حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۲۸۶

●و قال (علیه السلام):  لا تَامنن عَلَی خَیر هذِه الامه عَذاب الله

 

حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فدای او می فرماید :

لا تامنن ، ایمن نباشید به هیچ وجه ایمن ندونید، ایمن نباشید به هیچ وجه بر

خیرهذه ، بر بهترین این امت ایمن ندونید بهترین افراد این امت رو از

عذاب الله ،  از عذاب آخرت از عذاب خدا

ولو طرف خیلی خوبه ، اهل نماز شبه، اهل گریه، اهل فلان…

اما نگی یه وقت این دیگه بهشتی شد، این دیگه کارش تموم شده ها،

چرا لقوله تعالی ، بخاطر قول خدا که می فرماید

لا یامن مکر الله الا القوم الخاسرون

خدای متعال می فرماید که احساس امنیت نمی کند

فلا یامن ، احساس امنیت نمی کند

مکر الله ، در برابر مجازات های الهی جز قوم خاسرون .

فقط یه گروه هستند که اینها خودشون رو ایمن می دانند بدبخت هم هستند بیچاره هم هستند،

هیچکس نباید خودش رو ایمن بدوند بگه آقا کار تمومه ما رفتیم توی بهشت.

و لذا پیغمبر خدا برخورد کرد با اون مادر اون شخصی که دفنش کردن و بعد دیدن مادره بر قبر بچه‌اش گفتش بهشت گوارای وجودت،

پیغمبر فرمود : به قد سخن میگی به جذب سخن میگی ،

از کجا می‌دونی بچه ات بهشتی شده ، از کجا می دونی رفت بهشت ؟

گفت ، یا رسول الله شما نمازخواندی شما دفنش کردی، شما …

پیغمبر فرمود : از کجا می‌دونی،  همین الان چنان قبر بهش فشار آورد استخون هاش در هم شکست .

از مکر الهی، از مجازات‌های الهی هیچ کسی در امنیت نیست ، مگر یه گروه زیانکاران ،

یعنی اونها میگن که ماها تمومه کارمون اینکه میگه کار تمومه زیانکاره.

اونیکه بگه ما در امانیم اینها زیانکار هستند، نباید احساس امنیت بکنید.

حتی متقین هم پرهیزکاران هم احساس امنیت نمی‌کنند خوب خوباشون .

امام سجاد علیه السلام گریه می‌کنه میگه؛

خدایا منو به آتیش جهنمت نسوزون احساس امنیت نمی‌کنه از مکر الهی فقط یه گروه هستند که احساس امنیت می کنند اونها خاسرون هستند .

بدبختا هستند، بیچاره ها هستند ،یه عده نادون پیدا میشن میگن که ما بهشتی شدیم از کجا معلوم ؟

اگر خدا با عدلش با تو معامله کرد چی ؟

اگه خدا همه چیز رو بذاره رو ترازو بعد اون موقع عیارت معلوم میشه ،

اون موقع معلوم میشه که چند مرد حلاج بودی پس این خیلی مهمه.

خدای متعال می فرماید ؛ فلا یعمل مکر الله الا القوم الخاسرون

این میشه خوف ، درسته خیلی هم همه چیزت بیسته ، اما بدون یهو دیدی زیر پات لغزید، خالی شد پات لغزید،

ممکنه یه روز لغزشی پیدا شد در صف بدکاران قرار گرفتی.

مگه نداشتیم از اینا تو تاریخ ، طرف جزء خواص بوده بعد یهو یه جوری میشه که میگه پشتم رو شکست ،

از همین اخیری ها از همین تو دوران ما مگه نداشتیم مگه نبودن ،

افرادی که چقدر زمان پیغمبر خدا بعضیا بودن نور چشمی بودن، شمشیرشون شمشیر عادی نبوده ،

اینا سیف الاسلام بودند اینا غم و غصه رو از چهره پیغمبر زدودند اما آخر کار دربرابر امیرالمومنین شمشیرکشیدند.

ولا تیاسن ، حضرت می فرماید؛ مایوس نشید

ولاتیاسن لشکر عده الامه من روح الله

برای بدترین افراد این امت هم نباید از رحمت خدا مایوس بشید ‌.

مثلاً اگر دیدی یه کسی رفت شیرجه زده تو گناه، غرق در گناه شده ،غوطه ور شده در گناه ،

مثلا مثل آب خوردن همه گناه رو انجام میده نگی دیگه این چی شد جهنمی شد ،

این جهنمی تمامه . نه از رحمت خدا نباید مایوس باشی یه وقت دیدی فردا همین بابایی که تو فکر می‌کنی جهنمیه ،اصلاح شد توبه کرد،

اومد صف جماعت مثل طیب حاج رضایی ،

مثل رسول ترک ، اینها یهو یه انقلابی درونشون رخ داد.

بعضی ها رو خدا باخواب اصلاحشان می کنه طرف اینقدرخلافکاره، یه خواب می‌بینه اصلاح میشه، بعضیا رو خدا با یک کلمه ارشاد می کنه .

این آقا رحیم ارباب یه کسی بوده دستشو می‌گرفت می آورده و بعد می‌برده .

اینها یه روز یکی به آقا رحیم ارباب میگه ، آقا اینکه دست شما رو می گیره می دونی این نماز نمی خونه ها، تارک الصلاه .

بعد ایشون میگه خیلی خب همین یه سال بعد همین جوان هیچی هم نمی گفته یه سال نمی دونم به این جوان محبت می کنه،

بعد یه سال یه کلمه ای میگه ببینن جوانه متحول شده . شده اهل نماز، شده اهل ورع، شده اهل تقوا .

ببین اینجوریه از رحمت خدا اونیکه خیلی علیه سلام هستش نباید از مکرخدا در امان باشه.

اونی هم که خیلی بدکاره ،خلافکاره نباید تو اینجوری فکر کنی که این دیگه تموم شد کارش رفت جهنم.

مایوس از رحمت الهی هم در مورد خودت هم در مورد دیگران ، چرا یا امیرالمومنین چرا نباید من مایوس باشم ؟

می فرمود: لقوله تعالی بخاطر این قول خدا که فرمود؛

انه لاییاس من روح الله الا القوم الکافرون

چون از رحمت خدا جز کافرها مایوس نمیشن هیچکی نباید از رحمت خدا مایوس بشه.

چون بدترین افراد ممکنه یه روزی متنبه بشن و در مقام توبه بر بیایند دیگه .

حالا تو اینجا که ما می‌رسیم  مثال اون شخصی رو می‌زنیم که شصت ،هفتاد تا بچه رو بچه سید و سر بریده بود که بعد روزه نمی‌گرفت، چرا روزه نمی‌گیری فلانی؟

دیگه آب از سر گذشت چه یک وجب چه چند وجب تموم شده دیگه ، ما جهنمی هستیم.

چرا روزه نمی‌گیری؟ آخه برای چی اونی که شصت، هفتاد تا بچه سید کشته باشه روزه ش قبوله، روزه هم بگیره خدا قبول می‌کنه نمی‌گیری پس با این حساب نه نمی‌گیرم.

اومد امام رضا قصه این شخص رو گفت امام رضا فرمود:  ناامیدی او از رحمت خدا گناهش بدتر از کشتن شصت تا سیده ، دقت کردید.

آقای قرائتی می گفت طرف اومده بود پرده کعبه رو گرفته بود می گفت ؛

خدایا من رو ببخش در حالی که می‌دونم نمی‌بخشی، من رو ببخش در حالی که می‌دونم من رو نمی بخشی ،

گفتن مگه تو چیکار‌کردی می دونی خدا نمی بخشه ، گفتش که آخه من از اونایی بودم که کربلا رفتم در قتل حسین علیه السلام دستم به خون حسین علیه السلام ،

دستم به خون حسین آلوده است، من از اونایی بودم که کربلا رفتم و جنگ امام حسین ،

میگه حالا بعد آقا گفتن که ناامیدیش از رحمت خدا گناهش بیشتر از همون کربلا رفتنشو جنگیدن با امام حسین واینجورچیراس.

گر توبه شکستی باز آی

هزار بار هم که توبه شکستی دوباره بیا

ناامید از رحمت خدا نباش.

همین امروز یه جمله هم بگیم

صلی الله علیک یا اباعبدالله

ببینیم آقامون امام حسین مظهرخداست تو اون حری که دیگه خیلی اذیت کرد

همه رو اذیت کرد حری که امام حسین جلوی امام حسین رو سد کرد

حری که خلاصه باعث و بانی همه این اتفاق ها بود یه لحظه قلبش سوی امام حسین شد

اعضاء و جوارحشم سوی امام حسین شد همینطور که اومد سمت امام حسین علیه السلام هی صدا می‌زد التوبه التوبه

آیا راه نجاتی برای من حر هست

امام حسین علیه السلام اومدن به استقبالش گویا سوار اسب بوده

آقای فاطمی‌نیا خدا رحمتش کنه ایشون اینجوری می فرماید:

این سوار اسب بود هی صدا میزد التوبه التوبه بعد امام حسین که اومد فرمود،

حر پیاده شو بیا کنار ما تو خیمه‌ها بنشین

حر گفت یا اباعبدالله من روی آمدن سمت خیمه‌های شما رو نداشتم

از زن و بچه شما خجالت می‌کشم من دل بچه های شما رو لرزوندم

اگر اجازه بدید من از همین جا برم جونم رو فدات بکنم

فرمود امام حسین راضی نشد خجالت حر رو‌ ببینه فرمود حر برو این حر رفت

جنگ خیلی دلاورانه‌ای کرد جنگید جنگید دیگه افتاد وقتی افتاد زمین

باور نداشت که امام حسین سر او رو به دامن بگیره

ببین اگر رحمت خدا چه جوری نازل میشه میگه ناامید از رحمت خدا نباش

تو اون لحظه آخر که خون از سر حر می‌رفت همینطور دیگه نفس‌های آخر برای او می بود

یه مرتبه دید سرش بلند شد روی دامن به گمانش کسی می خواد سر او رو

تا چشم باز کرد دید سرش تو دامن پرمهر امام حسینه

می‌خوام بگم ابی عبدالله سر همه رو به دامن گرفتی اما ساعتی نگذشت

تو گودی قتلگاه وقتی که اونجا یااباعبدالله صدا می‌زدی آیا کسی هست به من یه جرعه آب بده

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست

خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست

امام زمان فرمود: این جمله برای امام زمانه الشمرالجالس علی صدرک

به جای اینکه زین العابدین بیاد سر بابا رو به دامن بگیره

یه وقت ابی عبدالله دید سینه ش سنگین شد چشم باز کند ببیند شمر بر بدن روی سینه

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *