ایات ۲۷ تا ۳۱ سوره مائده رو داریم خداوند در این آیات می فرماید
بخوان بر ایشان دو پسر حق و راستی هنگامی که به جهت تقرب نزد خدا قربانی آوردند
یکی بهترین قوچی در میان گوسفندانش بود انتخاب کرد به قربانگاه آورد
دیگری دسته ی خوشه گندم برداشت که پست شده بود طوری که گاو هم نمی تونست اون رو بخوره
از صاحب گوسفند پذیرفته شد از دیگری که قابیل بود مقبول نشد
قابیل بر غضب بر آمد و هابیل گفت البته والله که تو رو می کشم هابیل جواب داد مرد شریف پرهیزکار گفت
خدا از متقین می پذیره توام از متقین باش که خدا ازت قبول کنه
گفت تو اگه دست دراز کنی به سوی من منو بکشی من دست به سوی تو دراز نمی کنم تو رو بکشم
من می ترسم از خدا از پروردگار دو عالم قابیل تصمیمش بر قتل یکی بود در جایی که پدر نبود هابیل در زیر یک درختی خواب رفته بود
آمد جلو منتها نمی دونست چگونه بکشتش ابلیس جلوه