حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۳۴۰

●وَقَال (علیه السلام ): وَ قَدجَاءه نَعی اَلاشتررَحِمه الله مَالک وَ مَا مَالک وَ الله لَو کَان جَبَلا لَکَان فِندا وَلَو کَان حَجَرا لَکَان صَلدا لا یَرتَقیه اَلحافِر وَ لاَ یُوفی عَلَیه اَلطَائِرُ

● و درود خدا براو، فرمود:( وقتی خبرشهادت مالک اشتر که رحمت خدا بر اوباد،به امام رسیدفرمود)

مالک! چه مالکی؟ به خدا اگرکوه بود، کوهی که سرافرازی یگانه بود،

واگرسنگ بود، سنگی سخت و محکم بود، که هیچ رونده ای به اوج قله او نمی رسید، و هیچ برنده ای برفراز آن پرواز نمی کرد.

 

حضرت امیرصلوات الله علیه که جان عالم به فداشون باد میفرماید:

وقتی خبر شهادت جناب مالک اشتر به او رسید. اون بزرگوار درباره ی مالک اینجور فرمود:

مالک چه مالکی ، چقدر مالک باعث دلگرمی بود برای مولا،

سردار رشید اسلام شمرده می شد.

بخواییم حکومت مثال بزنیم، بسان حاج قاسم سلیمانی عزیز، چقد دلگرمی بود برای نظام و رهبر

همون طور هم مالک اشتر عجیب و غریب بود.

بعد حضرت امیر می فرماید: خبر شهادتش که رسید اینقدر حضرت متاثر شد ،

مالک و چه مالکی؟ بخدا قسم اگر مالک کوه بود یکتا بود، اگر سنگ بود سرسخت بود،

هیچ مرکبی نمی تونست از کوهسار وجودش بالا بره،

ارتقاء رقیه هم ازهمین کلمه س رقیه یعنی چیزی که باعث ترقی میشه.

هیچکس نمی تونست از وجود مالک بالا بره،بقیه رو معاویه روشون راه می رفت پول می داد.

حقه بازی میکرد و بالا می رفت، ولی از وجود مالک کسی بالا نمی رفت .

حضرت می فرماید : هیچ پرنده ای به قله جناب مالک راه پیدا نمی تونست بکنه.

حضرت ، مالک رو از طرفی تشبیه میکنه به یک کوه بلند که هیچکس نمی تونه به اون قله برسه،

از طرفی هم تشبیه میکنه به سنگ، که بسیار مقاوم و محکمه،

پس دو تا وصف مهم ، مولا درباره ی مالک بیان میکنن.

هم اوج افکار بلند همت عالی جناب مالک، و استقامت و پایداری مالک در برابر دشمنان،

مالک در تمام عمرش در همه ی صحنه ها حاضرشدن، که دقیقا هم همین دو معنا در او وجود داشت ظهور داشت.

جناب مالک ، امیرالمومنین حتی در جریان حکمیت اول فرمود:

مالک ، گفتن یکی از ما یکی از شما اقا فرمود: مالک اشتر،

تا اسم مالک رو آقا آورد اینا گفتن: ای بابا مالک که فقط به جنگ فکر می کنه،

جز دعوا و جنگ و همونطور که یه عده داخل می گفتن مگه اینجا میدان جنگه،

دیبلماسی میخواد ما باید زبان گفتمان جهانی بلد باشیم، ازاین حرفا آقا تا گفت: مالک،

اینا گفتن این به جز جنگ به چیز دیگه فکر نمی کنه، این همش به فکر اینه میدون پیدا کنه بپره وسط شمشیر بکشه،

حضرت میدونه چیکار کنه، اسم مالک رو آورد اینا سریع گفتن نه .

نه مالک نه ، آقا فرمود : ابن عباس اونم گفتن نه، آخر تن دادن به کی؟

کی باید بیاد وسط بره با دشمن حرف بزنه، ابوموسی اشعری .

زبان گفتمان بلدن ابو موسی اشعری ها باید برن با آمریکا حرف بزنن، و الا آدم درست حسابی و میزون که نمی تونه بره با آمریکا حرف بزنه،

که زبون اونا رو بلدن اونام زبون اینا رو بلدن کر همدیگه هستن با هم جورن،

امیرالمومنین چه غصه ها خورد تو همون جنگ مالک اشتر رفت تا خیمه ی معاویه رفت،

اونجا یه قدم موند که برسه که مالک بره معاویه رو بگیره تیکه پاره ش کنه،

یه دفه اینا الله اکبر، الله اکبر، دور مولا رو گرفتن گفتن، همین الان به مالک بگو برگرده،

اگه برنگرده نفست رو می بریم. حالا شما بگو غریب کیه؟

مظلوم امیرالمومنین نیست؟ گیر آدمای بی مغز افتاده بود. آخه این یعنی چی؟

گفتن یا علی اگه دست دست کنی و پیغامی ندی که الان باید برگرده، همینجا درجا می کشیمت،

خیلی بد نیروهای تحت الامر تو بیان بگن تو رو می کشیم.

آقا امیرالمومنین پیغام فرستاد به مالک که اگه میخوای، علی رو زنده ببینی برگرد،

مالک حرصش گرفت،خدا لعنتشون کنه که باعث این قصه ها شدن مثل اشعث بن قیس،

مالک بهم ریخت، دشمن میاد کی رو میزنه، کمیل رو؟

هرچند کمیل هم مرد بزرگی بودن شهیدش کردن. منتها معاویه کیو می کشه؟ آمریکا کیو می کشه. اون رو بگو،

اومد معاویه عروسی و جشن گرفت درشهادت جناب مالک اشتر .

اینقدر خوشحالی کرد گفت کمر علی رو شکوندم. خب یه نفر چقدر می تونه برای امام زمانش مفید باشه؛مثل جناب مالک اشتر ،

شهید زنده است، ما هم به روح بزرگ جناب مالک اشتر صلواتی بفرستیم.

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

عزیزان شاید اگه ما مالک رو بهش دسترسی داشته باشیم بهش بگیم،

یا مالک امروز دوست دارید چی به شما هدیه بدیم؛

من به دلم اینجوری افتاده اونایی که قصه ی امیرالمومنین مالک اشتر بعدا امیرالمومنین رو شناخته از اول با امیر نبوده،

تو دوران عمر یا عثمان علی رو پیدا کرده. بعد اونایی که قصه علی رو می شنیدن گریه می کردن،

امروز از مالک بپرسیم چی دوست دارید بهتون هدیه بدیم.

شاید جناب مالک اینطور جواب بده بگه روضه ی مظلومیت علی رو بخونید.

ما از جناب مالک سوال می کنیم کدوم مظلومیت؟ مظلومیت های علی زیاد، کدوم یکی؟

حتما همه ی اصحاب امیرالمومنین انگشت میزارن روی این نقطه از مظلومیت،

که از مظلومیت فوق العاده مولا بود.

اون لحظه که دست های مبارک آقا رو بستن خانم بزرگوارش فاطمه زهرا رو در میان درب و دیوار قرار دادن ،

شعله بپا کردن شعله های آتش زبانه می کشه تو صورت خانمش فاطمه،

ملعون دو سرا چنان به درب خانه پای کوبید گفت :

من صدای نفس های فاطمه رو می شنیدم پشت در

همه می گفتن عمر تو این خونه فاطمه زهراست، آیا خانه را آتش میزنی؟

گفت آره آتش می زنم حتی اگر فاطمه در خانه باشه

چنان با لگد به در کوبید صدای نفس های فاطمه رو می شنیدم

دروسط کوچه تو را می زدند

کاش بجای تو مرا می زدند

وای من و وای من و وای من

میخ درو سینه ی زهرای من

بمیرم برا دلت امیرالمومنین اقا جانم

ان شاءالله عزیزان دلم نجف حرم مولا علی

این یه بندش رو هم بگم اول روز ثوابش برسه به روح پدرو مادرامون هدیه ای براشون،

گوشه ی چشم تو چرا شد کبود

فاطمه جانومگر علی مرده بود

زهراجان زهرا جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *