حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :

یاتی علی الناس، زمان بر مردم یک زمانی میاد که بتونهم آلهتهم

شکمشون خداشون میشه .یعنی میگه ما بنده شکم هستیم، هر کجا شکم بگه ، آقا سیزده به در ولش کن.

آقا روز شهادت امیرالمومنین نمیشه ،بعد اونهایی که روزه می گیرن رو تشویق می‌کنن به خوردن بابا ولش کن بیا بخور ،بیا بخور یه سیزده به در ای داد و بیداد بعد شما نگاه می‌کنی چه خبره همه می‌خورن ، چرا ؟

چون شکمشون خداشونه

پیغمبر میگه کلام آقا رسول الله: بتونهم آلهتهم شکماشون نخوره میره باید بخوره ،چرا چون بنده شکمه نمی‌تونه به شکمش نه بگه .

این ذلیل شکمشه ،حتما باید این خندق بلاش پر باشه خندق بلا توش خالی باشه گرفتاریه ، مصیبته خب این یکی .

دوم،  و نسائهم قبلتم خانوماشون قبلشون هستند.

یعنی این زنو می‌پرسته، هر چی زنه بگه ، زنش میگه که من دلم می‌خواد اینطوری تو بیای بیرون، اونم همونجوری میاد بیرون.

میگه موهاتو اینطوری بزن ، این رو برای من بخر، اون رو برای من بخر، نمیگه که خدا چی دوست داره.

آقا تمام چیزش شده این دخترش، می‌خواد چادر سرش کنه این میگه نه ،من میگم باید تمام محور میشه ، زن‌هاشون قبله شون .خانم هاشون این هم شد دوتا.

دنا نیرهم دینهم دین شون میشه پول ، درهم و دینار، خمس بهش بگو بده ببین چه بلایی سرت میاره ، میگه هزار جور فحش و تهمت میزنه. حاضر نمیشه به خاطر پول مثلاً بیا نماز ،در مغازه باز بیست وچهارساعت اما پنج دقیقه ، ده دقیقه برای نماز تعطیل کنه می میره اصلاً به هیچ خدا نکنه….

حالا خدا خیربده کاسب های قدیم رو، موقع نماز که میشد می گفت نیم ساعت قبل از نماز نیم ساعت بعد از نماز ها مغازه تعطیل است الان اصلاً این خبرا نیست، درهم و دینار ،پول، اسکناس.

یکی دیگه هم بگیم و شرفهم متاعهم کالاهاشون میشه شرف شون. میگه من ماشین دارم ماشین من مدلش فلانه ماشین من اینه خارجیه، ماشین من شاسیش اینجوریه،

قدیما می‌گفتم فلانی چقدر نماز می‌خونه قدیما می‌گفتن فلانی اهل شرافت به نماز شب بود، شرافت به دعا خوندن بود ، شرافت به حافظ قرآن بودن بود، این چیزها بود شرافت به علم بود.

منتها الان شرافت شده که طرف خونه ش فلان محله س، خونه ش اونجاس، اینقدره، متراژش اینجوریه ،شرافت انسانها تغییر می‌کنه .

به جای اینکه شرافت یک انسان به تقواش باشه به پرهیزگاریش باشه به متاع دنیاست کالاست.

حاج آقا رفتیم یک فرشی تو خونش انداخته بود اصلاً انگار رو پتو نشستی شرافت میشه این، نمیگه آقا رفتیم خونه ش چه زهدی بود اصلا تو خونه ش وارد شدیم ما دیدم احساس کردیم که هیچی از مظاهر دنیا ندیدیم،

احساس کردیم تو حرم‌ امیرالمومنییم شرافت اونها میشه متاع شون ،کالاشون..

پناه ببریم به خدا. باید بیاد اون حضرت تا انشالله همه قلبها آباد بشه ،دعا کنیم برای اون حضرت همین که زبونمون باز بشه به گفتگوی با اون حضرت قلب‌هامونم آباد میشه .

خدا رحمت کنه حاج آقا مجتهدی رو می‌گفت یه نفر بود مسیحی بود اسلام آورده بود می‌گفت من داشتم از کنار مغازه ش رد میشدم، هشت صبح بود ساعت هشت صبح بود داشتم از کنار مغازه ش رد می‌شدم،

گفتم صبحکم الله بالخیر یعنی صبحتم بخیر گفت مساکم الله بخیر ، شبتون بخیر.

جواب داد حاج آقا گفت سبحکم الله صبحت بخیر اون گفت مساکم الله شبت بخیر ،میگه من بهش گفتم هشت صبحه تو میگی شبت بخیر . گفت تا امام زمان نیاد شبه .

گفت چقدر معرفت تا امام زمان نیاد آقا خبری از صبح نیست، امام زمان علیه السلام بیاد صبحه ما الان تو شبیم ،

منتظریم تا که فصل دی به سر آید

باغ شود سبز و باغبان به در آید

بلبل عاشق به پای گلبن توحید

اشکفشان باش تا دم سحر آید

بگذرد این روزگار تلخ‌تر از زر

بار دگر روزگار چون شکر آید

انشالله این آقا بیاد و همه چی تغییر بکنه گفتم بهتون اینم عرضم دیگه تمام ،

جابر امام باقر علیه السلام دید امام باقر گفت، چه خبر؟ صحبت ها شد گفت:

آقا یابن رسوال الله ای امام باقر این مردم مدینه حالا زمان، زمان امام باقر ها هنوز خیلی از پیغمبر دور نشدن گفت ، آقا این مردمی که الان تو مدینه هستند اگر اصحاب خاص پیغمبرو می‌دیدند اگر سلمان و ابوذر و مقداد رو می‌دیدند می‌گفتن اینا خل وچل هستن ، دیوونن ، گفتن این سلمان دیوونه است ،

این مقدار دیوونه است و اگر سلمان و مقداد این مردمو می‌دیدن می‌گفتن اینا دین ندارن، حالا می‌خوام بگم آقای جابر ای کاش می‌گفتی بیای ببین این زمان رو ببینی، این فضا رو ببینی ببین چه خبره…

پناه بر خدا بگیم ،

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

یه چند جمله من عرض مصیبت، عرض روضه کنم

فدای اون آقایی بشم که روز عاشورا هم گرسنه بود هم تشنه بود ساعتها می‌جنگید

جنگید انقدر جنگید مردمی که مقابل امام حسین بودن تا امام حسین علیه السلام بهشون حمله می‌کرد اینا پا به فرار می‌ذاشتند

مثل گوسفندانی که از مقابل شیر فرار کنن اینجوری

دیگه امام حسین خسته شد خواست یه ساعتی استراحت کنه یه لحظه نفس بگیره

آقایون ، خانماها شما این صحنه رو همه تصور کنید ببینید الوتر الموتور

الان زیارت عاشورا می‌خونی دیگه ها الوتر الموتور ، الوتر یعنی نماز وتر می خونی یک الوتر یعنی یکه و تنها شده امام حسین

خواست یه نفسی بگیره همچین که وایساد توقف کرد یه نفسی بگیره

یه مرتبه با سنگ قلاب چنان زدن پیشانی ارباب دو عالم این پیشانی شکست

خدا رحمت کنه شیخ جعفر شوشتری رو میگه همه می گفتن چرا پیغمبر اینقدر پیشونی امام حسین رو می‌بوسه خیلی پیشونی امام حسینو می‌بوس

بعد اصلا پیشونی امام حسین نور داشت روز عاشورا اون موقع که سنگ خورد به پیشونی امام حسین تازه اون موقع فهمیدن پیغمبر داشته جای سنگ تراشیده رو می‌بوسیده

خب دیگه این صورت غرق خون شد امام حسین دشنه دامن عربی رو داد بالا

این خون صورت رو پاک بکنه فدای دلت بشم حسین جان همچین که خون رو داشت پاک می‌کرد حرمله سینه امام حسین

تو قلب امام حسین هدف تیر سه شعبه قرار داد چنان به قلب ابی عبدالله زد

جانهای عالم به فدات

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

عزیزان این تیر سه شعبه وقتی به قلب نشست ابی عبدالله نتونست از جلو این تیر رو بیرون بیاره چون اگر این تیر از جلو بیرون بیاد

با خودش جراحت بسیاری درست می‌کنه و لذا ابی عبدالله خم شد این تیر را از پشت بیرون آورد میگن تیر خارج شد مثل ناودون از قلب ابی عبدالله خون جاری شد

حسین جانم حسین جانم حسین جانم

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *