امام صادق علیه السلام میفرماید نبی مکرم نشسته بودند یهو یه شتر اومد
و نزدیک اون حضرت خوابید سرش رو بر زمین گذاشت و فریاد می کرد
اصحاب اینجا بودند دیگه عمر گفتش که یا رسول الله ببینید این شتر شما رو سجده کرد ما سزاوارتریم که شما رو سجده کنیم
پیغمبر فرمود این چه حرفیه چرا من رو سجده کنید بلکه خدا رو سجده کنید
این شتر نیومده برای اینکه من رو سجده کنه این اومده از دست صاحبش پیش من شکایت کنه
که یارسول الله من مثلا نزد اینا خدمت کردم و چه کردم و اینها حالا که پیر شدم کور و ناتوان شدم میخوان مرا بکشند
پیغمبر فرمود اگر من میخواستم امر کنم که کسی برای کسی سجده کنه