حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
عابس بن شبیب در زیارت ناحیه مقدسه ناحیه مقدسه ببینید یا برای امام زمان هست یا برای امام هادی علیه السلام هست که تو زیارت ناحیه حضرت به او سلام میده السلام علی عابس بن شبیب شاکری همین طور در زیارت رجبیه هم به همین شخص یعنی عابس بن شبیب سلام داده میشه. حالا عابس از شجاعان نامدار و سرداران فارس و از شیعیان والا تبار. یک شخصی عابد متحجر شب زنده‌دار بعد تو ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام و محبت به امیر المومنین علیه السلام در تراز اول به شمار می رفته جناب عابس نمونه بوده تو محبت به مولا علی علیه السلام و تو ولایت امیرالمومنین حرف نداشته. نقل اینکه ایشون از روسای شیعه و از قبیله بنوشاکر بوده و همین طور بازم یه نقلی هست که امیرالمومنین علی علیه الصلاة و السلام فرمودند
زهیر بن قین از رجال نامی روزگار و از فارسان شیر شکار ازخطبای والا مقدار و رفقای وفادار بود. که جالب اینجاست که امام حسین علیه السلام مِیمَنه ی لشکر رو به همین آقای زهیر سپرد و یک شخص جنگجو و با معرفت و دلیر ، سردار خیلی آدم پخته و خطیب و سخنرانی بوده. عرض می کنیم سخنرانی هاش رو که چه کارهایی کرد. حالا اینجا به نقل از شخصی در زمان حجاج بن یوسف نقل میشه که ما در منزل ابو ربیعه از قبیله ی فلان بودیم من با وی گفتم خبر بده ما رو از مسافرت خودت هنگامی که با حسین علیه السلام ملاقات کردی حالا اون شخص برای این آقا تعریف میکنه ما به اتفاق زهیر از مکه بیرون اومدیم آهنگ عراق کردیم که بریم سمت عراق اما نمی خواستیم تو راه با کی مصادف بشیم با امام حسین نمیخوایم با امام حسین رو به رو بشیم
امروز می‌خوایم دو تا از شهدا رو بگیم که این‌ها با هم برادر بودند.  فکرشون عقیده‌شون یه چیزی بود عجیب و غریب  منتها روز عاشورا پرنده سعادت رو سرشون نشست و توفیق شامل حالشون شد اومدن سمت امام حسین علیه السلام خب سعد بن الحارث نقل می کند که این با برادرش ابو الحتوف با برادرش از خوارج بود بدترین مردم گاهی اوقات آدم چه توفیقی باید داشته باشه خوارج کجا اصحاب امام حسین کجا  خوارج که اینجوری بودندبعد حالا طرف شده اصحاب امام حسین علیه السلام  اینا از خوارج کوفه بودند بعد عجلان یه
در چندین منبع از اهل تسنن و شیعه اتفاق هستش که جناب مسلم بن عوسجه از اصحاب رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بوده. مسلم بن عوسجه نقل می‌کنند مردی شریف شب زنده دار قاری قرآن شجاعی شیرافکن بوده نترس و دلیر بوده در جنگ با کفار حتی فتوحات این برگوار دلاوریهای این بزرگوار رو آوردند. بعد از پیغمبر از خواص امیرالمومنین ملازم رکاب امیرالمومنین هست  در جنگ جمل نهروان و بعد در صفین ، پس ببینید بعد پیغمبرم دنباله رو امیرالمومنین هستش بعد حالا در مُهیج الاحزان هست که چندین مرتبه هم قرآن رو از نظر امیرالمومنین گذرونده و زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه اومد آقای مسلم بن عوسجه وکیل مسلم بن عقیل بود. در گرفتن اموال فروختن اسلحه گرفتن بیعت و این چیزها در واقع وکیل جناب مسلم بود و نقل میکنن از عُبّاد روزگار بود و پیوسته و همیشه می‌خواستی پیداش کنی باید میومدی مسجد کوفه همش کنار پای ستون مسجد مشغول نماز و عبادت، بوده و کلماتش رو هم عرض می کنم.
یکی از شهدا شخصی است به نام زاهر بن عمر اسلمی ایشون یه مرد شجاعی بوده دلیر و محب و دوستدار اهل بیت صلوات الله علیهم و رسول خدا و این یار بود و از اصحاب شجره بوده توی غزوه حدیبیه و خیبر ملازم رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده ، کنیه ش ابومجرا و پسرش ازش روایت داره در کوفه ساکن بوده و مصاحب عمر بن حمق خزاعی ، عمر بن حمق خزاعی یکی یاران باوفای امیرالمومنین بوده که خیلی برجسته است عمر بن حمق خزاعی حاصل این که بعضی‌ها آوردند که این آقای زاهر بن عمر مصاحب بوده یا غلام بوده
جناب قرظه بن کعب انصاری ششم محرم خودشو می‌رسونه به امام حسین علیه السلام  دیگه در شمار یاران آقا قرار می‌گیره و حامل پیامم بوده یعنی امام حسین علیه السلام می‌خواسته یه چیزی به این عمر سعد ملعون بگه  همین عمرو بن قرظه رو می‌فرستاده می گفته که برو این رو به عمر سعد بگو بعد تو جریان کارم قرار می‌گیره دیگه می‌بینه که این عمر سعد ملعون مثلاً دغدغش چیه ؟ و لذا رجز که می‌خونه گویا داره به عمر سعد طعنه می‌زنه 
یکی از شخصیت‌های برجسته در کربلا شخصی هست به نام هلال بن نافع که می‌شنوید خیلی می‌شنوید اسم هلال بن نافع رو که ایشون از قبیله مزحج بودند شخصیتی بنام بزرگوار محترم دلیر قاری قرآن از کاتبان حاملان روایت و از یاران امیرالمومنین علی علیه السلام به شمار می‌رفتند تو جنگ جمل صفین نهروان هم تو رکاب امیرالمومنین علی علیه الصلاة و السلام بودند. نافع حرکت کرد به سمت امام حسین علیه السلام بین راه رسید به آقا ابا عبدالله و ملحق شد. قبل از شهادت جناب مسلم نافع خودش رو رسونده بود به امام حسین علیه السلام که یه اسبی داشت اسبش رو کامل می‌گفتند اسم اسبش کامل بود بعد که خلاصه سفارش کرده بود که این اسب من رو هم بیارید یعنی خودش رفته بود
ابو خالد عمر بن خالد اسدی صیداوی که ایشون یکی از شخصیت‌های برجسته کوفه محسوب می‌شدند و ارادتمند خالص بودند بر اهل بیت و در کنار مسلم عقیل دست به قیام زدند تا اینکه کوفیان خیانت کردند و این بزرگوار ابوخالد چاره‌ی ندید جز مخفی شدن که دیگه جناب مسلم که آواره این کوچه ها شده بود نمی‌دونست چه کنه ایشون هم مخفی شده بود همین ابو خالد مخفی شده بود و زمانی که از شهادت قیس بن مصحر که حالا بعد عرض خواهم کرد ایشون اطلاع پیدا کرد متوجه شد که امام حسین علیه السلام الان کجاست از مکه که راه افتادند تو کدوم منزل هستش اینجا به اتفاق غلامش سعد و یه چند نفر دیگه حرکت کردند دسته جمعی مثلا پنج نفر شش نفر دست با هم شدند گفتند بریم دیگه تو کوفه برای چی بمونیم مسلم رو که کشتند کوفه هم که افتاد دست ابن زیاد ما نیازی نیستش که بمونیم
در مقتل موجودی که هست منسوب به ابی مخنف میگه که عمر سعد لعنت الله علیه  یه شخصی رو از قبیله خزیمه فرستاد گفت که برو پیش حسین علیه السلام  بگو مقصد تو از اومدن در این سرزمین چیه برای چی پاشدی اومدی اینجا ؟ میگوید که این مرد بلند شد و خب دیگه بالاخره سربازه دیگه باید اطاعت کنه فرمان مافوق اطاعت کند  بلند شد و راه افتاد اومد سمت خیمه‌های آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام  وقتی داشت میومد نزدیک شد امام حسین علیه السلام فرمود که مثلاً عباس برادر اینو می‌شناسید
مسلم بن عوسجه بعد از اینکه شهید می شود و روی زمین که می‌افته پسر جوانش دارد مثل شیر جنگجو شیر دلاور غرشی می‌کنه و حرکت می‌کنه که بره انتقام مثلاً پدر رو بگیره اینجا دارد امام حسین علیه السلام تا متوجه می شوند میان جلو و می‌فرمایند که جوان پدرت شهید شد  و اگر تو هم کشته بشی دیگه مادرت توی این بیابان در پناه کی آرام بگیره  خب بالاخره این زن وقتی شوهرش از دست داد تکیه‌گاهشو از دست داد  باید یه کسی باشه که این در پناه او آروم بگیره باید یه مأمنی داشته باشه  باید یه آغوشی باشه که این رو بتونه آرامش کنه 

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر