حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۱۰

●قال علیه السلام : اِذا قَدرت عَلی عَدوک فَاجعَل العَفو عَنهُ شَکر لِلقُدره عَلَیه

●حضرت می‌فرماید که: وقتی بر دشمنت پیروز شدی موقعی که قدرت پیدا کردی، اذا قدرت  علی عدوک ، بر دشمنت حالا لهش کنیم ،تلافی کنیم، انتقام، کیفر..

فاجعل العفو عفو، گذشت ،ببخشش کنی.

شکرا، به خاطر شکر خدا که خدا للقدره علیه ، تو را بر او پیروز کرد ،مسلط کرد.

همین که خدا تو رو بر او پیروز کرده به خاطر این شکر الهی او رو عفوش کن.

 

دارد که مثلا حتی زمان خود آقا رسول الله خب مردم مکه پیغمبر رو خیلی اذیت کردن یعنی خود آقا رسول الله فرمود:

این کلام خود آقا رسول الله فرمود : هیچ پیغمبری رو مثلاً مثل من اذیت نکردند انقدر اذیت کردن که حد و حساب نداشت.

خب اون بزرگوار وقتی پیروز شد مکه رو فتح کرد یه عده شعار سر دادن الیوم یوم الملحمه امروز روز انتقام ،

میریم درب خونه ها رومی شکونیم از خونه هاشون می کشیم شون بیرون ، میکشیم شون .

امروز روزه انتقامه، خب پیغمبر اکرم فرمود نه این شعار غلطه این شعار رو کنار بذارید.

الیوم یوم المرحمه امروز روز ترحمه ،گذشته، عفو عمومیه. همه خونه ها در امانند، چند نفر رو فقط حضرت فرمود اینها باید بیان بیرون تلافی بشن که اونها هم وقتی دیدن که پیغمبر اینجوری عفو عمومی می کنه اینها هم دونه دونه اومدن معذرت خواهی کردن  ،

پیغمبر هم از سر تقصیرشون گذشت از جمله کسانی که اومدن معذرت خواهی کردن همون شوهر زینب یا دختر حضرت رسوله یا دختر حضرت خدیجه،

او شوهرش یه کار بدی کرده زینب دختر پیغمبر باردار بود وقتی میخواست بیاد پیش پدرش این یه نیزه برداشت اومد سر راه شتر رو ترسوند ، بچه ش سقط شد.

که بعد پیغمبر خون اون مرده رو هدر اعلام کرده بود . که بعد ابن الحدید میگه که یه جا هست اگر پیغمبر بود با قاتلین بچه فاطمه چه می‌کرد اون موقع با اونها چه می‌کرد.

محسن فاطمه رو سقط کردن اگه پیغمبر بود با اونها چه می‌کرد؟؟

وقتی باز قاتلین بچه زینب این کار رو کرد پس اگر با او بود مثلاً با اینها چه می کرد خب او هم جالبه ،

اومد پیغمبر او را هم عفو کرد.

به هر حال اینکه آقایون وقتی دشمن تون رو شما پیروز شدید، گذشت کنید ،تلافی نکنید.

مثلا یه وقتی تو خونه حالا اونکه دشمنه طرف تو خونه زنش بچه ش همین که معلوم میشه حق با این بوده این جلو می‌افته شروع می‌کنه  به کتک زدن و ،

شروع می‌کنه کمربند می کشه کی بود اینجوری می گفت شروع می کنه به تهدید کردن ،رعب و وحشت بابا بچته .

امیرالمومنین میگه دشمنت اگر براش پیروز شدید ببخشید ،حالا اینکه بچه ته، خانمته و لذا ماها می بینیم که خیلی اینجور جاها میزون و معتدل رفتار نمیشه.

امیدواریم که خدای متعال اخلاق کریمان به ما اعطاء بکنه.

تو یه روایتی هم هست ، ثلاث خصال من مکارم الاخلاق

سه تا خصلت از مکارم اخلاقه، از اخلاق های فوق العاده س،

یکیش اینکه، تعطی من حرمک،

عطا کنی به اون کسی که تو رو محرومت کرد .

یه روز رفتی نداد باید به تو یه پولی می داد ولی نداد ،حالا که الان تو داری به او عطا کنی .

دوم . تصل من قطعک مکارم ، به اونی که با تو قطع رحم کرده بری صلح رحم کنی .

مثلا برادرته ازت قطع رحم کرده تو یه روز شیرینی آجیل بگیری و بری درب خونه ش.

خدا حفظ کنه حاج آقا نیک بین رو یه سری اخلاق هاش واقعا ستودنیه ، مثلا یه کسی بود من خیلی اشاره خاصی نمی‌کنم مثلا پشت آقا هی حرف میزد اینها من نماز نمی‌خونم ،

آقا من دیدم یه روز رفته دست او را داره می بوسه میگه چرا پشت ما نماز نمی خونی بیا جلو خب.

این اخلاق اون داره قطع می کنه اما ایشون وصل می کنه. یه وقتایی مثلا پول می فرستاده یه وقتی مثلا میره می بوستش ،

اونکه با تو قطع می کنه تو بری باهاش وصل کنی .

سوم اینکه . تعفو عمن ظلمک ، عفو کنی اونکه به تو ظلم کرده.

این با همین کلام امیرالمومنین امروز جور در میاد که حضرت می‌فرماید وقتی بر دشمنت تسلط پیدا کردی عفوش کنی .

شکرا شکرا القدرته علیه، به خاطر حمد خدا به خاطر شکر الهی  که تو بر او پیروز شدی عفو کنی. بگی فلانی بخشیدمت خب این هم از حکمت امروزمون.

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله

هیچ در خانه ای مثل در خونه ی امام حسین نمی چسبه آدم بشینه پشت درش نوکری کنه خدا رو حمد کنیم واقعا بابت این نعمت

ان الحسین مصباح الهدی وسفینه النجاه

انشالله این صورت ها نورانی که شماها دارید آقایون خانم ها بلاخره نوکریه دیگه عمری اومدید اینجا محاسنتون سفید شده بگید

امروز صبح بگید حسین جان اون دم آخر موقع جون دادن آقا یه آقایی کن پا بزار روی چشم ما به خدا اگه تو بیای ما با مژه‌هامون زیر پای تو رو جارو می کنیم

یااباعبدالله حسین جان

ما آرزومون اینه که تو اون لحظه آخر سرمون به دامن تو باشه

اون غلام سیاه ابی عبدالله امروز به دلم اینجور افتاده غلام سیاه ابی عبدالله خیلی هم پیر بوده خیلی پیربوده طوری که وقتی اومدسمت میدان این قدش اصلاً دولا شدا بود خمیده شده بود بعد صورت سیاه تمام موهای سر و صورت سفید سفید یه چیز عجیبی بود

بعد این وقتی اومد سمت میدان هی صدا

امیری حسین و نعم الامیر هی امیری حسین گفتش بعد عمر سعد گفت که هیچکی به جنگ این نره

گفتن آقا چیکارش کنیم گفت کاری نداره زحمتی نداره چهار تا سنگ پرتاب کنی میافته اینقدر سنگ‌ زدنش از دور این غلام سیاه ابی عبدالله نگاه کرد همین که افتاده بود

یه وقت نگاه کرد دید سرش تو دامن امام حسینه

چی بالاتر از این لحظه آخر اینجور باشه

امام حسین همون کاری که با علی اکبرش کرد اینجا دیدم خم شد صورتشو گذاشت رو صورت این غلام سیاه

قربونت برم یا ابا عبدالله

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

امروز صبح شما تو عالم معنا صورتتون بزارید رو شبکه‌های ضریح ابی عبدالله من اینجور بگم شما هم دلتون بره کربلا

برمشام میرسد هر لحظه بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه آب فراتم ای عجل مهلت بده

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

سر همه رو به آغوش گرفته اما امان از ساعتی که

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت شد

نه سیدالشهدا برجدال طاقت داشت

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد

اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

همچنین که بر زمین افتاد نگاه کنن

الشمر جالس علی صدرک

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *