حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۱۵۱

●وقال علیه السلام:مَا شَککتُ فِی الحَق مذاریِته

 

▪︎ حضرت امیر صلوات علیه جان عالم به فدا شون می فرمایند که:

این ما ، مای نفی ، یعنی من شک نکردم،

فی الحق ، در حق من شک نکردم .

مذ یعنی از ، تو عربی هر جا شما مذ ، از معنی کن . ما مذ با دال ذال یعنی از.

از چه زمانی شک نکردی ؟ اریته،  از زمانی که حق رو به من نشون دادند، از زمانی که حق به من نشون داده شد من دیگه درمورد حق شک نکردم .

این رو حضرت علی می فرماید ، امیرالمومنین تو دومن کی بزرگ شد پیغمبر اکرم بزرگ شد،

یعنی اصلا وقتی به دنیا آمد پیغمبر سریع اومد پیش ابوطالب فرمود عموجان این بچه رو بالاخره زحمت ما به دوش شما بوده،

حالا ما می خواهیم یه زحمتی ، باری از دوش شما برداریم.

اجازه بدید این بچه‌ها ما هم کمک کنیم بعدعباس عموی پیغمبر عقیل رو انتخاب کرد عقیل رو برداشت عذر می‌خوام جعفر رو برداشت .

خود ابوطالب گفتش که عقیل رو برای من بزارید هر کدوم رو می‌خواید بردارید ببرید که،

عباس جعفر رو برداشت پیغمبر امیرالمومنین برداشت.

بعد خب دیگه معلم امیرالمومنین اینجا پیغمبر خدا ، رسول خدا صلی الله علیه و آله اونجوری که پیغمبر یاد بده نمایش بده کی می‌تونه نمایش بده ،

مشافحتاً از خود خدا دریافت کرده پیغمبر فرمود:

معلم من خدا بوده . معلم من رو ادبنی الله فرمود : من رو خدا تعدیب کرد ادب کرد من رو خدا یاد داد ،

خب اونی که خدا بهش یاد بده بعد معلمش پیغمبر اکرم معلم امیرالمومنین باشه،

بله پیغمبر فرمود من رانی، هرکس من رو دید فقد رای الحق،

حق رو دید. خب پس امیرالمومنینم داره  حق رو داره می‌بینه و لذا اینجا جا داره که امیرالمومنین بفرمایند:

ما شککت فی الحق ، من در حق شک نکردم .

مذاریته ، از زمانی که به من نشون داده شد.

خب حالا اینجا یه توضیحاتی هم‌ دادن فرمودند که: یه وقتایی هم میشه که تو همین ایمان ، تو همین حق و اینجور چیزا تزلزل درست میشه چه جوری ؟

مثلاً من حق رو دیدم ولی شک بازم برام درست میشه ، تزلزل برام درست میشه چه جوری میشه آدم تزلزل پیدا می‌کنه؟

هواپرستی که امام صادق علیه السلام که امروزم روز شهادتشون هست آقا فرمود:

اون چیزی که ایمان رو در انسان ثابت میکنه  ورع و پرهیزکاریه که گناه نکنید،

گناه نکنید ایمان ثابت می‌مونه و اون چیزی که ایمان رو از انسان خارج می‌کنه ، طمعه طمع باعث میشه که ایمان از دلتون بره بیرون آروم آروم بره بیرون.

اینم روایت الحمدالله روزی ما بود امروز روز شهادت امام صادقه این روایت یادتون باشه.

آقا فرمود : اون چیزی که ایمان رو تو دلتون ثابت می‌کنه ورع و پرهیزکاری. اون چیزی که ایمان رو از دلتون می‌ندازه بیرون ، طمعه .

 

آدم قانع نباشه به اون چیزی که خدا روزیش کرده ، حضرت زهرا صلوات الله علیها یه دعا دارند این دعا یادتون باشه هر وقتی شد جابجا بگید،

اللهم غنعنی بما رزقتنی

 خدایا منو نسبت به اون چیزی که روزیم کردی  قانع کن.

 

عربیشم نتونستی بگی فارسیش بگو اللهم غنعنی خدایا من رو قانع قراربده به، بما رزقتنی به انچه که روزی کردی.

خب آدم اگر قانع باشه طمع نداشته باشه سر جاش هست دیگه،

اما امان از اینکه طمع وجودش رو بگیره…

 

دیگه استاد ما فرمودن : میرفتن بالا سر فلانی می گفتن بگو لا الااله الله می گفت نمی گم،

دیروز یه بنده خدایی اومد گفت حاج آقا به خدا قسم،  والله به خدا قسم همین اتفاق رو ما دیدیم با چشم خودمان.

جمع شده بودیم دور سر یکی می گفتیم بگو لا الاالاالله می گفت نمی گم.

بعد می گفتیم می دونی چی می گیم ما که بگو تو میگی نمی گم گفت آره همونی که می گید رو نمی گم همون رو که می گید نمی گم‌،

آره بازم نمیگفت که  همونی رو که می گید رو نمی گم . میگفت آقا به اون یکی می گفتن چرا نمیگی ؟

می گفت که این خدا در حق من ظلم کرده ،

می گفتش که آقا خدا از من گرفت ، خدا اونجا به من نداد،

یکی دیگه برگشته بود حکومت حق من بود نه خمینی حکومت حق من بود نه خمینی ،

خب اینجوریه ها طمع، طمع …

ولی می گفت که هر کس بشینه سرجاش طمع نکن. طمع می کنی میری جلو ، این همه نعمت خدا قرار داده بود، برو لب جوی بشین با حضرت حوا سیب بخور، میری جلو از بهشت میری بیرون خارج میشی ،

میری بیرون. طمع آدم بکنه بده .

فرمود اصول الکفر ثلاث ، سه چیز ریشه کفره:

۱_ طمع،۲_تکبر ،۳_حسادت

 

حاج آقا تهرانی یه جمله ی داشت خیلی قشنگ بود می فرمود که:

اگر در کسی استشمام تکبر بشه یعنی ببین فلانی اومد می دونه اون از من بالاتره میدونه این فلانی از این بالاتره اما زیر بار نمی خواد بره غرور ،تکبر فرمود :

اگر در کسی استشام تکبر بشه چنین آدمی خدا پرست نمیشه ولو نماز شب بخون ها ،

ولی بوی تکبر تو وجود چنین آدمی هست چنین آدمی ایمان تو قلبش نمیره.

 

پیغمبر فرمود : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق

اخلاق باید درست بشه، درست نشه میشه همون که می گفت من بالاترم از علیم.

چرا علی خلیفه بشه، چرا علی بیاد جای پیغمبر، من تا اخرش هم حق رو نگفت .

اللهم قعننی بما رزقتنی قعننی ، قانع از همون قانع میاد بما رزقتنی .

 

خدا انشالله همه ما رو نسبت به آنچه روزی کرده قانع قراربده .

راوی میگه اومدمشنیدم امام صادق علیه الاسلام مسموم شدن، اومدم محضر امام صادق علیه السلام میگه چشمم افتاد به امام صادق،

دیدم هیچی ازش نمونده این چه زهری بوده این چه سمی بوده صورت امام صادق رو نگاه کردم دیدم اسکلت فقط مونده،

یه پوستی روی اسکلته گوشت هیچی نیست آقایون ،خانم ها می دونید این رو بگم‌ حضرت صادق قربونش بشم فداش بشم

از یه جهتی مثل جد غریبش حسین بوده

از یه جهتی مثل جد غریبش امیر المومنین بوده

از یه جهتی هم مثل مادرش فاطمه زهرا بوده

اخه میگن فاطمه زهرا صلوات الله علیها اون هم همین جور شد

یعنی این زن های مدینه وقتی اومدن دیدن از فاطمه زهرا هیچی نمونده جز یه شبه

یه شبهی فقط هستش و دارد که اینها هم‌ پاشدن اومدن محضر امام صادق علیه السلام دیدن یه دونه پوست روی استخوانه فقط

حضرت رو که این طوری دیدم اشک تو چشمام جمع شد شروع کردم هق هق گریه کردن

بعد امام صادق فرمود برای چی گریه میکنی گفتم برای این حال شما برای این وضع شما دارم گریه می کنند

امام صادق گفت نمی خواد برای من گریه نکن من میرم بهشت

بعد فرمود مومن اون چیزی که خدا براش مقدر می کنه خیرشه

فرمود اگر مومن رو با قیچی تکه تکش بکنن خیر او در او هستش

فرمود اگر هم بهش پادشاهی دنیا رو بدن بازم خیرش در این هستش

اما من میخوام روضه بخوانم روضه من چیه روضه من این که امام صادق آقا جان فداتون بشیم

همه ما همه این آقایون خانم ها امروز صبح فدای تو بشیم ما

مسمومت کردن بهت زهر دادن‌ خونت هم آتیش زدن توی آتیش می دوید

می فرمود من فرزند خلیلم خونه خلیل خدا رو آتیش زدن

دست امام صادق رو بسته بودن تو کوچه می کشوندنش باسربرهنه با پای برهنه مثل امیر المومنین

بعد اما توی این لحظات آخر دور امام صادق رو گرفته بودن

خانم ها گریه می کردن دخترها گریه می کردن همه اشک می ریختن نمی دونم شاید توی اون لحظه سر امام صادق توی دامن امام کاظم بود باشه

حتما اینه غیر این مگه میشه خب و اینجا دارد نفس های آخر رو امام صادق کشید و جان به جان افرین تسلیم کرد

میخوام بگم لا یومک لیومک یا اباعبدالله

هیچ روزی مثل روز امام حسین نمیشه

اینجا دارد چهار هزار شاگرد اومدن زیر تابوت رو گرفتن و بلند کردن

کفن های قیمتی آوردن اما کربلا چه خبر بود کربلا به جای اینکه تابوت جنازه رو بلند کنند بدن رو بلند کنن

سری به نیزه بلند است در برابر زینب

چهل منزل سر بریده رو روی دستها هی میبردن

 

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

یا امام حسین آقا جان هیچ روزی مثل روز تو نمیشه

دست و پا میزد حسین

زینب صدا میزد حسین

ناله ها میزد حسین

زینب صدا میزد حسین

آخ یه جمله هم از زبون خواهرش بگم

حسین جان داداش

چرا برتن سر نداری

مگر مادر نداری

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *