حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
حضرت نوح علیه السلام ۳۰۰ سال در بین قوم خودش تبلیغ کرد  مردم رو دعوت به سوی خدا کرد اما کو گوش شنوا کسی گوش نمی‌داد کسی اجابت نمی‌کرد جناب نوح رو  تو این ۳۰۰ سال انقدر کتکش زدن انقدر او رو زدن جوری می‌زدن از گوشش خون میومد سه روز بیهوش میومدن دستشو می‌گرفتن پرتش می‌کردن دم در خونش
در خصوص جناب ادریس صلوات الله علیه واله حضرت باقر می فرمایند ابتدای پیغمبری ادریس مصادف شد با پادشاه یک جبار پادشاه تصمیم گرفت یه گشت و گذاری سوار مرکب عبور کرد از باغی در نهایت زیبایی این باغ متعلق به یک مومن خالص خدا که ترک دین باطل کرده بود و از کسانی که در دین باطل بودند بیزاری می جست به وزیران خودش گفت من از این باغ خوشم اومده این باغ مال کیه گفتن برای یه رافضی که ترک دین پادشاه کرده  گفت او رو بیارید او رو خواست مومن گفت این باغ برای خانواده
خداوند متعال در سوره مریم آیه ۵۶ و ۵۷ می‌فرماید واذکر فی الکتاب ادریس یاد کن یا رسول الله در قرآن جناب ادریس رو  انه کان الصدیقا نبیا که او بسیار تصدیق کننده بسیار راستگو و پیغمبر بود  ورفعنه مکان علیا  و ما او را بالا بردیم به مکانی بلند  در کتب معتبر روایاتی هستش که حضرت ادریس علیه السلام مردی فربه گشاد سینه و موهای بدنش کم موی سرش بسیار بوده آهسته سخن می‌کرده و وقتی راه می‌رفته گام‌ها رو نزدیک به هم برمی‌داشت.
حضرت نوح پسر لَمَک بود لَمَک پسر متو شَلَخ، متوشلخ پسر اخنوخ، اخنوخ هم پسر ادریس علیه السلام بوده  نام‌های حضرت نوح متعدد بیان شده در روایات در یک روایتی امیرالمومنین می‌فرماید  اسمش سَکَن بوده توی یک روایت دیگه اسم او عبدالغفار بوده در روایت دیگه می‌فرمایند عبدالملک در یه روایت دیگه میگن عبدالعلی خب کدوم این روایات درسته 
اول کتابی که بر حضرت آدم فرستاده شد اول کتابی که خدا از آسمان به زمین فرستاد کتابی بوده به زبان سوریانی این کتاب بیست و یک ورق داشته در این کتاب دلایل بوده واجبات بوده احکام بوده شریعت‌ها و سنت‌ها و حدود بوده  خداوند همه زبان‌ها و لغت‌ها رو بر حضرت آدم فرستاد  که هزار هزار لغت بوده خداوند به حضرت آدم وحی کرد یا آدم
 اون جناب فرزندان خودش رو از مردان و زنان جمع کرد و گفت که فرزندانم خدا وحی کرده به سوی من  که یا آدم تو را از دنیا می‌برم امر کرد که وصیت کنم به سوی بهترین فرزندانم که هبت الله است خدا او رو پسندیده خدا او رو اختیار کرده برای من و شما بعد از من  پس بزرگواران انتخاب وصیدبا خداست همانگونه که انتخاب نبی با خداست  این رو خدا بر عهده داره فرمود بشنوید سخن هبت الله رو از او اطاعت کنید
این که خداوند ذوالجلال و منان قربانی هابیل رو پذیرفت نشانه قبول کردن آتشی بود که از سوی خدا آتشی آمد و قربانی رو می ربود از این اتفاق و از این رخداد ابلیس نهایت استفاده رو کرد میخ خودش رو به نحو احسن کوبید اینکه خدا به ما مکرر گوشت زد‌ کرد می کنه شیطان دشمن آشکار شما است او قسم خورده هست این دشمنیه که منتظر یه لحظه غفلت کنید تا خنجری بر پیکره ی ایمانی شما بزنه پس لحظه از یاد خدا غفلت نکنید که اگر از یاد خدا غافل بشید در دامن شیطانید تا دید قابیل در نهایت غضبه
از امام صادق علیه السلام پرسیدند یابن رسول الله ابتدای به هم رسیدن نسل از ذریه حضرت آدم چه جوری بوده؟ گفتند آقا یه گروهی بین ما هستند اونها اعتقادشون اینکه خدا به حضرت آدم وحی کرد که یا آدم دختران خودت رو بر پسران خودت تزویج کن و حضرت آدم چنین کاری رو کرد اصل این خلق همگی از برادران و خواهران هستش. امام صادق فرمود سبحان الله خدا منزه از این خدا بلند مرتبه تر از چنین چیزی اصلاً ازش صادر بشه
از امام صادق علیه السلام نقل است که بدترین مردم از جهت عذاب در قیامت ۷ نفرند  اولین اون‌ها پسر حضرت آدمه که برادرش رو کشت قابیل  دومین اون‌ها نمرود سومین اون‌ها فرعون چهارمی و پنجمی  دو نفر از بنی اسرائیل‌اند که یهود رو گمراه کرد دیگری نصاری رو مسیحیا رو گمراه کرد  اما ششمی و هفتمی دو نفر هستند که این امت رو گمراه کردند مسلمونا رو گمراه کردن  که از اون‌ها تعبیر شده به گوساله و سامری  اما روایت دیگه که شخصی به نام طاووس یمانی از حضرات معصومین سوالاتی داشته  از جمله سوالات طاووس این بوده که آقا جان کدوم روز بود که یک سوم مردم
ایات ۲۷ تا ۳۱ سوره مائده رو داریم خداوند در این آیات می فرماید بخوان بر ایشان دو پسر حق و راستی هنگامی که به جهت تقرب نزد خدا قربانی آوردند یکی بهترین قوچی در میان گوسفندانش بود انتخاب کرد به قربانگاه آورد دیگری دسته ی خوشه گندم برداشت که پست شده بود طوری که گاو هم نمی تونست اون رو بخوره از صاحب گوسفند پذیرفته شد از دیگری که قابیل بود مقبول نشد قابیل بر غضب بر آمد و هابیل گفت البته والله که تو رو می کشم هابیل جواب داد مرد شریف پرهیزکار گفت خدا از متقین می پذیره توام از متقین باش که خدا ازت قبول کنه گفت تو اگه دست دراز کنی به سوی من منو بکشی من دست به سوی تو دراز نمی کنم تو رو بکشم من می ترسم از خدا از پروردگار دو عالم قابیل تصمیمش بر قتل یکی بود در جایی که پدر نبود هابیل در زیر یک درختی خواب رفته بود آمد جلو منتها نمی دونست چگونه بکشتش ابلیس جلوه

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر