حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
شیخ کلینی و ابن بابویه و دیگران روایت شده با سندهای معتبر از شخصی مسیحی به نام غانم هندی. چون آن زمان‌ها در هند مسلمان زیاد بوده، عیسوی زیاد بوده و هندو هم زیادتر بوده. این شخص سمت قاضی القضات درباره پادشاهی مسیحی داشته. می‌گوید من با عده‌ای در شهر کشمیر- که فعلاً محل اختلاف بین هند و پاکستان
جلسه اول یکی از این پنج جلسه در خدمت شما هستم در رابطه با سخاوت امام حسن مجتبی علیه السلام جود و بخشش امام حسن مجتبی جود و بخشش خاصی بوده طوری که همه حتی خود اهل بیت هم می‌رفتند سر سفره امام حسن مجتبی علیه السلام می نشستند
خدا نوری مثل شاه عبدالعظیم علیه‌السلام در تهران گذاشته که فرموده‌اند: زیارتش مثل زیارت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام می‌ماند. اگر این باشد پس باید از حالا تجدید نظر کنیم در زندگی‌مان، چرا کوتاهی بکنیم؟! خب حالا ما تحصیلات را به خاطر آن‌ها اهمیت می‌دهیم. فرصت رفتن به زیارت هم پیدا نمی‌کنیم، باشد. اما فرصت این را نداریم که هر روز، هر شب، دو رکعت نماز، یک زیارت_وارث بخوانیم و برای آن حضرت هدیه کنیم که حجره و مدرسه ما مانند کابل با زیارت حضرت عبدالعظیم متصل بشود. دل ما، قلب ما از او نور بگیرد. یک وقتی می‌بینیم یک سال، دو سال، سیصد مرتبه زیارت حضرت عبدالعظیم خوانده‌ایم. ? آن شهید بزرگوار، آن نائب امام حسین علیه‌السلام که خدا به اهل تهران و ری منّت گذاشته که قبر او را این‌جا برای ما قرار داده
مروان آمد با همان قاطر که امام حسن بهش داده بود گفته عایشه می خوای اجازه بدی حسن کنار قبر پیغمبر دفن بشه عایشه گفت پس چیکار کنم گفت سوار همین قاتر شو و برو نذار که اونجا دفنش کنن،  عایشه سوار شد و اومد رو به روی امام حسین علیه السلام گفت به خدا قسم نمی گذارم حسن را اینجا دفن کنی آنجا محمد حنفیه بلند شد و گفت عایشه خجالت بکش یک روز سوار بر ناقه میشی میری به جنگ وصی پیغمبر با پدرم علی می جنگی امروز سوار قاطر شدی نمیزاری حسن را دفن کنیم اگر خدا به تو عمر بده سوار فیل میشی میری به جنگ کعبه از حرف محمد حنفیه عایشه به هم ریخت
امام سجاد می فرماید این خانم ها خواهران من عمه های من هی جابجا می شدند برای اینکه یه وقت این سقف خرابه پایین نیاد می فرماید شنیدیم این مامورها و نگهبان های یزید که دم در وایستاده بودن دارن بهم میگن نگاه کن این بیچارها از ترس اینکه یه وقت سقف خرابه روی سرشون خراب نشه هی جابجا میشن در حالیکه خبر ندارن فردا یزید، همه اینها رو قطعا گردن میزنه یا به کنیزی می فروشه امام سحاد می فرماید ما همهمه کردیم این بچه ها نشنون ولی گویا این دختر سه ساله شنیده بخاطر همین گفت عمه جان دیگه طاقت ندارم بابای من کی میاد انقدر هم گریه کرد تا سر بابا به دیدن دختر عجله کرد نیمه های شب اومد
بی‌خبر و با خبر! ? جناب حافظ آمده مسائل معارفی را با ذوق_عرفانی خودش بیان کرده. می‌گوید: ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راه‌رو نباشی کی راه‌بر شوی این مسئله تلاش عملی می‌خواهد. یعنی باید با خود بجنگی. با هوای_نفس و شیطان خودت مبارزه کنی. تا این کارها را نکنی، خبری پیدا نمی‌کنی؛ چون خبرگزاری‌های غیبی به اعمال نگاه می‌کنند، به نیات نگاه می‌کنند و بشریت را هدایت می‌کنند.
نعمت] در عصر اوایل اسلام یک طور معنا می‌شد اما در وضع فعلی جهان تا اندازه‌ای وسعت پیدا می‌کند. نعمت را در زمان‌های سابق چه می‌دانستند؟ باران که می‌آمد می‌گفتند خدا نعمت داده، خشکسالی برطرف می‌شد، زمین سبزه‌زار می‌شد، هوا خیلی گرم نمی شد، خیلی سرد نمی‌شد، این‌ها را نعمت‌های الهی حساب می‌کردند. اما علوم به تدریج نشان دادند که نعمت و خوان نعمت الهی از موجودات بسیار ضعیف و کوچک، چه مادی و چه حیوانی و جاندار تا کهکشان‌هایی که میلیاردها سال نوری از ما فاصله دارند، این‌ها همه خوان گسترده الهی است
حق تعالی چهار هزار گناه کبیره او را بیامرزد و او را از سکرات مرگ و فشار قبر و صد هزار هَوْلِ قیامت نجات دهد، و از شرّ شیطان و لشگرهای او محفوظ گردد و قرضش ادا شود، و غمّ و همّش زایل گردد و دعا این است:?? «اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ: لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ، وَ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ: ماشاءَ اللَّهُ، وَ لِکُلِّ نِعمَهٍ: اَلْحَمدُ للَّهِ ِ، وَ لِکُلِّ رَخاءٍ: اَلشُّکرُ للَّهِ ِ، وَ لِکُلِّ اُعجُوبَهٍ: سُبحانَ اللَّهِ، وَ لِکُلِّ ذَنْبٍ: اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ، وَ لِکُلِّ مُصیبَهٍ: اِنّا للَّهِ وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ، وَ لِکُلِّ ضیقٍ: حَسْبِیَ اللَّهُ وَ لِکُلِّ قَضاءٍ وَ قَدَرٍ: تَوَکَّلتُ عَلَی اللَّهِ، وَ لِکُلِّ عَدُوٍّ: اعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ، وَ لِکُلِّ طاعَهٍ وَ مَعصِیَهٍ: لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ اِلاَّ بِاللَّهِ العَلِیِّ العَظیمِ» التماس دعا?
چند چیز است که به چند چیز احتیاج دارید یکی زن است که به شوهر احتیاج دارد یکی دیگر اسب است که به قمچیل(شلاق)نیاز دارد دیگری علم است که به مذاکره و گفت و شنید احتیاج دارد الدرس حرف و التکرار الف علم وحشی است اگر تکرار نکند به اندک زمانی همه فراموشش می شود

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر