حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر
مولای متقیان علی علیه السلام فرمودند خدای عزوجل بندگان متکبر خودش رو به دوستان خودش به ضعف و به فقر دوستان خودش امتحان می‌کنه  در نقل هست که جناب موسی و هارون علیهم السلام وارد بر کاخ فرعون شدند  در حالی که دو پیراهن از پشم پوشیده بودند خب چهره پوشش ، پوشش زاهدانه بوده  عصاها در دست اون‌ها بود و وقتی وارد شدند شرط کردند برای فرعون  که ببین فرعون اگر مسلمان بشی پادشاهیت سر جاش هست عزتت هم دائم
امام صادق و امام کاظم علیه السلام در ذیل این قول حق تعالی که خطاب کرد به موسی به سمت فرعون برو که طغیان کرده باهاش نرم صحبت کن شاید متذکر بشه یا بترسد این دو امام همام فرمودند که منظور از سخن نرم یعنی سخن نرم بکن این حضرات فرمودند که اون ها رو به کنیه صدا کن فرعون اسمش بود کنیه ش یا ابا مصعب بود  فرمود بگویند یا ابا مصعب چون تو خطاب کردن به کنیه تعظیم بیشتر هست حالا ببین جالبه ما می خواهیم با کافری صحبت بکنیم با یه فاسقی با یه گنهکاری صحبت بکنیم او رو به سوی هدایت رهنمونش کنیم چجوری باید باهاش حرف بزنیم؟ چجوری ازش سوال کنیم؟
دارد جناب موسی علیه السلام به نزد فرعون آمدند و فرمایش کردند که دست از بنی اسرا ئیل بردار فرعون قبول نکرد جناب موسی علیه السلام نفرین کرد. ببینید عزیزان آیه قرآن سوره اعراف ۱۳۳ میفرماید فارسلنا علیهم ما بلا فرستادیم  الطوفان والجراد ملخ و القمل حالا شپش معنی کردند و یه کرم خاصی معنی کردند حالا توی بحث میگیم و الضفادع و الدم قورباغه و خون  و الایات نشانه‌هایی که از هم جدا بودند مفصلات فستکبروا پس اینها هر وقت بلا اومد هر گرفتاری اومد اینها دوباره تکبر کردند و کانوا قوما مجرمین اینها جمعیتی گناهکار بودند. حالا با این آیه‌ ای که خواندیم خدمت شما توضیحاتی
یه روایتی از امام صادق علیه السلام داریم به سند معتبر که علامه مجلسی رحمت الله در کتاب حیات القلوب آورده است.  آقا امام صادق می فرماید فرعون هفت شهر ساخته بود و هفت قلعه که توی این هفت قلعه متحصن شده بود از ترس حضرت موسی علیه السلام یه ابهت خدا به جناب موسی داده بود با معجزاتی که حضرت موسی داشت یه رعبی یک خوفی خدای متعال تو دلهای دشمنانش قرار داده بود از جمله فرعون. میان هر قلعه تا قلعه دیگه بیشه‌ها قرار داده بود تو این بیشه‌ها شیران درنده جا گرفته بودند زمین رو حفر می کردند عمیق و شیرها رو اونجا قرار می‌دادند هرکس خطایی داشت بدون اجازه فرعون کاری می‌کرد داخل میشد او رو می انداختند
در حدیث هست که از جمله حیله های فرعون هست که زهر در غذای موسی و بنی اسرائیل بکنه که اون ها رو به زهر مسموم بکنه و هلاک بکند یکشنبه ای بود عید فرعونیها، بنی اسرائیل رو به مهمانی دعوت کرد و خب خدای عزوجل وحی کرد یا موسی  فرعون نقشه ای داره زهر داخل غذا کرده و میخواد شما رو مسموم بکنه دوایی تهیه کن و این دوا رو به بنی اسرائیل بخورون تا زهر فرعون تاثیر نکنه
آقا امام صادق می‌فرمایند وقتی به رسالت مبعوث شد حضرت موسی او به در قصر فرعون آمد رخصت طلبید وقتی دید اینا رخصت نمی دن عصا رو بر در زد همه ی درها به یک مرتبه گشود وارد مجلس فرعون شد گفت من رسول خدای عالمیانم خدای من ، من رو به سوی تو فرستاده که بنی اسرائیل رو به من بدی من این ها رو با خودم ببرم خب بنی اسرائیل در بند فرعون بود و از این جهت در خواست کرد که این ها رو رها کن من اینا رو باخودم ببرم فرعون گفت که موسی آیا ما تو رو تربیت نکردیم بین خودمون بزرگ نکردیم
خدای عزوجل به جناب موسی وحی کرد  که یا موسی من می‌خواهم اموال آل فرعون را به بنی اسرائیل به میراث بدم  بگو که بنی اسرائیل زیورها و زینت‌های اون‌ها را به عاریه طلب کنند اون‌ها هم میدن مضایقه نمی‌کنند  از ترس بلا و اونچه که از عذاب‌ها بر اون‌ها وارد شده می‌ترسن و سریع اموالشون رو تحویل میدن  اموالشون رو که به عاریه گرفتند حق تعالی وحی کرد که یا موسی اسرائیل را از مصر خارج کن 
آیه ی ۳۰ سوره قصص می فرماید او وقتی به سوی آتیش اومد از کرانه ی راست دره از اون سرزمین پر از برکت از میان یه درخت ندا داده شد که ای موسی منم خداوند پرودگار جهانیان خب در اینجا به سند معتبر از امام صادق علیه السلام نقل است که فرمود بقعه های زمین بر یکدیگر فخر می کردند زمین کعبه بر زمین کربلا فخر کرد خداوند وحی کرد ساکت شو فخر نکن به زمین کربلا بابا کربلا بقعه مبارکی هست که من در اونجا از اون درخت به موسی ندا کردم انی انا الله رب العالمین کربلا میدونی چه سرزمینیه؟ در حدیث معتبر دیگه هست که فرمود که این شاطع الواد که ایمن هم هست این خدا تو قرآن یاد کرده همون فرات است.
وقتی که جادوگرها اومدن ریسمان‌ها و عصاهاشون رو انداختند  این‌ها خب به ظاهر مار و اژدها شد به حرکت دراومد مردم ترسیدند  اونجا دارد که جناب موسی علیه السلام ایشون هم در نفس خودشون یه خوفی رو دیدند  و دارد از جانب رب اعلی خطاب شد که مترس تو بلندتری و غالب میشی بر این‌ها و بینداز عصایی که تو دست راست خودت داری  تا اینکه این‌هایی که این‌ها ساختن رو برباید و تا آخر  خب ما می خواهیم بدونیم علت ترسیدن جناب موسی چی بوده 
بحثی هست در رابطه با شبهات که از جمله اون شبهات این هستش که میگن وقتی جناب موسی علیه السلام این قبطی رو کشت اگر کشتن این مرد جایز نبوده پس جناب موسی اینجا گناه کرده اگر جایز بود چرا موسی علیه السلام بعدش گفت این عمل شیطان بود چرا گفت خدایا من ظلم کردم برخودم من رو بیامرز. و چرا وقتی فرعون بهش اعتراض کرد گفت این کار رو کردی و از کافران بودید جناب موسی گفت این کار رو کردم در اون وقت و از گمراهان بودم اینجا اینا چه جور جواب داده میشه؟

عکس نوشته

تصاویر مذهبی از حاج آقا ذوالقدر

ویدئو کلیپ های دیدنی از حاج آقا ذوالقدر

مطالب صوتی از حاج آقا ذوالقدر