حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

حکمت ۱۱۰_1

 

💠 حکمت شماره ۱۱۰

 

🍀 قال عليه‌السلام:

مَا عَالَ مَنِ اقْتَصد.

 

☘آنكه ميانه‌روى كند تهيدست نخواهد شد.

https://eitaa.com/nahjolbalaghe23

حضرت امیر میفرمایند ؛فقیر نمیشود کسی که اقتصاد داشته باشه میانه رو باشه واعتدال رو برقرار کنه هیچوقت فقیر نمیشود .

پس یکی از چیزهایی ک فقر می آورد ولخرجی ،زیاده روی،پرخرجی ،پرخوری اینا باعث فقر میشود .

پس یه پدر ویه خانم خونه حواسشون باشه یه لباسی نگیرن ک گرون باشه یاوسیله ای نگیرن که احتیاج نیست ،اینا باعث فقر میشه.

 

روایت از رسول خدا(ص)میفرمایند؛میانه روی در مخارج زندگی نیمی از هزینه زندگی تامین شده .

 

امام صادق ؛من ضمانت میکنم کسی ک میانه روی پیش بگیره هیچوقت فقیرنمیشه.

مثلا با توجه به پولی ک داریدالان برنج بخرید یه روغنی هم بخری یه دارو هم خواستی بخری بتونی .برنج بگیر رب بگیر روغن بگیرخورده خورده بگیر یه جا نگیر.

 

میانه روی نه تنها در مسائل اقتصادیه حتی تو عبادت میانه روی داشته باشید.

 

یهو میگه ۱۰جز قران میخونم بعدش فردا حالش بعد میشه بابا همون یه جزء بخون دوجزو بخون همیشه بخون اعتدال تو همه چی داشته باشید.

 

بحار الانوار؛یه روزی پیش امام صادق بودم یه مرد بینوایی از امام صادق پول خواست .امام چند درهم بهش داد.

دوباره یکی دیگه اومد به اونم هم چند درهم داد دوباره نفر سوم اومد به اون پول نداد امام براش دعا کرد گفت خدا بهت وسعت عنایت کنه.

امام صادق به او فرمود ؛

 

اگر کسی مالی داشته باشه وهمه رادر راه خدا خرج کنه به طوری ک هیچ چیزی براش باقی نمونه این شخص در شمار افرادی ک دعاشون مستجاب نمیشه .

 

میره تو اون ۳گروه که دعاشون مستجاب نمیشه.

میپرسند این۳ گروه چه کسانی هستند؛فرمود؛

۱_کسی ک تمام اموالش در راه خدا صدقه بده ودست دراز کنه بگه خدایا به من روزی بده آنگاه خدا میگوید آیابه تو روزی ندادیم ؟خودت همه اموالت دادی .

حتی تو صدقه هم میانه رو باش.امام صادق ؛

اونایی ک انفاق میکنند اصراف نمیکنن.

حضرت یه مشتی از سنگریزه برداشت محکم تو دستش نگه داشت وفرمود این همون سختگیریه وبعد یه مشت برداشت دستش باز کرد همه سنگریزه ها ریخت فرموند این اصراف

یه مشت دیگه بردشت یه کوچولو دستشون باز کردن مقداری ریخت مقداری باقی ماند .حضرت فرمون این اعتدال ومیانه روی هست .کسی ک اقتصاد نداشته باشه فقیر میشود  

خداوند دوست داره شما حساب کتاب مالتون رو داشته باشه.این یه بحث امایه وقتهایی لازم برای نشر اسلام تمام داراییت بدی بره این دیگه میشه ایثار از خود گذشتن .

آدم خودش در برابر خطر قرار بدهد بد هست اما یه وقتهایی برای حق؛ برای اسلام جونت بدی وشهید بشی این جانت ک در خطر قرار بدی گناه بود ولی حالامیاری توخطر وخون هم میدی میشه چی؟شهید .

پس اقتضایی داره هرچیزی .

یه وقتهایی

حضرت خدیجه با ثروتش اسلام نمو میده .سلمان خریده شد بلال خریده شد چقدر از این اصحاب خریده شدن .تمام ثروتش میزاه برای اسلام به طوری ک برای خودش چیزی نمیمونه حتی یک کفن باقی نمیمونه

انقدر قوی دل شده ک وقتی میخواد جان بدهد دخترش خانم فاطمه زهراصدا میزنه میگه دخترم من روم نمیشه از بابات رسول الله بگم من از دنیا میرم وکفن ندارم از شب اول قبر میترسم.دخترم به بابات بگو وقتی تو قار حرا بود به دوش داشت موقع نزول آیات اون به من کفن کنه .

ببین خدا چه جوری میخره کسی که از جانش ومالش گذشته برش کفن میارن از بهشت .این کفن انقدر بزرگ بود اون بریدن و۵ قسمت شد حضرت محمد کفن هارو به دخترش داد گفت یکی برای من یکی برای علی ویکی برای تویکی برای حسن اینا سر سفره حضرت خدیجه بودن .

این خانم تو بستر بیماری به پهنای صورت اشک می ریخت وزنهایی ک اطرافش بودن بهش گفتن چرا گریه میکنی تو ک جات خوبه از بهشت هم برات کفن آوردن.خانم خدیجه گفتن ؛گریه من برای دخترم زهراست اون بعد از من یتیم میشه من ک برم مادر نداره .دختر مادر میخواد .اسما اونجا بوده گفت بی بی خیالت راحت من حق مادر بجا میارم بعد پیش خودش گفته کجاها دختر مادر احتیاج داره؟یکی شب زفاف ،شب عروسی ،که اسما خوش رسوند وزنهای دیگرهم بودن پیامبر به زنها گف ممنون از اینکه دخترم تنها نگذاشتیدحالا دیگه همه برید ورفتن خونه یه سری حرفها زدند وقتی از خونه اومد بیرون دید اسما همون دم در داره قدم میزنه وفکر میکنه پیامبر میگه تو چرا نرفتی اسما میگه من به بی بی قول دادم دخترش تنها نزارم ،اسما ای کاش بودی اون ساعتی ک خانم بین درودیوار وضع حمل داشت .آخه صدا میزد میگفت بیایید ک بچه ام کشتن

السلام علیک یا سیدتنا

اما این وضع حمل خیلی متفاوت بود آخه شما شنیدی وقتی یه میوه ک کال میخوای بچینی شاخه هم کنده میشه .این بچه هنوز ۶ماهشه وقتی میخواد ازمادر جدا بشه جان مادر رو به دردمیاره .خانم به زمین افتاد فِضه خودش به بالین خانم رسوند .از اینجاش خیلی دردناک من میگم شما ناله بزنید

فضه میگه بی بی یه لحضه چشمش باز کرد گفت صدا زد فضه علی کجا بردن فضه گفت علی بردن سوی مسجد میگه با همون حالش دوان دوان سمت مسجد وقتی به آقارسبد دست انداخت گردن آقا

هر کاری کردن زهرا جدا نمیشد گفت دست فاطمه رو کوتاه کن

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *