صدا می زنه اینها هر سری یه طوری می گفتند یه وقت می گفتند لبیک یا اخا رسول الله  منتتها حالا دیگه اینا گویا محو در امیرالمومنین شدند  سلمان و ابوذر ما یه استادی داشتیم آقای قاری می گفتش که یه وقتی سوئیتی به ما می‌گفت بعد می رفت تو بحث و اینها  می گفت چی می گفتيم مثلاً این بحث در مورد چیه  می رفت غرق تو مباحث میشد طرف یادش می رفت درباره ایم و فاعل داره صحبت میکنه می گفت آقا سر کیو داریم می‌تراشیم حالا الانم اینها کی بودند سلمان و ابوذر بودند که اسمش جندب دیگه منتها کنیه اش ابوذر ایشون شهرتش همون کنیه اش ،اینجا اونها دیگه محو در امیرالمومنین شده بودند  قالو لبیک صلوات الله علیک ، اصلا دیگه نمیگن یا امیرالمومنین صلوات الله علیه عبارات دیگه رفتن کنار ، صلوات خدا بر تو قال امیرالمومنین صلوات الله علیه  منم امیر هر مومن و مؤمنه ای ، اونایی که مردن گذشتن و اون‌هایی که باقی موندن یعنی هرچی مومن از سابق بوده و 
حضرت می فرماید به دستور پروردگارم انجام دادم به اذن پروردگارم انجام دادم من همون کسی هستم که نوح رو به امر پروردگارم در کشتی حمل کرد چجوری می گیم خدا کرد خدا برد خدا آورد خدا ما رو خوروند خدا ما رو خندوند خدا ما رو گریوند خدا باران رو نازل کرد خب آیا خدا مستقل اینکارا رو انجام میده؟ یا به واسطه و سبب انجام میده؟ خدا با سبب اینا رو انجام میده یه پدر میاره، یه مادر میاره، یه دایه میاره یه پرستار میاره یه قابله میاره، همه ی اینها با اسباب هست غیر از این که نیست که خدای تبارک و تعالی تمام عالم رو با سبب و اسباب می چرخونه. امام سجاد علیه السلام فرمودند
حضرت می فرماید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اقامه کرد حجتی برای مردم، پرچم حجت رو میدونید پیامبر مظهر ظهور اسماء ظاهر هست و خودتون بارها شنیدید پا منبرها حضرت یوسف حجت خداست برای عده ای حضرت مریم سلام الله علیها چیه؟ خدای تبارک و تعالی به واسطه ی این پیامبر و اون پیامبر اقامه ی چی میکنه؟ حجت میکنه بر مردم، مثلاََ طرف میاد میگه من جوان بودم و فلان اینجوری شد افتادم تو راه غلط و اشتباه خدا به واسطه ی حضرت یوسف چیکار میکنه؟ اقامه ی حجت میکنه میگه اینکه از تو جوان تر بود خوشکل تر بود پس چرا این تو راه غلط نرفت؟ مگه پیامبر نبود؟ مگه به شما نگفت مگه راه و چاه زندگی رو بهتون نشون نداد؟ ببینید حجت چیزیه که وقتی خدا میاره، اونا دهنشون بسته میشه. امیرالمومنین می فرماید: پیامبر اقامه ی حجت کرد من خودم حجه الله شدم بر خلق اینکه آقا می فرماید برخلق حجت شدم یه چیز عجیبیه خلق یعنی چی، کجای خلق از اون لحظه ای که به دنیا اومدی؟ یا بر مسلمین قبلش چی، یا بر انسانها، اجنه ها چی؟ فقط اجنه ها و انسانها؟ یا ملائکه ها تمام خلق اولش وسطش همه رو میگه. برتمام خلایق من حجت خدا هستم. چجوری میشه؟ ببینید این جز با ولایت تکوینی جور در نمیاد. حضرت می فرماید: خدا برای من قرار داده چیزی رو که برای هیچکدام از اولین و آخرین قرار نداده خدا چیزی به من داده که به هیچکس نداده نه به پیغمبر مرسل داده نه به ملک مقرّبی داده این آثار اون هست.می فرماید: یا سلمان و یا جُندب دوباره اینا رو صدا میزنه خطاب میکنه لبیک یا امیرالمومنین جانم فدات آقا، انگار حضرت یه چیزی رو میگه میبره بالا می چینه درستش می کنه دوباره برمیگرده از اول یه چیزی دیگه بگه و بره بالا، حالا سلمان و ابوذر و جندب رو برده بالا رسونده به جایی دوباره میخواد از اول یه چیزی بچینه و بره بالا، میخواد آثار اون حجه الله رو بگه من بودم کسی که نوح رو حمل کرد سوار کرد بر کشتی و سیرش داد و برد من بودم نوح رو نجات دادم حملش کردم در کشتی به امر پرودگارم منم همراه یونس در شکم ماهی و از اونجا به اذن پرودگارم یونس رو بیرون آوردم. دقت کردید
حضرت می فرماید: پیغمبر شد ذکر، کجا آمد ذکر؟ همون ذکری که خدا تو قرآن گفته خدا تو قرآن چی گفته؟ آی مردم آی خلایق، من خدای تبارک و تعالی به سوی شما ذکر نازل کرده ذکر یعنی توجّه ذکر یعنی یاد، حقیقت ذکر چیه؟ ذاکر کیه؟ ذاکر کسی که ذکر میگه این در اثر ذکر گفتن یک مرتبه خودش رو حاضر ببینه نزد ذکرشونده اینقدر ذکر بگیری که این حس برات درست بشه که خودت رو در پیشگاه حق تعالی حاضر ببینی عبارت هست که امام صادق علیه السلام اینقدر گفت ایاک نَعبد و ایاک نَستعین یه مرتبه حضرت افتاد حضرت فرمود: اینقدر ذکر رو تکرار کردم و این ذکر رو از خدای تبارک شنیدم به یه غریب مضمونی شما اینقدر بگی لاحول ولا قوه الا بالله یه مرتبه خودت رو در پیشگاه حق تعالی ببینی برسی به اینجا این حقیقت ذکر است. خب این مرحله ی اولش هست مرحله ی دومش چیه؟ اینقدر ذکر رو تکرار کنی بستگی داره چه ذکری باشه بی عدد باشه با عدد باشه، بعضی ذکرا رو باید ۶۶ مرتبه بگی
عارف بالله حاج اسماعیل دولابی ایشون می فرمودند که  این جزوه حدیث معرفت امیرالمومنین به نورانیت رو تو جانمازتون بزارید  تا ۴۰ روز هر روز یه بار با توجه این حدیثو بخونید ایشون می‌فرمودند اگه این کار رو بکنید به خود آقا امیرالمومنین علی علیه السلام راه پیدا می کنید حالا این یه مطلبی دیگه بعد یه بخشی از این حدیث دارد که یه آیه ای رو حضرت امیر صلوات الله علیه می فرمایند  آیه پانزدهم سوره مومن اعوذ بالله من الشیطان الرجیم يُلۡقِي ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَاده  خدای تبارک و تعالی القا می‌کند روح رو حالا بعضی از مفسرین  روح رو معنی کردند به وحی و قرآن و اینها خدای تبارک و تعالی  روح رو القا می‌کند به کسی که بخواد از بندگانش القا می‌کند  من امرهی یعنی این بدون اذن خدا و.. نیست بر هر کدوم از بندگان که  خدا بخواد این روح رو القا می‌کنه حالا توی روایات ما داریم  منظور از روح ، روح القدس است روح‌القدس جبرئیل نیست میکائیل نیست اسرافیل نیست بالاتر از این‌هاست و حالا ما داریم 
حضرت می‌فرماید که  پیغمبر نبی مرسل شد و من صاحب امر نبی شدم  خب حالا این یعنی چی ؟ ببینید مثل این می‌مونه که یک پادشاهی  خب یه کشوری در دستش هست یک سلطنتی داره و این‌ها  و خب یه سری نوکر و عمله هم داره اگر این پادشاه بخواد مثلاً به این نوکرها به این عمله‌ها و این‌ها دستور بده میره مستقیماً دستور میده یا نه  به اون وزیرش میگه به اون کسی که حالا مثلاً در رتبه پایین‌تر از خودش هست به او میگه  او میره به مابقی پایین دست‌ها و اون‌ها هم دوباره به پایین دست‌ها و  اینجوری اون پادشاه اگر بخواد یک خبری رو بده یک مسئله‌ای رو بازگو بکنه  یک چیزی بشه خب مثلاً وزیر رو در اطلاع قرار میده و اونم همینطور میره پایین و کارها رو انجام میده این بنابر اینه که ما یه بحث ادبیات عرب هست که  میگه اضافه مصدر به فاعل یا اضافه مصدر به مفعول کدومشه  ما اگه ابنجا بگیم نبی فاعل امر چون امر اینجا مصدره دیگه میشه این  اگر بگیم نبی مفعول امر یه معنا دیگه پیدا می‌کنه  یعنی اونی که مسئول امر به انبیا هست من علی هستم یه خورده متفاوت شد با اون اولی ، اولیه اینجوری بود که اون نبی به علی علیه السلام میگه امیرالمومنین میره خبر رو می‌رسونه  منتها این دومی اینجوری نیست دومی برعکسه دومی اینجوریه که  امیرالمومنینه که به مابقی انبیا مابقی رسل دستور میده خبر میده  و به اون‌ها بعد حضرت استشهاد می‌کنه نی فرماید اینجا قرآنم همینو میگه  خدا القا می‌کنه روح رو از امر او ، امر او صاحب امر کیه   الان حضرت همون صاحب امر کیه فرمود صاحب امر منم دیگه  امیرالمومنین یوی دو کلمه قبلش فرمود صاحب امر منم  بعد اینجا خدا می‌فرماید خدا القا می‌کند روح را از امر او  امر امیرالمومنین صلوات الله علیه، خدا روح رو القا می‌کنه 
حضرت امیر صلوات الله علیه می‌فرماید بله ای سلمان و ای ابوذر ببین پیغمبر یاسین شد  پیغمبر نون والقلم شد و پیغمبر این شد طاها  و پیغمبر صاحب دلالت‌ها و راهنمایی‌ها شد و پیغمبر صاحب دلالات شد  و من صاحب معجزات شدم. اصلا حضرت پیغمبر یه وقتی فرمود یا علی من می‌ترسم که چیزهایی درباره تو بگم که همون حرفایی رو زدن  که به عیسی گفتن پسر خداست عیسی رو گفتن پسر خداست دیگه  همون حرفا رو نسبت به تو هم بزنن بگن تو خدایی تو خود خدایی و اگر نمی‌ترسیدم از اون چیزهایی می‌گفتم چیزهایی می‌گفتم درباره تو که خب می‌ترسم بگم و این اتفاق بیفته که میومدن  خاک کف پای تو رو برمی‌داشتن برای شفا می بردند پس این امیرالمومنین صلوات الله علیه  صاحب معجزاته با این حال باز هم یک عده‌ای شدن علی اللهی  باز هم با این حال یه عده‌ای اومدن و اغراق کردن و یه حرفایی زدن عجیب و غریب  و پیغمبر شد خانم النبیین و من خاتم وصیین شدم و انا الصراط المستقیم منم صراط مستقیم  این تو نمازها هی می‌گید ای خدا اهدنا صراط مستقیم  منو هدایت کن به صراط مستقیم این صراط ...منم اون خبر بزرگ که  تو قرآن می‌فرماید الذی هم فیه مختلفون که دربارش اختلاف کردند  و احدی از اهل اسلام اختلاف نکرده مگر در ولایت من

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر