حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
یه نقطه‌ای از شبه جزیره عرب اطراف مدینه حالا فاصله‌اشم کم نبوده زیاد بوده  این‌ها حول و حوش هزار نفر شروع می‌کنند با همدیگه هم پیمان میشن  که اسلام رو در هم بکوبند نابود بکنند بعد از حالا جالبه  مثلاً این همه قدرت و نفوذ اسلام که می‌بینن چقدر داره که فراگیر میشه با هم هم پیمان میشوند که اسلام رو بکوبند نابود بکنند  پیامبر هم متوجه میشه حالا اینجا علی بن ابراهیم قمي مفسر بزرگ میگه که مثلاً پیک وحی اومد به پیغمبر خبر داد از توطئه این‌ها  اما شیخ مفید رحمت الله علیه می‌فرماید یکی از مسلمون‌ها گزارش داد  به پیغمبر که محل توطئه رو گفت و بعد خدمتتون عرض بکنم که  تعداد این‌ها رو گفت و پیامبر هم شبانه به مدینه شبانه دستور داد
در سال هشتم هجری پیامبر خدا تصمیم می‌گیرند که  فشار دعوت خودشون رو متوجه مرز نشینان شام بکنند  خب چون یه بار نامه نوشتند اگه یادتون باشه حارث بن ابی شمر  خب این نامه رو دریافت کرد و پذیرفت تا یه حدودی منتها یه سری موانع براش پیش اومد  حالا پیامبر تصمیم می‌گیرند که یه خورده فشار رو بیشتر بکنند  چون دعوته دیگه و به هر حال خب این قسمت شامات دست کی هست مدیریتش با کیه  نظارتش با کیه ؟ با قیصر رومی هستش و حارث بن ابی شمر میاره اینجا فرماندار می‌کنه و حالا حاکم می‌کنه  و در واقع دست‌نشانده قیصر رومه این حارث بن ابی شمر 
مسلمانان بعداز امضای صلحنامه حدیبیه میتونستن یکسال بعد از تاریخ قرارداد وارد مکه بشن و سه روز اقامت در مکه اعمال عمره رو انجام بدهند و شهر مکه رو ترک بکنند غیر یه شمشیرم حق نداشتند بیارند حالا دیگه وقتشه بیان و زیارت خانه ی خدا رو ببکنند. خب پیغمبر خدا اعلام کرد
یه زنی بلند میشه اینطوری این کارو می‌کنه غذای مسموم درست می‌کنه  که عرض کردیم دیروز خدمتتون و اینو میاره خدمت آقا رسول خدا  و دارد آقا رسول خدا یه لقمه تو دهنش می‌گذره و معروف این هستش که  پیامبر در کسالت خودشون که منجر به وفات شد  فرمود این بیماری من از آثار غذای مسمومی که اون زن یهودی بعد از فتح خیبر پیش من آورد هر‌چند لقمه از گلو پایین نرفت اما این زهر با آب دهان آقا مخلوط شد  و روی دستگاه‌های بدن حضرت اثر گذاشت این اثر این شهادت این شهادته نه وفات
اتفاقاتی که می شود در رابطه با سال هفتم هجری ازش یاد بشود این است که پیغمبر خدا و مسلمین وقتی عازم خیبر شدند عمربن امیه رو به دربار نجاشی فرستادند هدف از اعزام این سفیر چی بود؟ اینکه پیغام پیامبر رو به شاه حبشه برسونه و از او بخواد وسایل حرکت درست بکنه مثل کشتی آماده بکنه که کلیه ی مسلمانان حبشه اینها برگردن به سمت مدینه
در سال هفتم هجری پیامبر اکرم با مسلمان‌ها قلعه‌های خیبر را فتح کردند  و کار بسیار بسیار صعب و پیچیده‌ای بود که این با دلاوری‌ها و شجاعت‌های امیرالمومنین بود  و این به نام حضرت تمام شد یعنی فتح خیبر این به نام حضرت تمام شد  که ببینید حالا این انقدر اهمیت داره که بعدها سر زبان‌ها هم می‌افته  و مثلا یه وقتی معاویه رو خدا لعنت کنه به سعد بن وقاص
ببینید بعد از اینکه پیامبر خدا به نقطه های بزرگ جهان قدرت ها نامه نوشت و اون ها رو دعوت به اسلام کرد خب تصمیم گرفتن بعد این نامه نگاری ها به آخرین دژ آهنین یهودیها حمله کنن و اینها رو از سر راه بردارند.
وقتی سهیل از طرف قریش آمد برای مذاکره نماینده ای بود از طرف قریش پیغمبر وقتی او رو دید فرمود  او برای مذاکره و مصالحه میاد که بعد مسلمون ها فهمیدند که پیغمبر میخواد مذاکره کنه اوقاتشون تلخ شد از جمله کسانی که خیلی دور برداشت و بر پیامبر پناه می برم به خدا عبارت تاریخ است دست من نیست بی ادبی کرد و تَشَر زد و بهم ریخت سر آقا رسول خدا، همین خلیفه ی دوم بود متاسفانه چیکار کنیم ؟ می تونیم از این واقعه ی تاریخی عبور کنیم؟ ایا رو مورخین آوردن اومد با توپ و تشر اول رفت پیش رفیقش ابوبکر مگه این پیغمبر نیست؟
دارد پیامبر خدا در یکی از همین روزها ابوبکر رو مامور فتح کرد  که پرچم رو داد دست این ابوبکر و این ابوبکر تا لب دژ اومد و دارد که  خب فرار کردن دیگه برگشتند و فرمانده سپاه رو مقصر می‌کرد سپاه فرمانده رو مقصر می‌کرد  ابوبکر می گفت تقصیر اینا بود در رفتن ینا می‌گفتن تقصیر ابوبکر بود  ابوبکر اول در رفت ما هم فرار کردیم فرداش پیغمبر پرچم رو داد دست عمر بن خطاب  و او هم اومد مثل دوست خودش فرار کرد همون قصه دوستش تکرار شد  و دارد که خب اومد کنار دژ مرحب که اومد عمر چشمش به مرحب افتاد 
نامه چهارم به سرزمین خاطره هاست که مسلمون ها خاطره خوش دارن حبشه تقربیا انتهای افریقای شمالی میشه و خب کشور اتیوپی میشه که بعد تصمیم میگیرن که عمربن امیه رو بفرستن با یه نامه ای به سمت نجاشی و او رو هم به دعوت به اسلام بکنن این نامه اول پیامبر به نجاشی نیست این نامه اول پیامبر نیست نامه ی دیگری هم به سمت نجاشی فرستاده بود تو اون نامه پیامبر نجاشی رو دعوت کرده بود به مدارا کردن با مسلمون ها

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر