حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
در یک روایتی به سند صحیح از ابوحمزه ثمالی هست که میگه صبح جمعه ای بود من آمدم مسجد مدینه دیدم به به امام زین العابدین علیه السلام در مسجد نماز صبح می‌خونند اقتدا به امام سجاد کردم آقا وقتی از نماز و تعقیب نماز فارغ شد رو به خانه کرد میگه منم با حضرت رفتم وارد منزل شدیم آقا یک کنیزکی داشت به نام سکینه صداش زد فرمود هر کسی که فقیر بود سائلی که اومد به در خانه ما از در خانه ما گذر کرد البته
در روایتی معتبر از امام باقر علیه السلام هست که می‌فرمایند اون خوابی که جناب یوسف دیده بود که یازده ستاره با آفتاب و ماه او رو سجده کردند تعبیرش این میشه که پادشاه مصر خواهد شد و پدر و مادر و برادرانش به نزد او خواهند رفت.  گآقا می‌فرماید آفتاب مادر اون حضرت بود که راحیل نام داشت ماه حضرت یعقوب علیه السلام هست هر چند در بعضی روایت این رو برعکس گفته باشند یعنی آفتاب جناب یعقوب و ماه مادر اون حضرت که راحیل باشه یازده ستاره برادران او بودند که وقتی داخل شدند بر او همه سجده کردند ولیکن چه کسی رو سجده کردند؟
جناب یعقوب فرزند دلبند خودش یوسف رو تسلیم برادران یوسف کرد  که به صحرا ببرند در میانه راه بودند که یه وقت دیدن پدر گریه کنان دوان دوان داره میاد  تا رسید یوسف را از این‌ها گرفت دست به گردن یوسف انداخت و شروع کرد به بوسیدن و بوییدن و گریه کردن  گریه شدیدی کرد وقتی از گریه باز ایستاد یوسف رو به اون‌ها داد و خودش برگشت  اون‌ها هم روانه شدن به سمت صحرا به
اون بزرگوار در سیری که بین مغرب و مشرق داشت به امتی برخورد کرد  که اون‌ها بسیار بسیار مورد اذیت و آزار قرار گرفته بودند از موجوداتی عجیب و غریب به نام یأجوج و ماجوج  که این‌ها شبیه به بهائم بودند مثل حیوونا می‌خوردن و می‌آشامیدن و فرزند به هم می‌رسوندند نر و ماده داشتند رو و بدن این‌ها مقداری شبیه به انسان‌ها بوده  ولیکن از انسان کوچک‌تر بودند در جثه اطفال  این‌ها همه عریان و برهنه پا بودند بدنشون یه کرکی داشته مثل کرک شتر
امام باقر علیه السلام می‌فرمایند خدا بعد از حضرت نوح علیه السلام پیامبری رو مبعوث نکرده در روی زمین که پادشاه باشه مگر چهار نفر ، ذوالقرنین داوود یوسف و سلیمان. اما ذوالقرنین که اون بزرگوار مالک شد مابین مشرق و مغرب  داوود علیه السلام مالک شد مابین شامات تا فارس رو پسرش سلیمان هم همین رو مالک شد یوسف مالک شد مصر و صحراهای مصر رو بیشتر از این نرفت
روایتی از مولا علی علیه السلام هست می‌فرمایند  ذوالقرنین بنده شایسته خدا بود او نزد خدا یک جایگاه عظیمی داشته  و خدا را هم بندگی کرد به درستی ، خدا او رو یاری کرد خدا رو دوست داشت خدا هم او رو دوست داشت  خدا وسیله‌ها رو برای او قرار داد قدرتی داد پادشاهی داد مابین مشرق و مغرب رو مالک شده بود  جناب ذوالقرنین یه رفیقی داشت این رفیق از ملائکه بود 
مولای متقیان علی علیه السلام فرمودند او برای یافتن عین الحیاة مسیر بسیار طولانی رو پیمود تا رسید به ظلماتی در مشرق زمین  وارد ظلمات شد اما اون کسی که از عین الحیاة استفاده کرد روزی شد جناب خضر علیه السلام بود  ولیکن ذوالقرنین هم بی‌بهره نبود بالاخره تو این مسیری که او آمد چیزهای خیلی خوب و با ارزشی گیرش اومد  اتفاق‌هایی رخ داده که سراسر درس و حکمت و معرفت برای او بوده  از جمله اون اتفاق‌ها این هستش که آقا امیرالمومنین می‌فرماید  او به قصری رسید بسیار بزرگ وارد قصر شد یک خلقی از مخلوقات خدا رو دید  که حالا در روایت تعبیر شده به پرنده سیاهی صدای پای ذوالقرنین رو شنید گفت تو کی هستی  گفت من ذوالقرنینم گفت ذوالقرنین بس نبود این همه زمین با این وسعتی که داشت تو این‌ها رو رها کردی و تا اومدی به در قصر من رسیدی جناب ذوالقرنین وقتی این صحنه رو دید این گفتار به گوشش رسید
تعزیت و تسلیت عرض می کنم رحلت وفات درگذشت برادر بزرگ آقای امیری مرحوم مغفور حسن امیری رو خدمت خانواده ها و بازماندگانشون هدیه کنید به روح مرحوم مغفور صلواتی بفرستید.
مجلس به جهت یادبود و به جهت تعظیم و بزرگداشت دانشمند والامقام دکترشرفی به جهت سالگردشون منعقد شده است. هدیه بفرمایید به روح این مرحوم مغفور و این دانشمند عزیز دکترشرفی الفاتحه صلوات.  خدای متعال روح این مرحوم مغفور رو قرین بهار رحمت خودش برگرداند به برکت یک صلوات.  یکی از ویژگی‌هایی که این مرحوم مغفور دارد همون مقام علمیتشون هستش ببینید علم انسان رو فضیلت میده و سبب امتیاز او میشه نسبت به سایرین. خدای متعال درقرآن می فرماید: هل یستویان الذین یعملون والذین لا یعلمون   ای مردم آیا اون کسانی که علم دارن
قطب راوندی رحمه الله می‌فرمایند اسم او عیاش به معنی بسیار زیست کننده کسی که زندگانی طولانی داشته و یا اینکه بسیار نیکو حال بوده او اول کسی بود که بعد از حضرت نوح صلوات الله علیه پادشاه شد و مابین مشرق و مغرب عالم رو مالک شد اختلافی هست میان مفسرین و ارباب تواریخ که آیا ذوالقرنین اسکندر رومی بوده یا کوروش کبیر بوده یا غیر اینها؟ از احادیث معتبر ظاهر میشه که جناب ذوالقرنین غیراز اسکندر رومی و کوروش کبیر هست یه شخص دیگه‌ ای بوده باز هم اختلافی هست آیا پیامبر بوده یا نه؟ حق اینکه بگیم پیامبر نبوده ولیکن بنده ای بوده شایسته موید من عندالله اختلاف کردند چرا او رو ذوالقرنین گفتند؟ برای چی بهش میگن؟  وجوهی هست بعضیا میگن او پیامبری بود بر گروهی و اونها نپذیرفتند دعوت حضرت ذوالقرنین رو قدر نشناسی کردند اومدند ضربتی گران بسیار شدید بر قرن ایمن یعنی طرف راست سر او کوبیدند که او بزرگوار از دنیا رفتند خدا او رو مبعوث کرد. بعد از صد سال مردم باز اومدند بر طرف چپ سر او یعنی قرن ایسر ضربه ای به شدت کوفتند که اون بزرگوار جان سپرد

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر