حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
حضرت می فرماید: حقیقت عبودیت سه چیز است ۱_انسان بنده خدا اون چیزی رو که بهش داده ملکیتی نبینه ملکیتی برای خودش قائل نشه  بخاطر اینکه برای بنده ملکیتی نیست بنده مثل همون فیتیله میمونه مال رو می بیند مال خدا و مال رو کجا قرار میده؟ اونجا که خدا دستور داده مثلاََ چشم رو نمیگه چشم من، میگه چشم خدا، چشمی که خدا قرار داده چشم رو کجا مصرف میکنه؟ همونجا که خدا امر کرده اینکه من نگاه بکنم به نامحرم یا نگاه بکنم به محرم چه فرقی میکنه؟ این زنه اون هم زن هست این حرام است این پوست و گوشت است اون هم پوست و گوشت هست
عنوان بصری از امام صادق علیه السلام سوال می‌کنند در رابطه با حقیقت عبودیت  فرمودند سه چیز حقیقت عبودیته اول این است که اینکه بنده خدا  برای خودش درباره اونچه که خدا بهش سپرده ملکیتی نبینه  نگه مال من بعضی از بزرگواران بودند که از وقتی که متوجه میشن که قصه چیه  دیگه تا آخر عمر یکبار کلمه من رو بکار نمی برند حضرت می فرمایند که این که بنده اصلا نبیند در اون چه که خدا بهش سپرده حالا ماها چجوری حرف می زنیم خونه من کتاب من پول من  همه رو قائلیم که مال ماست ولی خدا می‌فرماید ولله ملک السماوات و الارض ملک مال خداست بعد حضرت می‌فرماید اصلا بنده که ببخشید براش ملکیتی نیستش که   عبد و اونچه که در دست عبد هست همش مال خداست   مال رو چی بدونه مال خدا بدونه مثلا بعضی از خانم‌ها تو خونه  میگن اینو بنداز بره اونو بنداز بره آخه این که میگی بنداز بره مگه مال توئه این مال کیه خداست اصلا اگر آدم این نگاه رو داشته باشه بعد یه جهان دیگه ای میشه مثلا وسیله سالمه میگه اینو بنداز بره این مال خداست باید به مصرف در بیاد  تو نمی‌تونی به مصرف در بیاری باید بدی به یکی دیگه  این گناهه مالیت داره مالیتشم مال تو نیست مال خداست  پس ببینید حضرت اینجا می فرماید و در اون جایی که خدا اون‌ها را امر کرده   این مال رو قرار بده وضع بکنه قرار بده ببینه خدا کجا دوست داره این مال قرار داده بشه همونجا قرار بده  مورد استفاده برسونه بعد حضرت می‌فرماید که خدمتتون عرض بکنم  و اینکه بنده خدا برای خودش مصلحت‌اندیشی نکنه  من یاد این فرمایش حاج آقا مرتضی تهرانی می‌افتم که می‌فرمود  پدر من میخواست چله نشینی کنه یه نورانیتی بگیره  بعد خلاصه روزا رو روزه می‌گیره چله شبا هم عبادت می‌کنه ریاضت اینجوریه چله نشینی اینجوریه تو این چهل روز گوشت نباید بخوره غذاهای لذیذ و اینجور چیزها نباید بخوری ترک حیوانی کنی  بعد روز چهلم دو سه
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند لیس العلم بتعلم علم و این‌ها با خدمتتون عرض بکنم که  یادگیری و اینکه آدم بره سر کلاس و این‌ها به دست نمیاد  صرف این به دست نمیاد بلکه این علم یک نوری هست که خدا در قلب کسی که بخواد او رو هدایتش بکنه قرار میده و پس اگر تو اراده کردی علم را ، طلب بکن در درون خودت حقیقت بندگی رو که بنده بشی ببینید ماها حالا من خیلی ساده صحبت می‌کنم راحت صحبت می‌کنم  ماها تو این دنیا اکثرمون اینجوری بگم به تعبیر قرآنی اکثرمون  دنبال آقایی کردنیم دنبال خدایی کردنیم دنبال بندگی نیستیم  دنبال توق بندگی به گردن انداختن نیستیم نگاه بکنیم  مدل زندگیام و اینا اینجوریه که من یه مثال بزنم  امام کاظم صلوات الله علیه داشتم رد می‌شدن از در خونه‌ای  بعد دیدن صدای طبل و مثلاً آواز و رقص صدای رقاصی و اینجور چیزها داره میاد  بالاخره یه بساطیه تو اون خونه که از قضا همون لحظه که امام کاظم داشت رد می‌شد  این کنیز خونه اومد این زباله‌ها و خاکروبه‌ها رو بذاره در خونه  که بعد حضرت کاظم صلوات الله علیه پرسیدن صاحب این خونه بنده است یا آزاده  گفت خب آقا معلومه که این آزاده ببینید خیلی قشنگه این حدیثا  اون آزادی رو در چی می دید فکر می کرد که منظور امام کاظم اون برده بودن و اینجور چیزاست  گفت نه بابا این تشکیلات و این ... بعد حضرت یه جور دیگه نگاه کردند  فرمودند بله اگر این بنده بود اینجوری نبود اینطوری نمی‌کرد اینجوری زندگی نمی‌کرد این صداها صداهاییه که معلومه از آزادیه 
اومده دنبال امام صادق علیه السلام از یک علمی سوال میکنه که معلومه که این علم از جنس اون علم قبلی نیست این علم غیر از اون هست ببینید علمی که برای انسان توجه میاره انسان رو وارد یک عالم دیگه ای میکنه خیلی ها این مطالب رو می شنوند منتها منتقل نمیشن دقت کنید کلمه ی انتقال مهم است. خیلی ها می شینن پای این درس خیلی ها حوزه میان ولی منتقل نمیشن مثلاََ نبی مکرم ذات رسالت محمد مصطفی(ص) تو مسجد منبر می رفتن سخنرانی می کردن یه عده از این سخنان منتقل می شدن یه عده هم منتقل نمی شدن براشون انقلاب درونی رخ نمی داد یعنی می نشستن گوش میکردن ولی هیچ تفاوتی و دگرگونی براشون درست نمی شد سعدی یک داستانی رو میاره، این داستان به قول حاج آقا خسرو شاهی گویا روح القدس اینا رو به زبانش جاری کرده میگه در جامع بعلبک وقتی کلمه ای همی گفتم رفته بودم در مسجد جامع بعلبک داشتم سخنرانی می کردم به طریق وعظ با جماعتی افسرده دل مرده آدمایی که نشسته بودن پای منبر اینا دل زنده نبودند اینا اصلاََ وارد عالم معنا نشده بودند همش در خواب و خور و عالم ظاهر مثلا
عنوان بصری به حضرت صادق علیه السلام می‌گوید من از خدا خواستم که دل شما را به سمت من متمایل کنه و از علم شما به من نصیب کنه و امید دارم اون چیزی رو که خدا در مورد شما خواستم به من عطا کنه حتی جایی که ایستاده داره توحیدی نگاه می‌کنه حضرت می‌فرماید لیس العلم به تعلم
حضرت می فرماید : اون چیزی رو که نمیدونی از علما بپرس خجالت نکش و ننگت نیاد کسر شان منه اگه دستم رو بلند کنم بپرسم مردم بهم میخندن بزار بخندن کی گفته تو با این چیزا پایین میای؟ آدم بالا میره موفق میشه توفیق پیدا میکنه به عمل سعادت گیرش میاد ببینید تعبیری هست از حضرات امیرالمومنین صلوات الله علیه که عرب ها میومدن سیبیل به سیبیل می نشستند بعد یه نفرشون سوال نمی کردن یهو یه عربی پیدا بشه یا من سوال بکنم بعد میدیدند که یکی سوال کرده چون سوال خودشون هم بود گوششون رو تیز
در رابطه با حدیث عنوان بصری می رسیم به اینجا که حضرت می فرماید: حقیقت عبودیت سه چیز است ۱. ملکیتی برای خود قائل نشو ۲. برای خودت تدبیر نکن عبد رو چه به تدبیر، تدبیر مال مالکه، به برده میگه اینجا بشین پاشو  برو اونجا فلان کن اینطور کن. تدبیر مال رب مال مالکه، مال اربابه تو رو چه به تدبیر ۳. تمام اشتغالت چی بشه؟ امر و نهی الهی باشه. خدا چی رو دستور داده؟ چی رو نهی کرده؟ خدا از چی خوشش میاد از چی بدش میاد؟ تمام فکر و ذهنت همین باشه. این سه چیز میشه حقیقت عبودیت  حضرت می فرماید: اگر بنده ای نبیند برای خود ملکیتی در آنچه خدا بهش عطا کرده آسان میشه براش، دیدید انسان یه موقع میخواد کاری رو بکنه جونش درمیاد دوره هایی رو میره کلاسی رو میره که براش آسون میشه
اما اون سه چیزی که در رابطه با حلم و بردباری  اینو ما خیلی ما لازم داریما اینو خیلی لازم داریم فکر نکنید فقط به درد منبر میخوره یه چیزیه  این اصلاً تو متن زندگیه ما با این درگیریم با این مورد  حضرت می فرمایند فمن قال لک ۱. هر کسی که به تو گفت  اگر یه چیزی یه کلمه به من بگی ده تا می شنوی ببین دیدی بعضی وقتا.... حضرت فرمود که فقل تو بهش بگو اگر ده تا چیز به من بگی من یه چیزم به تو نمیگم ده کلمه به من بگی من یک کلمه هم نمیگم میگه چی میگه یه دونه بگی من چند ده تا میگم تو بگو اگه ده تا بگی یه دونه هم نمی‌گم یه دونم حیفه که به تو بگم ۲. اگر کسی اومد تو رو سبت کرد شتمت کرد ناسزا گفت به تو  خب گفت تو مثلاً فلانی یه ناسزایی به تو گفت فحاشی کرد یه فحشی داد  یه چیز بدی گفت مثلاً گفت تو مثلاً اینی تو اونجوری خب یه چیز زشتی به تو گفت
حضرت فرمودند حقیقت عبودیت سه چیز است اول اینکه چیزی که خدا به او داده ملکیتی نبینه و قائل نشه و دوم اینکه تدبیری از برای خودش نکنه و به خدا بسپاره‌ سوم اینکه جمله ی اشتغال او امر و نهی الهی باشد و بعد فرمودند که اگر ملکیتی برای خودش نبینه انفاق کردن برای او آسان میشه، اگر تفویض کنه عبد امور و تدبیر خودش رو به خدا بسپاره مصائب ها و سختی ها برای او آسان میشه. اگر جمله ی اشتغالات او امر و نهی الهی باشه دیگه پُز دادن و تفاخر نسبت به دیگران از بین میره خب در ادامه حضرت می فرماید: اگر خدا تفضل کرد بنده ای رو بهش حال داد به این سه تا چیز او را گرامی داشته یعنی یه کسی پیدا شد خدا این امتیاز رو بهش داد نه ملکیتی قائله نه تدبیری داره برای خودش و اشتغالش امر و نهی الهی است اگه خدا کسی رو به این سه چیز گرامی داشت؛ دنیا برای او آسان میشه. ببینید دنیا حقیقتش چیه؟ اهل دنیا چجوری هستن؟ اهل دنیا از آمدن دنیا خوشحال میشن
برای پویندگان و اراده کنندگان راه خدا، هر کسی میخواد راه خدا رو بره این ۹ تا چیز رو حفظ کنه و عمل کنه و من از خدا میخوام مسئلت میکنم درخواست میکنم که تو عنوان بصری رو موفقت کنه که به این ۹ تا چیز عمل بکنی بعد حضرت صادق علیه السلام می فرماید سه تا از اینها در ارتباط با تربیت و تادیب نفس است. ریاضت نفس است سه تا از توصیه های من در مورد حلم است سه تا هم در مورد علم است این ۹ تا رو حفط کن و مواظب باش در عمل کردن به اینها سستی نکنی جدی باش مرد و مردانه شروع کن انجام بده ما امروز سه تای اول رو وقت می کنیم عرض کنیم عنوان وقتی دید امام اینطور فرمودند قلب و دلم رو خالی کردم یعنی تمرکز، ما دانش آموزامون نود درصد حافظه ی خوبی دارن ولی مشکل تمرکز دارن بهشون یاد ندادن چجوری تمرکز کنید بخاطر همین

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر