وقتی سهیل از طرف قریش آمد برای مذاکره
نماینده ای بود از طرف قریش پیغمبر وقتی او رو دید فرمود
او برای مذاکره و مصالحه میاد که بعد مسلمون ها فهمیدند که پیغمبر میخواد مذاکره کنه اوقاتشون تلخ شد
از جمله کسانی که خیلی دور برداشت و بر پیامبر پناه می برم به خدا عبارت تاریخ است
دست من نیست بی ادبی کرد و تَشَر زد و بهم ریخت سر آقا رسول خدا،
همین خلیفه ی دوم بود متاسفانه چیکار کنیم ؟ می تونیم از این واقعه ی تاریخی عبور کنیم؟
ایا رو مورخین آوردن اومد با توپ و تشر اول رفت پیش رفیقش ابوبکر مگه این پیغمبر نیست؟