حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
یه نقلی هستش که میگه که امیرالمومنین علی علیه السلام وقتی داشت یه چشمه آبی رو وقف می‌کرد درست می‌کرد  این ابو نیزرم اونجا بوده یه قصه‌ای رو تعریف می‌کنه  میگه من تو مزرعه مشغول کار بودم که علی علیه السلام نزد من اومد به من فرمود که ابونیزر چیزی برای خوردن داری ؟ میگه گفتم آقا جان یه غذایی دارم که امیرالمومنین این رو نمی‌پسنده  آقا فرمود چیه ؟ گفتم کدوی مزرعه از این کدوهای مزرعه  یه غذایی من درست کردم با یه روغن معمولی
ابومخنف روایت می آورد که شبی آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام توقف کردند هنگام سحر شد فرمود ظرف‌های خودتون رو از آب بردارید پر کنید حرکت کنیم وقتی راه افتادن آقا اباعبدالله سرشون رو همینطوری آرام بر روی زین اسب گذاشتن یه اندکی خواب آقا را عارض شد بعد که بیدار شدن به اطراف نگاه کردند و سر مبارکشون رو بلند کردند دو مرتبه سه مرتبه فرمودند انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین جناب علی اکبر اسبشون رو پیش تاختند و عرض کردند که یا اباتا آقا جان بابا جان سبب این که شما گفتیدانا لله و انا الیه راجعون چی بود ؟ امام حسین فرمودند نور دیده من علی جان الان خوابم برد اسب سواری رو دیدم که می‌گفت این قوم میرند و مرگ با اون‌ها همدوش می‌شه  مرگ به سرعت به سمت این‌ها میاد علی جان فهمیدم که نفوس ما به ما داره خبر مرگ میده جناب علی اکبر عرض کرد که آقا جان بابا جان آیا ما بر حق نیستیم ؟  آقا اباعبدالله فرمودند : به حق اون خدایی که همه خلایق به سمتش برمی‌گردند ما بر حقیم عرض کرد که جناب علی اکبر ، اگر پس اینطوریه ما برحقیم 
می‌فرماید که یه عبد سیاهی بوده از مردم نوبه فضل بن عباس این رو حالا خریداری کرده بوده امیرالمومنین صد و پنجاه دینار پول میده این جون رو خریداری می‌کند بعد که میخره امیرالمومنین جون رو که میخره میاره میده به ابوذر که خدمت ابوذر بکنه حالا به چه شکل بوده رو چه حسابی امیرالمومنین این کار رو می‌کنه تا این تو دست ابوذر بود و تا زمان عثمان که عثمان جناب ابوذر رو تبعید می کند به ربضه آقای جون در خدمت ابوذر میره ربضه توی ربضه جناب ابوذر به مقام شهادت میرسه بالاخره تو فشار و اینها که قرار می‌گیره جناب ابوذر که از دنیا میره این جون برمی‌گرده خدمت آقا امیرالمومنین علی علیه السلام دیگه محضر مولا بوده ، کارهای مولا را انجام می‌داده امیر المومنین که به شهادت میرسه میاد خدمت آقا امام حسن مجتبی. ببینید یه کسی باید توفیق داشته باشی اینجوری خدمت گزار اولیاء خدا باشه بعد هم نفس یکی از اینا به آدم بخوره آدم هم دنیاش آبادمیشه ، هم آخرتش به شرط این که خودش بخواد.
یه جا بریر از امام حسین خواهش کرد گفت آقا جان اینا آب رو بستن به رو خیمه‌های شما  آب رو بستن به سمت شما اجازه می‌دید من برم با اینا حرف بزنم امام حسین علیه السلام فرمود بریر برو این بریر اومد روبروی عمر وایساد و سلام نکردعمر سعد گفت ما مسلمانیم چرا به ما سلام نمی‌کنی ؟ بریر گفتش که شما چه مسلمونی هستید کدوم خدا رو قبول دارید ؟
ایشون یک مرد بسیار بسیار دلاور و شجاعی بوده که این دلاوریش و شجاعتش سبب میشه که ابن زیاد او رو فرمانده لشکری بکنه هزار نفر رو بیشتر کمتر به جناب حر می‌سپاره و دستور میده که برو راه رو بر حسین علیه السلام  ببند و نگذار که او به سمت کوفه حرکت بکند ، بیاد و دستور میده که برو امام حسین علیه السلام رو کت بسته بردار بیار تحویل من بده مانع شو.. که اینها حرکت می‌کنند به سمت امام حسین علیه السلام حالا من روایت رو از اردوگاه امام حسین خدمتتون عرض می‌کنم ؛
یکی از اصحابی که در کربلا حضور داشت و آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام را یاری کرد به نام اسلم اسلم بن عمر ، اسلم باباش ترک بوده حالا ببینید اینکه پدرش ترک بوده و نکته‌ای که مهم اینه که  ببینید شما یه ترک اینجوری سعادت پیدا می‌کنه که تو کربلا حضور پیدا بکنه در رکاب امام حسین علیه السلام به مقام شهادت برسه و سعادتمند بشه  یعنی کربلا عجیب و غریبه شما تو کربلا سفید پوست می‌بینی سیاه پوستم می‌بینی فارس می‌بینی ترک می‌بینی عرب می‌بینی 
یکی از یاران امام حسین علیه السلام شخصی است به نام ابوثمامه صائدی اسمش امر ، خیلی از دلاوران هستش دلاوران قبیله همدان سرباز شیعه امیرالمومنین علی علیه السلام بوده، توی رکاب امیرالمومنین بود بعد از شهادت امیرالمومنین شد از یاران امام حسن مجتبی علیه السلام تا اون موقعی که معاویه هلاک شد اومد در کوفه ساکن شد بعد خبر مرگ معاویه که در کوفه منتشر شد این آقای ابوثمامه صائدی رفت تو خونه سلیمان بن صرد خزاعی اونجا نشستند با همدیگه صحبت کردند گفتند چه کنیم نامه بنویسیم به آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام که امام حسین تشریف بیاره
 یکی از شهدای دیگه ۴ تا برادر هستند از یمن . اربعه من فتاین الیمن از یمن پا شدن اومدن شدن شهدای کربلا.در کتاب معجزات الائمه سند به جابر آورده جابربن عبدالله انصاری  که میگه روزی آقا امیرالمومنین تو دکه القضا مسجد کوفه  همون جایی که امیرالمومنین می نشستند و قضاوت می‌کردند  میگه بعد از واقعه صفین و اون داستان حکمین  میگه ۴ تا جوان بلند قامت مثل نخله خرما اینا دلاور میگه از در مسجد وارد شدند به آقا مولا امیرالمومنین سلام دادند  حضرت یه نگاهی به اینا انداخت فرمود شما از اهل بلاد ما نیستید از کوفه نیستید  اینا عرض کردند بله آقا ما از مردم یمن هستیم و از لشکر معاویه  ببین تو لشکر معاویه است منتها آخرش به کجا ختم می‌شه تو سپاه معاویه است اما ببین ته کار چی میشه
در روایتی هستش که من روایت از امام صادق علیه السلام فرمودند : میشه عقل مردان رو در سه چیز امتحان کرد آزمود ،  ۱. بلندی ریش   مثلاً شما دیدید یه کسی ریشش بلند منتها بهره‌ای از عقل نداره همون ریشه بلند دلیل بر احمق بودن اونه .  ۲. حضرت صادق علیه السلام فرمودند نقش انگشترش  شما مثلاً می‌بینی یه کسی عکس گوزن کشیده عکس شیر کشیده یا روی نگین انگشترش نوشته مادر پدر مثلاً به عشق خواهر برادر ... یکی دیگه هم می بینی رو نگین انگشترش نوشته ماشاالله لا قوه الا بالله استغفرالله به به معلومه وادیش یه وادی دیگه است سیرش معلومه سیر دیگه است ۳. حضرت فرمود کنیه‌شون کنیه تو بین ماها مرسوم نیست ولیکن قدیما کنیه مثلاً خیلی مهم بوده
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند : ایستاده آب خوردن باعث غلبه زرداب و صفرا می‌شود این مال شب که نهی می کند ، از امیرالمومنین روایت شده که آقا فرمودند :  ایستاده آب نخورید چون موجب دردی میشه که درمان نداشته باشه مگر اینکه خدا عافیت بده . از امام صادق علیه السلام هست که فرمودند: ایستاده آب نخور ، بر گرد هیچ قبری نگرد و در آب راکد بول نکن  چون هر کس این کارها را انجام بده و بلایی به او برسه کسی رو جز خودش نباید سرزنش بکند ملامت بکند.   طواف قبر نکن مگر قبر آل الله دیگه و در آب راکد هم بول نکن  راکد یعنی مثلا تو استخر رفتی رفتی اونجا سرویس بهداشتی گذاشتن تو استخر ..  تو حدیث هستش که از امام صادق علیه السلام که آقا فرمودند :  ایستاده آب خوردن باعث قوت و صحت بدن می‌شه  این مال روز ، بعنی اگر تو روز ایستاده آب این صحت بدن و قوت بدن و این‌هاست.

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر