حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۱۲۱

●قال علیه السلام: الراضِی بفِعل قَوم کَالداخِل فیِه مَعهُم وَ عَلی کَل داخِل فِی باطِل اِثمان ،اثم العَمل بِهِ واثم الرَضی بِه

●حضرت امیرصلوات الله علیه می فرماید که: الراضی این الف و لام اولش موصوله می فرماید اون کسی که راضی باشد ، فعل قومی یا به کارهای یه گروهی راضی باشه .

مثلا تو خیابون نگاه می کنه چهار دختر روسری هاشون رو برداشتن مثلا دارن برهنگی می کنند این خو شش میاد از کار این دخترها ،راضی میشه به فعل اینها.

مثلاً بعضی از این کشورهایی که رفتن زیربار ظلم امریکا و اینها به کار اونها ، اینجا میگه ژاپن یه جور میگه ژاپن انگارهم چی اونجاست ،بهشت اونجاس ،خب ببین راضی به کار اونهاست .

کسی که راضی شد به کارهای یه گروهی کالداخل فیه معهم

مانند کسانی که توی این کار شرکت کردن، دخیل هستن. پس اگر نگاه کردی دیدی یه گروه دارن یه کار زشتی انجام میدن تو هم کار زشت اونها راضی شدی تو هم یکی هستی، مثل همونها

بعد می فرمایید: و علی کل داخل فی باطل اثمان

منتها اون کسی که در کار باطل دخالت داره دو تا گناه می‌کنه، یکی گناه عملشو و یکی هم گناه رضایتش رو .

ولی شخصی که بیرون از دایره عمله و به اون راضیه فقط مرتکب یک گناه شده و اون همون رضایت به اون گناه شده.

الان داعشیا خب که می‌شنون امام حسین علیه السلام چه طوری شهید کردن و اینها بعد رضایت دارن و به اون، اونها هم میرن به زمره شمر و حرمله و خولیه اینها .

توجه کردی اینها هم با انها محشور میشن ،نه داعش، هرکی دیگه.

چون من دیدم‌ بعضی از این روشنفکرهای نادون، روشنفکر نه ، تاریک فکر، خشک مغز یه وقت میگن یزید کار بدی نکرد نادون،

یعنی چی یزید کار بدی نکرد. اینکه میگه یزید کار بدی نکرد رفت تو تیم شمر، خدا وکیلی رفت توی تیم شمر .

بعد خب اونی هم که میشینه اینجا بعد تا اسم روضه میاد و اینها یه آه میکشه حسین جان

ای کاش منم بودم . اونم با امام حسین محشور میشه .

 

بعد یه داستانی هستش که این داستان عجیبه  ذبح نهر ناقه،

حضرت صالح ایشون یه معجزه‌ ی آورد معجزه  ناقه بود. بعد این ناقه عجیب و غریب بود خیلی عجیب بود، شتری بود که یه شهری رو شیر میداد بعد نفع داشت، سود داشت برای اون شهره،

یک شتر بزرگ بود کار یه نفر هم نبود کشتنش یه تیم باهم همکاری کردن هماهنگی درست کردن این ناقه رو پی کردن.

بعدش هم گوشتش رو تکه تکه کردن کباب درست کردن یه کباب مفصل شد خیلی زیاد مردم شهر هر کی رد شد بوی کباب به مشامش رسید. اون یکی ها هی میگفتن آقا بیا ناقه صالحه کباب ش رو بخوریم همه اومدن نشستن سر سفره کباب، ناقه رو خوردن .

اینکه خوردن از این کبابه یعنی ما راضییم ،بعد عذاب که نازل شد همه رو جمع کرد نه فقط اون ده نفری که رفتن ناقه رو پی کردن، ناقه رو زدن زمین.

همه شهری که راضی بودن به این کار اونهایی هم که اومدن گوشت این رو خوردن راضی بودن اینها رو هم عذاب برد.

بله پس قصه اینه؛

و انما اقرا لناقه ثمود الرجل لواحد

یه نفر اومد اون رو نهرش کرد

فعمهوم الله بالعذاب

خدا همشون رو عذاب کرد این قرانه ها

فعمهوم الله بالعذاب لما عموهم بالرضا

چرا ببخشید من عرض کردم‌ نهج البلاغه خطبه ۲۰۱، به خاطر اینکه همشون  راضی شدن  به این فعل.

اون یک نفر که، اونا که ناقه رو زدن زمین، بچه فرار کردبالای کوه یه شیع شیعی و سعیه ناله ی زد و بعد هم‌ حالا در ذهنم نیست .

خدا ان شاءالله به حق محمد آل محمد عاقبت مارو ختم بخیر بفرمایید.

اینجا یه جمله عرض بکنیم

 

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

امشب شب جمعه است بعد شب بیست و سوم ماه رمضونم هست

خوشا به حال اونایی که امشب کربلان

امشب شب بیست سوم‌ کنار ضریح امام حسین زیر قبه آقا ابی عبدالله الحسین

خیلی روایات داریم برای شب بیست و سوم کسی که تو کربلا باشه الان ما اینجا نشستیم از همین جا نیت کنید چشم سرتونم ببندید دلهاتون رو روانه حرم آقا اباعبدالله حسین بکنید

 

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

خدا قسمت کنه ما هم بریم حرم ابی عبدالله الحسین

امشب شب جمعه ای ، شب بیست وسوم ماه رمضان

یه جمله هم‌ عرض مصیبت و عرض روضه کنم می‌خوام روضه بخونم همون روضه هر پنج شنبه رو می‌خونم برای شما

 

وقتی نگاه کرد دید بدن علی اکبر اربا اربا شده بدن تیکه تیکه شده

هر گوشه کربلا رو نگاه می‌کنه یه علی اکبر می بینی دارد امام حسین از رو اسب به پا نیومد

فسقط علی الفرس یهو دیدن افتاد از روی اسب زمین افتادن

فرق می کنه با پایین اومدن

بعد دارد امام حسین حالا رو دو کنده زانو بود

به چه صورت بود چهار دست و پا بود به هر شکل خودش رو رسوند به بالای سر علی اکبر

یه نگاهی کرد دید راه نفس بند اومده چرا چون خونها نمیزاره نفس بیاد

امام حسین اولین کاری که کرد آی جوون داره پدرها عذر می‌خوام مادرها عرض میخوام

 

اولین کاری که کرد دستش رو برد داخل دهان این جوان او راه نفس رو باز کرد

یعنی لخته خونها رو درآورد تا لخته خونها رو درامد اولین کاری که علی اکبر کرد

یه نفس کشید جلو بابا دست و پا زد ، پاش رو کشید روی زمین بعد امام حسین هم‌ این صحنه رو دیده اینقدر حالش منقلب شد

ففضع خده علی خده

ای پسر من پدر پیر و زمین گیر توام‌

سخنی گوی و دلم خوش کن

تو که آتیش خاموش کن

فساع سبع مرات الولدی علی الدنیا بعد کلا عفا

سپاه کوفه و شام ایستاده

به تماشای شه و شاهزاده

شه به روی نعش پسر افتاده

همه گفتن حسین جان داده

شیخ شوشتری فرموده نگیدقتلگاه محل جان دادن ابی عبدالله بوده

بگید مقتل حسین بالا سر علی اکبرش بوده

یاابا عبدالله حسین جان

عرضم تمام یه جمله دیگه یه مرتبه بی بی زینب خودش رو رسوند به بالین

یه دستش رو گذاشت رو شونه برادر صدا زد داداش پاشو ببین لشکر دشمن داره می خنده

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *