حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۲۷۳

● وقِیل لَه( علیه السلام): لَو سُد عَلی رَجُل بَاب بَیته وَ تُرک فِیه، مِن اَین کَان یَاتیه. رِزقه؟ فَقَال(ع) مِن حَیث یَاتِیه اَجَله.

●  از امام علی علیه السلام پرسیدند: اگردرب

خانه کسی را به رویش ببندند و اورادر آنجا رها کنند رزقش از کجا می آید؟

آن حضرت فرمود: از آنجا که اجلش می آید.

در نقل هست که سوال شد: گفته شد به او به امیرالمومنین که جان عالم به فداشون،

یه شخصی بلند شد سوال کرد گفت: یاامیرالمومنین اگر در خونه کسی رو ببندن درخونش رو به روش بستن

این مونده تو خونه و راه فرار نداره راه بیرون اومدن بیرون از خونه رو نداره

شما ببینم یا علی این رزق و روزیش از کجا می رسه؟ اگه کسی رو زندانی کنیم حبس کنیم روزیش از کجا می رسد؟

مولا جواب داد: از همون جایی که مرگش میرسه، اجلش می رسه‌،

تو در رو بستی عزرائیل میتونه بره تو یا نه؟

آیا برای عزرائیل این بستن درمانع است ؟ خیر

عزرائیل بخواد بیاد تو ، به تو میگه در رو باز کن بیام تو ، خیر.

خدا مامور قبض روحش عزرائیله، ومیکائیل هم مامور رسوندن روزیش هست.

میکائیل بخواد روزی بیاره میگه در رو باز کن من بیام. همونطور که عزرائیل میره تو میکائیل هم

میره تو. فرشته هام میرن تو یهو دیدی،

موجوداتی رزق و روزی او رو آوردن تو چی میگی ، کجای خلقتی.

اینقدر انسان ها بودن که تو زلزله زیر آوارها چند روز موندن بدون آب و غذا تو فشار،

بعد چند روز کشیدنشون بیرون بعد سه چهار روز تو همین زلزله ی بم، من و شما یادمون

صحیح و سالم اومدن بیرون، خدا بخواد ، اگه مشیت خدا تعلق بگیره یه کسی زنده بمونه من و تو همه ی دنیا دست به دست بدیم خودمون رو بکشیم،

روزی اون رو قطع بکنیم نه، نمیتونیم .

بله خدای متعال اگه بخواد روزیش رو می رسونه.

بعدم تو در رو بستی به روی کی بستی؟ به روی خودت و امثال خودت، ولی خدا که دستش بسته نیست،

یهو دیدی مورچه ها روفرستاد نون ریزا رو می ریزه اونجا میخوره و زنده می مونه مشکلی هم پیدا نمیکنه.

یا کلاغی پرنده ای رو خدا مامور کرد برات نون آورد .این عالم اینطوریه .

یه وقتی جناب موسی کلیم دعا کرد خدا این فرعون موندنش به چه درد می خوره؟

اصلا عبادت نمیکنه، آدم میکشه ، موندنش به‌ چه درد می خوره؟

خطاب شد موسی خودت بگو چیکار کنیم ،

گفت: خدایا آب ونونش رو بگیر بزار بمیره.

خطاب شد: موسی اون بندگی من رو رها کرده، اما من خدایی خودم رو رها نمیکنم که من خدام، تا اون زنده س من آبش رو میدم نونش رو میدم،

فرعون بندگی نمیکنه من که خداییم رو نمیزارم کنار. که من خدام .

خیالت راحت هیچ جنبده ای روی زمین نیست مگر رزق و روزیش به عهده ی خداست.

ما عیال خداییم، خدا زن و بچه نداره ولی ما سر

سفره ی خداییم.

خدا وعده کرده رزق و روزی مون رو برسونه و می رسونه،

درروایتی از بحارالانوار اونجا از امام محمد

باقر روایت داریم؛

امام باقر علیه السلام می فرماید: خداوند روزی ها رو بین بندگان تقسیم کرد و مقدار فراوانی رو زیاد آورد.

حضرت فرمود: که خیلی ها رو تقسیم کرد که موند و خیلیاش تقسیم نشد؛

خداوندفرموده که زیادیش رو بخواهید از فضلش، چرا دست رو دست میزارید کوتاهی میکنید‌،

یه زحمتی بکش لذا یه دعای قشنگی هست همش بخونید.

رزق رو زیادمیکنه ، و اسئل الله من فضله

گره گشایی میشه راه باز میشه، خدای متعال دستش بسته نیست.

دست به دست هم بدن به تو نرسه، خدا کاری میکنه به دستت برسه،

حالا اینم بگم قشنگه . رزق و روزی یه حساب دیگه ای داره بله حرکت حرکت؛ بخوای بشینی

فایده نداره،

طرف اومد پیش امام صادق علیه السلام از فرزندانش بود گفت: آقا خیلی وضع بد شده چیکار کنم؟

آقا گفت چقد داری؟ گفت: چهل درهم دارم .

آقا فرمود : چهل درهم رو صدقه بده، عه من میگم ندارم تو میگی صدقه بده،

لکل شیء مفتاح

واسه هرچیزی کلیدی هست ، و مفتاح الرزق صدقه

کلید روزی صدقه است. دستت رو خالی کن اونی رو که هم داری بده دست خدا،بعد خدا چیکار میکنه،

بعد پسر امام اومد با این که دوست نداشت ، چهل درهم رو صدقه دادبه فقیر فقرا، یه دفعه از طریقی چهل هزار دینار اومد دستش.

اومد پیش امام صادق باباش گفت: پدر درست بود چیزی که گفتی، بله که درسته.دست خدا باز است.

تو دستت رو بنداز تو دست خدا. ما نگرشمون فرق داره با اون چیزی که هست.

پناه برخدا ، ما همه اینا رو گفتیم نه اینکه تو همه درها رو روی خودت ببندی ، دست به دعا بشی

دعا کن و کار کن، قصه ی اون که همش میومد پیش پیغمبر می گفت،

دستم تنگه پیغمبر می فرمود : هرکسی از ما چیزی بخواد ما بهش میدیم.

ولی اگه دست دراز نکنه جلو خلق بی نیازی  بورزه خدا او رو بی نیازش می کنه.

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

همه میان بسیج میشن سرباز خدا بعد اومد پیش خودش فکر کرد سه مرتبه رفت و گفت،

هر سه مرتبه پیامبر این رو فرمود: گفت ازمن پیزولی چی بر میاد ، فکر کرد گفت ،

آقا میتونم برم خس و خاشاک بیابون رو جمع کنم بفروشم . اومدو جمع کرد و فروخت با پولش نون خرید و اون شب گرسنه نموند ،

فردا رفت یه تیشه آریه کرد اومد کار کرد کار و کاسبیش گرفت. حرکت هم باید باشه.

ازتو حرکت از خدابرکت.

 

صلی الله و علیک یا ابا عبدالله

صلی الله و علیک یا ابا عبدالله

دلهامون رو ببریم در خونه اقا امام حسین

عرض روضه کنم و شما عرض ادب

ساحت مقدس اقاامام حسین علیه السلام

که جان های عالم به فداشون

روز عاشورا روز سختی بود بر امام حسین ، اقامون غریب شد لذا تکیه به نیزه ی غریبی داد

صدا زد هل من ناصر ینصرنی

هل من معینن یعیننی

آيا کسی هست من حسین رو یاری کنه

کسی هست از حرم آقا رسول الله دفاع کنه

در بعضی مقاتل هست همه ی شهدا خب این حرف امام اثر داره رو دل بعضیا اثر میکنه

رو دل بعضیا اثر نمیکنه یه کسی اشکش جاری میشه

میگن میخوای امام حسین رو یاری کنی گریه کن بر ابی عبدالله

فرمود: من کشته اشکم

این گریه ها میشه مرهم بر زخم های بدن ابی عبدالله الحسین

وقتی حرف می زد می گفت: هل من ناصر هل من ناصر؟

کسی هست من کمک کنه یاری کنه

یهو صدای شیون از خیمه ها به آسمون بلند شد

ابی عبدالله به سرعت اومد گفت: تا من هستم بلند بلند گریه نکنید

خانمی اومد بیرون گفت طفل شیرخواره در خیمه داری سه روز آب نخورده

اینجا دارد ابی عبدالله فرمود: طفل رو بیارید

باهاش وداع کنم اما چه وداعی

خدا کنه اون نقل شیخ مفید درست نباشه

شیخ مفید میگه همون کنار خیمه طفل شیرخواره رو باتیر زدند

جلو چشم مادر جلو چشم همه ی اهل خیمه بچه شیرخوار گلوش دریده شد

بعضی ها احتمال میدن اون غیر علی اصغر امام

حسین بوده باشه

علی اصغر همونه که امام برد به میدان جنگ

هر چی که هست روز عجیبی بود برای امام حسین

صلی الله و علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله

این که به این کودکی گناه ندارد

بس که دل افسرده است آه ندارد

راه دهید آنکه را پناه ندارد

راه دهید آنکه راپناه ندارد

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *