حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۱۱۶

●قال (علیه السّلام):سُوسُوا ایِمَانَکُم بِالصَّدَقَهِ ، وَ حَصِّنُوا اَموَالَکُم بِالزَّکَاهِ ، وَ ادفَعوا اَموَاجَ البَلَاءِ بِالدُّعَاءِ.

●ایمان خود را با صدقه دادن ، و اموالتان را با زکات دادن نگاه دارید ، و امواج بلا را با دعا از خود برا نید.

 

▪︎ حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون می‌فرمایند که:

سوسوا مثل همون قولوا، قل یعنی بگو قولوا یعنی شما چند تا بگید.

قولوا لااله الاالله تفلحوا ، جمع دیگه.

اینجا هم سوسوا مثل همون قولوا یعنی سیاست کنید، نگه دارید، حفظ کنید ایمان‌هایتان را با صدقه دادن.

 

وقتی پولت رو میدی کم می‌کنی در راه خدا می‌بخشی، میگه من ایمان دارم به غیبت ، پشت پرده آخرت ، این باورت رو بالا می‌بره . بعد دلگرمی میاره برات که بری اونور ببینی اون چیزی که دادی چی شده؟ اومدی اینجا نشستی خب ….

 

پس سوسوا ایمانکم ، ایمان‌هایتان را نگه دارید با صدقه دادن .

پس یکی از آثار صدقه ، ما همین جا می‌گفتیم شب‌های جمعه ، حاج آقا می‌گفت صدقه بدید بلاها دفع بشه صدقه بدید….

چقدر خوبه ما به بچه‌هامونم یاد بدیم برای اینکه ایمانشون حفظ بشه صدقه بدن.

و حصنوا ، حصنه به معنای دژ محکم.

یه حدیث داشتیم که کلمة لا اله الا الله حصنی .

کلمه لا اله الا الله دژ محکم منه

کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی، هر کی داخل این دژ بسیار محکم بشه.

امن من عذابی ، از عذاب من در امان.

امام رضا هم از اجدادشون و اجدادشون از پیغمبر و پیغمبرم از جبرئیل و جبرئیلم از خدا، میشه حدیث قدسی و معروف به سلسله الذهب است .

خب ، حصنوا نگه دارید اموالتان با زکات.

اگه زکات ندید مالتون رو از دست می‌دید. اگه می‌خوای مالت، خونت حفظ بشه زکات بده.

زکاتش جلسه قرآن بنداز ، جلسه روضه بنداز ، جلسه ذکر بنداز توش قرآن بخون زکاتش رو بده .

یه حقوق می‌گیری یه مقدارش رو بده بره. جریان اون مثل داستان می‌مونه که بمونه می‌گنده بو میده، اسمش چشمه آب بود ، مثل سینه مادر که اگه بچه شیر رو نگیره خشک میشه.

پس زکات بدید این جاری بشه پس اگه خواستید اموالتون حفظ بشه زکات بدید این دو .

و ادفعوا ، دفع کنید .

امواج البلاء ، موج‌های بلا که به سمت شما میاد بالدعاء ، با دعا کردن .

یه وقتایی آقا امیرالمومنین فرمودند:

 الدهر یومان

 دنیا دو روزه . یه روز با توئه یه روز بر علیه توئه.

یه روز نعمت یه روز نغمت .

یه روز سلامتی یه روز مریضی.

یه روز بالایی یه روز پایینی .

یه روز عمودی یه روز افقی .

بالاخره اینجوری نیست که یه طور باشه ، یه جور باشه تغییر می‌کنه یه وقت که می‌بینی امواج بلا میاد سمتت اینا رو با دعا کردن دفع کن .

من یه دعا ، امروز صبح بهتون گفتم ها اون حالا اونایی که نمی‌دونن یاد می‌گیرن، اونایی هم که می‌دونن تذکر می‌شه براشون .

حاج آقا خسروشاهی رحمت الله علیه ایشون به نقل از مرحوم امام می‌فرمودند: آفتاب که غروب می‌کنه حول و حوش یک ربع تا اذان مغرب هست، ۱۰ مرتبه این ذکر را بگید فرمود اون بلاهایی که تو اون هفته قراره مسلم بشه بیاد دفع بشه.

این ذکر رو ۱۰ مرتبه . اون ساعتم انقدر ساعت مهمیه که خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها جان عالم به فداش یه نفر رو ، رو پشت بوم می‌گمارد برو اونجا وایسا هر وقت آفتاب غروب کرد من رو صدا کن که از پدرم رسول خدا شنیدم که اون ساعت ، ساعت دعاست برآورده شدن دعاست .

حالا حاج آقا خسروشاهی از نقل امام فرمودند : این ذکر رو ۱۰ بار بگو

اللهم صل علی محمد و آل محمد و ادفع عن البلا ، از ما بلا رو دفع کن .

المبرم اسم مفعوله یعنی بلاهایی که حتمی شده .

من السماء از آسمان قرار شده بیاد خدایا دفعشون کن

انک علی کل شی قدیر ، تو بر هر چیز قادری.

بلا هارو با این ده تا صلوات دفع کنید.

 

خدا بهتون خیر بده. غروب که آفتاب غروب کرد یه ربع وقت تا اذان مغرب ،تو اون ساعت بگید.

خب یه جمله هم من عرض مصیبت عرض می‌کنم

دل‌هاتون رو ببرم در خونه آقا ابوالفضل العباس قمر منیر بنی هاشم

من اینو تو کتاب خوندم یه آقایی بود هر روز تو حرم امام حسین اذان می‌گفت

بعد مثلاً نمی‌رفت تو حرم اذان بگه کارش هر شب میومد تو حرم آقا امام حسین اذان می‌گفت

شب خوابید تو عالم خواب حضرت زهرا سلام الله علیها رو دید

حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود

فلانی یه شب تو حرم حسینم اذان میگی یه شبم برو حرم ابوالفضل اذان بگو

 

انقدر عنایت دارن به آقا ابوالفضل

انقدر توجه دارند به آقا ابوالفضل

بعد این یه بابیه به سمت امام حسین علیه السلام

اگه کسی می‌خواد امروز یه دربی یه بابی به سوی او باز بشه از ناحیه امام حسین دست به دامن آقا ابوالفضل العباس بزنه امروز صبح دلهامون رو ببریم کنار ضریح آقا ابوالفضل

 

یه جمله صدا بزنیم عرضه بداریم یا عباس آقا مولا به جان مادرتون ام البنین کدوم مادر

اون مادری که وقتی دید بشیر داره صدا می‌زنه از کربلا میگه بدو به عجله آمد

صدا زد اخبر بالحسین

از حسین چه خبر داری ای بشیر

صدا زد خب می‌دونست بهش گفته بودند گفت یا ام البنین کربلا یه پسرت رو کشتن گفت اخبارنا بالحسین

این خیلی دل می‌خواد این حرف

گفت اخبارنا بالحسین

بعد دارد که ام البنین کربلا دو تا بچه‌ات رو کشتن فریادش بلند شد گفت بابا

تمام بچه‌های من

همه اون کسایی که زیر این آسمون نفس می‌کشن همه ما فدای حسین

از حسین چه خبر یه مرتبه بشیر صدا زد قد قتل الحسین به کربلا عطشانا

حسین رو تو کربلا با زبان تشنه کشتند ناله ام البنین دوباره بلند شد گفت

مگه عباس نبود که حسین من رو کشتن گفت چرا اول آخه بی برادرش کردن

اول عباس رو کشتن

 

مدینه بوی گل لاله میده

مدینه به سینه‌ها ناله میده

مدینه بوی گل یاس میاد

صدای مادر عباس میاد

هر روز صدا می‌زد پسرم عباس

شنیدم دستانت رو از بدن قطع کردن عباسم مادر شنیدم تیر به چشمانت زدن عزیزم اما ام البنین برا تو گریه نمی‌کنه گریه‌های من همش برای حسینه

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *