حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۱۶۹

●و قال علیه السلام اتقوالله تقیه من شمر تجریدا

 

▪︎حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون می‌فرمایند که:

اتقواالله، یعنی  از خدا بترسید ، تقوا پیشه کنید از خدا بترسید ، بعد منتها تقیه،

ترسیدن کسی که من شمر، نخونید اونا ، شمر خدا لعنت کنه این شمرو واقعا هی لعنش کنید سزاوار لعنن یعنی تا می تونید هرروز یه تسبیح بردارید دستتون فقط شمرو لعنتش کنید.

از خدا بترسید ترسیدن کسی که شمر تجریدا، کسی که دامن به کمر زده خب بعد خودشو از تجرید کنه ، از وابستگی‌ها جدا کنه.

مجرد یعنی تنها ، جدا ، بعداینجا تجریدا همون تقریبا معنای اینجوری داره که از وابستگی ها و تعلقات و اینجور چیزا خودشو جدا کنه .

پس تقوا پیشه کنید از خدا بترسید ترسیدن کسی که دامن به کمر زده خودشو از وابستگی‌ها  جدا کنه.

این یه قسمت بعد در ادامه می‌فرماید که : و جد تشمیرا ، و این تقوا پیشه کنید بترسید ، ترسیدن کسی که کوشش می‌کنه تلاش می کنه،  تلاش کرده و خودش رو چست و چالاک کرده اون مدلی بترسید.

ترسیدن کسی که جد تلاش کرده خودشو چالاک کرده. تشمیرا، چابک کرده و کمش فی مهل یعنی سخت در راه خدا می‌کوشه تلاش می‌کنه، سخت در راه خدا تلاش می‌کنه، و بادر عن وجل ،

یعنی  اینکه پیشدستی کرده حالا اون شمل فی مهل رو اینجوری بگیم که شتاب کرده در مهلت عمر خودش ، مهلت جمع مهلت‌هاست.

کمش یعنی شتاب کرده در مهلت عمر خودش و بادر ان وجل رو اینجوری معنی کنیم که، این پیشدستی کرده مبادرت کرده.

ان وجل از روی ترس، وجل یعنی ترس ، ترس از دست دادن فرصت‌ها ،از دست دادن وقت.

یه عده‌ای هستند میگن عمرمون تموم شد شتاب می‌کند، میدون دنبال اینکه سریع یه توشه‌ ای بردارن یه کاری بکنن .

مثل کسانی که دیگه مطمئنن امروز ساعت مثلاً نه صبح بلیط قطار دارند فرصت استفاده می‌کنند، تو این فرصت هرچی که لازم هست و  برمی‌دارن می ترسن که نکنه ،

فرصت پیش دستی می کنن مثلا دیدم بعضی ها از شب قبلش ساکو آماده کرده وسایلو خریده ، بابا حالا خیلی مونده دو ساعت قبل سفرم می تونی این کارها رو بکنی اما بادره، چی ان وجل مبادرت کرده از رو حساب ترس،

ترس که نکنه یهو مثلاً فرصتو از دست بدم،ترس  از دست دادن فرصت، یه وقت می‌بینی یه کاری پیش میاد نمی‌تونم دیگه جمع کنم واقعاًم همینه.

پیغمبر فرمودند: پنج چیزو قبل از پنج چیز غنیمت بشمارید،

یکیش این بود که فراغت رو قبل از مشغولیت. الان فراغت داری فکر می‌کنی هست دیگه همینجوری فراغت هست ، بعد یهو می‌بینی مشغول میشی دیگه نمی‌تونی اصلاً سرتو بخارونی یه جوری گرفتار میشی بچه‌ها میان، نوه‌ها میان نمی‌دونم ، هی می‌گفتی که..

ما خودمون همینجوری بودیم تو حوزه علمیه، آقا قدر وقت داشتیم خدا شاهده انقدر وقت داشتیم بعد می‌دیدم مثلاً بعضیا می‌نشستن صحبت می‌کردن،

بعضیام استفاده می‌کردن از این وقتشون بعد ما خودمون گفتیم که حالا هست دیگه این فراغت هست اما تا چشم به هم زدیم به خودمون اومدیم دیدیم که یه جوری الان مشغولیت هست این ور برو این ور ،

بیا این بچه چی، اون کیه من کیه م، اصلا وقت نداریم سرمون رو بخارونیم،  مشغولیت خب حالا آقا حساب اینو بکن از برای اینکه یهو نکنه وقتتو از دست بدی شتاب کن پیش دستی کن. خب بریم فقره بعدی ،

و نظر فی کره الموئل ، این یعنی اندیشه کرد در  در روی آوردن قرارگاهش، من از ترجمه فیض الاسلام‌ دارم‌ می خونم این رو از ترجمه اینجا نمی خونم‌.

و نظره یعنی اندیشه کرد در کره الموئل یعنی رو آوردن قرارگاهش، به اون قرارگاه داریم دیگه ما اینجا که نیستیم اومدیم برای،

اینجا وطنمون اینجاس، وطنمون اینجا وطنمون اونوره خب، پس اندیشه کرد، می‌شینه فکر می‌کنه میگه اونور من برای شب اول قبرم چراغ می‌خوام،

من برای شب اول قبرم فرش می‌خوام ،

من برای شب، میان مارا میان عقربا میان برای شب اول قبرمون پادزهر بردیم ،

پادزهر بردیم نیش میزنن بعد نیش میزنن بعد باید بزنی پادزهر، باید فکر کنی خب حالا پادزهر ببرم با خودم همه اینها رو جفت و جور می‌کنه دیگه خب و عاقبه المصدر ،

بترسید از خدا ، ترسیدن اونی که پایان آمد و رفتش که به سعادت و نیکبختی و اینها می‌کشه. و مقبه المرجع ، فکر می‌کنه به اون عاقبت کار ، فکر می‌کنه که سعادت من ، بدبختی من به چه شکل میشه .

خدا انشالله به آبروی محمد و آل محمد به ما امان بده از اون لحظات سخت.

آقای بهجت می‌فرمودند: بدانید چی می‌گذره تو قبرها دیگه راحت نمی‌تونی بخوابید نمی‌تونی بخندی عمده اینه که ماها نمی‌دونیم چیه خیلی راحت زندگی…

امروز روز زیارت مخصوص حضرت رضاست علیه السلام ، خدا به آبروی محمد و آل محمد توفیق بده که ما بتونیم تو این دنیا زیاد امام رضا علیه السلام رو زیارت کنیم.

خدا رحمت کنه حاج آقا مرتضی تهرانی می‌فرمود: من می‌رفتم مشهد ده می‌رسیدم وضو می‌گرفتم می‌رفتم حرم یه زیارتی می‌کردم دوازده قبل از اذان میومدم بیرون،

یه چیزی می‌خوردم و یه تجدید وضویی می‌کردم دوباره می‌رفتم حرم تا دو سه اینا ، بعد میومدم بیرون سوار ماشین می‌شدم برمی‌گشتم بازم یا ماشین ،یا قطار، یا اتوبوس برگشتم تهران می‌گفت دلم خوش بود که تونستم دو بار امام رضا رو زیارت کنم یعنی یه بار ده یه بارم بعد از ظهر ،

دو بار این همه راه رو کوبید می‌رفت که بگه آقا دو بار من تونستم امام رضا رو زیارت بکنم .

حالا ما هم اینجا نسشتیم اینها از همین راه دور دلهامون رو روانه حرم آقا امام رضا علیه السلام بکنیم

خیلی آقا امام رضا مهربانه اینو همتون حس کردید دیگه مهربانی امام رضا علیه السلام رو همه حس کردیم

امیدوارم که الانم یه لحظه از اون مهربانی و از اون رافت امام رضا علیه السلام این اول صبحی قسمت همه ما بشه

 

آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

یا امام رضا

ای حرمت ملجا درماندگان

دور مران از در و راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاه هم بده

در شب اول که به قبرم نهند

یا امام رضا لحظه اولی که ما رو تو قبر می‌ذارن پسر فاطمه

در شب اول که به قبرم نهند

نور بدان شام سیاه هم بده

ای که عطا بخش به همه عالمی

جمله حاجات مرا هم بده

امام رضا آقاجان اول صبحی روی دلم ثبت تو کردم به امید عطایی به امید نگاهی

آقای مجتهدی می‌فرمودند : امام رضا رو به دو نفر قسم بدید دست خالی برنمی‌گردید فرمود یکی جوادشه میوه دلشه

یکی هم مادر پهلو شکسته شه امروز بگیم آقا تو رو به جوادت تو رو به مادر پهلو شکستت ردم نکن آقا جانم‌

یه جمله روضه، روضه من همین باشه ها شنیدم تو کوچه‌ها مادرتو کتک زدن

دست علی که بسته بود

فاطمه شو کتک زدن

زهرا جان زهراجان زهرا جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *