حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

● السلام علیک یا امین الله فی ارضه و حجه علی عباده

زیارت امین الله یک زیارتیه که از امام سجاد علیه السلام به ما رسیده و اون حضرت وقتی به نجف تشریف میارن روبروی قبر امیرالمومنین علیه السلام وایمیسن و اون حضرت رو اینگونه  زیارت می کنن،

تو اون زیارت که خیلی زیارت هم از جهت متنی و هم از جهت سندی بسیار قوی هستش و لذا خیلی جاها که شما تشریف می برید مثلا مشهد تشریف می برید،

می بینید روی همین زیارت خیلی مداومت می کنن اصرار می کنن. بعد از نمازها زیارت امین الله می خونن.

خب این زیارت امین الله فقره اولش خیلی عجیب و غریبه ، خدا رحمت کنه حاج آقا خسرو شاهی رو ایشون یه دوره ای اصلاً همین زیارت امین الله رو برای ما توضیح می دادن این فقره این کلمه امین الله ،

امین یعنی امانت دار، سلام برتو ای امانت دار خدا . حاج آقا خسرو شاهی یه تعبیری می کردن ازاین می گفتن که شهردار خدا ،شهربان خدا ،بعد روی این کلمه خیلی مانور می دادند می گفتن ببینید این عالم خلق شده بعد همه چیزشم حساب و کتاب داره ،

مثل یک شهری که شما نگاه می کنید که مدرسه‌ ش سر جاشه، بیمارستانش سر جاشه ،کلانتریش سر جاشه، نمی‌دونم اداره‌ها همه چیزش ،

هرکسی صبح بلند میشه همه چیز روی رواله، داره جلو میره روی اصول داره همه چی جلو میره، بعد خب این شهر با این همه جمعیت یه شهردار می‌خواد.

اگر این شهر شهردار نداشته باشه چه اتفاقی می‌افته هان، این دیگه شهر نیست .

می فرمود خلقت هم همینه ، این خلقت به این عظمت که خیلی از بزرگان گفتن بهتر از این ممکن نمیشه ،

و لذا این عالم رو میگن نظام‌ احسن خلقت،

این عالم به این بزرگی ،فقط خودتو نبین ملائکه‌ها ، اجنه ها ،موجود دیگه، کرات دیگه اصلا کهکشان های دیگه ،

این خلقت به این بزرگی اینها یه شهردار نمی خواد؟ یه شهربان نمی خواد؟ یه امانت دار نمی خواد؟

اون امانت دار کیه ؟ محمد و آل محمد (ص) اون فرمانده کیه؟

شما مثلاً تو جبهه می‌بینی آقا این لشکر یه فرمانده می‌خواد، فرمانده نباشه هرج و مرج میشه به هم ریخته میشه.

سربازها بعد یه کسی رو به عنوان فرمانده بشناسن که به او رجوع بکنن ، این فرمانده این خلقت یه دوره ای امیرالمومنین بوده ،

یه دوره ای امام حسن مجتبی بوده ،یه دوره‌ ای امام حسین بوده،  همینجوری اومده تا الان فرمانده این عالم حجه بن الحسن مهدی صاحب الزمان(عج الله).

شهردار این عالم امام زمان، شهربان این عالم  امام زمان علیه السلام.

بعد خدا رحمت کنه حاج آقا خسرو شاهی می فرمود : سرباز یه وقتی میبینی وسط عملیات یهو گیر دشمن میفته می‌بینه محاصره س، بیسیم رو برمی داره زنگ‌ میزنه به فرمانده ، فرمانده من گرفتار شدم الان وسط دشمنم دارم اسیر میشم.

فرمانده سریع یه تیم می فرسته مثلا آقا میان اینها و نجات میدن. آقا باید با اون فرمانده در تماس در ارتباط باشی ،مشکلاتتو سریع باید زنگ بزنی یه بیسیم برداری سریع بگی، آقا اینجوری فلانه..

حالا ما چه جوری با اون حضرت صحبت کنیم؟ چه جوری با اون حضرت ارتباط داشته باشیم ؟

یه راهش مناجات‌ها، دعاهایی که تو این کتاب مفاتیح الجنان اومده .

یکسری عبارات کوتاه هم هست که شما می توانید توسط این عبارتهای کوتاه با امام زمان علیه السلام ارتباط بکنید.

خب یه قصه من عرض میکنم خیلی جمع وجورش می کنم مفصله ولی جمع وجورش می کنم.

بین علمای دو تا از علمای اصفهان یه اختلافاتی پیش میاد و یه بحث‌هایی پیش میاد یه کسی رو حکم می‌کنن، ملا قاسمعلی رشتی تو تهران بوده صداش میزنن تشریف بیاراینجا ،

ایشون پا میشه میره اصفهان بعد حالا دیگه میاد قبرستان تخت فولاد، قدیم قلیون کشیدن مد بوده، بعدم زشتم نبوده عارم نبوده علما هم سر این سفره بودن ،

حالا من هوس کردم و فلان و اینها رفتیم نبودش، رفتیم‌ قبرستان تخت فولاد اصفهان که خیلی قبرستان بزرگ و خیلی قبرستان مشهور و معروف، چند تا پیغمبرم حتی میگن اونجا دفن هستن و خیلی از علمای جلیل القدر هم اونجا دفن هستن.

میگه رفتم دیدم یه آقای خیلی نورانی اونجا نشسته، منتها سلام نکردم بعد اون آقایی که اونجا نشسته بودن گفتن شما چرا سلام نمی‌کنید ادب ندارید  تهیت اسلام، سلام است .

چرا سلام نمی‌کنی، کسی که وارد میشه بر اون کسی که داخل هست باید سلام بکنه .

کسی که ایستاده است بر کسی که نشسته است باید سلام بکنه، حتی به بچه. حتی وقتی که وارد خونه میشی خونه کسی نبود سلام بکن.

فرمود چرا شما ادب ندارید، چرا سلام نمی کنید گفت من مثلاً حواسم نبود و اینا ،

گفت بهونه‌گیری نکن. سلام دیگه اسلامه دیگه بالاخره این جز آداب اسلامیه، اینها بعد به اون حضرت میگه که زاد و سفر داری منظورش کیمیا بوده.

کیمیا ،گفت شما کیمیا دارید؟ اون آقا بهش گفتش که کیمیا می‌خوای چیکار کنی، کیمیا بگیری که چیکار کنی ،گفتش که آقا فرمودند:

که من چیزی به تو یاد میدم که از کیمیا بهتره، بعد به این مداومت کن .گفتم آقا خب این چیه که شما می‌گید از کیمیا بالاتره،

حالا من حرفم همین جاس ها، گفت این ذکر از کیمیا بالاتره. پس الان من به شما یه چیزی یاد میدم که از کیمیا بالاتره ،

کیمیا اینه که مثلاً شما یاد بگیری مس رو طلا کنی، بعد ببری تو بازار بفروشی و علی ایحال اینکه میگه اون آقا به من گفت من چیزی به تو یاد میدم که از این عمل که کیمیا باشه بهتره.

عرض کردم که خب آقا بفرمایید، فرمود مداومت کن به این ذکر،

یا محمد یه اسم یا علی دو اسم یا فاطمه سه اسم یا صاحب الزمان اسم چهارم‌ ادرکنی و لا تهلکنی

می‌گفتم ای کاش یه کاغذی بود قلمی بود می‌نوشتم که فراموش نکنم، آدمیزاده دیگه آدم یادش میره .

فرمود برو از چنته من بردار اومدم یه کاغذی بود یه قلمی بود یه دعواتی بود، برداشتم و شروع کردم به نوشتن.

به ادرکنی که رسیدم دیگه قلمو نگه داشتم گفت چرا نمی‌نویسی؟ گفتم آخه خطاب به چهار نفره ببین چهار تا اسم اومد اینجا این باید ادرکونی باشه نه ادرکنی.

ادرکنی برای یه نفره بعد ما خطابمون چهارنفره آقا رسول الله، امیر المومنین ،فاطمه ،صاحب زمان چهار تا اومد این باید ادرکونی باشه نه ادرکنی .

گفتم ادرکونی باید باشه، ادرکنی غلطه. فرمود نه غلط نیست بنویس، چرا غلط نیست،

چون امر و تصرف با امام زمانه، اونها هم که باشند شما اونها رو مخاطب قرار بدید بازم امر و تصرف با امام زمان علیه السلامه.

بنویس ادرکنی و لا توهلکنی

اومدیم خونه، اون قصه تموم شد اومدیم خونه حاجی و اونجا حاجی کلباسی اون هم یه دست نوشته ای داشت ،اتفاقا همنجوری نوشته بود ادرکونی ولا توهلکونی.

یه شبهه‌ ای براش پیش اومده بود بعد وقتی من این قصه رو براش نقل کردم رفت دست نوشته‌ شو تغییر داد، میگه اومدیم کاشان اونجا مهمان یکی از علمای کاشان بودیم.

می‌خواستیم بخوابیم بعد از غذا یهو ایشون صدا زد گفتش که آقا ملا قاسم، آقا ملا قاسمعلی اگه اون روز اصرار کرده بودی آقا زادالمسافرین زادالسفر کیمیا هم به تو می‌داد ،نگفتم جدا گفت تخت فولا اون تکیه میر میگه گفتم که عه مگه اون آقا حجه بن الحسن بود،

گفتم بله او آقا امام زمان علیه السلام بود.

شما از کجا میشناسید، فرمود اون آقا هفته‌ ای یک شب به منزل ما تشریف میارن.

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله

امام زمان آقا جان شما تو مصیبت جد غریبتون حسین علیه السلام گریه می‌کنید اشک می‌ریزید صبح و شام اشک می ریزید

روضه های جوربا جور می‌خونید و برا روضه های جور با جور گریه می‌کنید

ما امروز صبح یه دونه از اون روضه‌ها رو می‌خوایم بخونیم اون روضه‌ای که امام زمان علیه السلام می‌خونه معروفم هست همتونم می‌دونید

صدا زد یا جداه صبح و شام برات گریه می‌کنم اگر اشک چشمم خشک بشه برای تو خون گریه می کنم

خب این حال امام زمان علیه السلام فرمود یا جداه هیچ وقت فراموش نمی‌کنم اون ساعتی که اسب بی‌راکبت سمت خیمه‌ها میومد

منتها به چه شکل میومد این لحظه رو تصور کنید انشالله اشک چشمم تو چشماتون میاد یعنی یه وقت دیدی گوشه چشمتم تر شده فرمود

موقعی که این اسب میومد سمت خیمه‌ها این زین واژگون شده بود

زین واژگون شده بود یعنی چی یعنی اینکه دیگه خب صاحب نداره دیگه این صاحب اگر داشته باشه زینش سر جاشه این زین وقتی افتاد حکایت از خبر بده زین واژگون شد بود

سر و روی این اسب به خون آغشته شده بود این اسب وقتی میومد سمت خیمه‌ها هی همهمه می‌کرد چی می‌گفت می‌گفت

از ظلیمه از ظلیمه ظلم بزرگ ظلم آشکار

تو اینجا دارد که دیگه

صدای همه رو که شنیدن

همه از خیمه ها بیرون دویدن

ولی سالار زینب را ندیدن

چقدر سخت گذشت بر اهل بیت که اسب بابا رو ببینند منتها بابا رو دیگه نبینن

اینجا دارد همه زن و بچه‌ها اومدن دوره کردن ذوالجناح رو

هر کدوم اینا با این اسب صحبت کرد منتها راوی میگه دیدم یه نازدانه‌ ای از خیمه اومد بیرون دستشو حلقه کرد به گردن این ذوالجناح

یه سوال عجیبی پرسید گفت می‌دونم بابام شهید شده اما می‌خوام بدونم بابام رو آب دادن یا بابا تشنه سرش رو ازبدنش جدا کردن

من دیگه نمی دونم اینجا این اسب توانسته جواب بده یا نه ولیکن اینو می‌دونم خبر دارم که این اسب این زن و بچه رو برد سمت گودال یعنی این اسب جلو جلو می‌رفت

زن و بچه‌ام دنبالش میومدن وقتی وارد گودال شدن عجب صحنه‌ ی بود

عمه سادات می‌دوید تو این گودال این شمشیر شکسته‌ها رو کنار می‌زد

صلی الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله

شمشیر شکست ها رو کنار زد

نیزه شکسته ها رو کنارزد چه ببیند

بدنی که سرندارد خم شد لبها رو رگهای بریده گذاشت صدا زد

بوسیدم آن جایی را که پیغمبر نبوسید

حیدر نبوسید زهرا نبوسید

حتی تا نسیم صحرا نبوسید

خدا حفظ کنه بعضی از مادهین رو خوب توضیح می‌داد می‌گفت چرا خانوم میگه نسیم صحرا میگه آخه این بدن زیر سنگ‌ها و نیزه ها بود

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *