حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■ حکمت شماره ۷۳

●وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ

 

آقای ما امیرالمومنین صلوات الله علیه می‌فرمایند: که هر کسی که بین او و بین خدا اصلاح شد هر کسی اومد بین خودش و خدا را درست کرد به خدا دروغ نگیم راستشو بگیم واقعا تو مسیر بندگی قرار بگیره تو مسیر گناه تو مسیر شیطان نباشه بیاد

و نمازش مثلاً اگه قضا شده از سر بگیره بندگی کنه هر کسی که بین خودش و خدا رو اصلاح کرد خدا هم یه کاری می‌کنه میاد بین او و بین مردم رو اصلاح می‌کنه

تا دیروز مردم بهش اعتنا نمی‌کردن مردم دوسش نداشتن مردم از این خوششون نمیومد حالا که این اومد بین خودش و خدا رو اصلاح کرد خدا هم بین او و مردم را اصلاح می‌کنه

مردم نگاه می‌کنن میگن به به خوشا به حالت تحویل می‌گیرن خوش و بش می‌کنن باهاش بده بستون می‌کنن باهاش

 و مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ هر کسی بیاد امر آخرتشو اصلاح کنه به فکر قیامتش باشه کار کنه برای آخرتش

بعضیا سر می‌شکونن برای دنیا وَبعضیا هم سر می‌شکونن برای آخرت

حالا اونی که برای آخرت کار می‌کنه أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ خدا امر دنیاش رو اصلاح می‌کنه میگه تو به فکر آخرتت باشی من این دنیاتو میزون می‌کنم

متاسفانه بدبختیش اینه که ماها به فکر آخرتمون نیستیم یه وقتاییم می‌بینی که مسجد میایم برای اینکه بازم به دنیامون برسیم

پناه می‌بریم به خدا از حب ریاست از حب شهرت یعنی یه وقتی کسی یه عمر میاد صف اول جماعت وامیسته که مشهور بشه به عبادت

میاد که این کارا رو بکنه تا مردم بهش بگن تقبل الله اعمالکم حاج آقا التماس دعا

یعنی این یه عمر اومد صفحه اول جماعت وایساد که برسه به اینجا خدا هم بهش میگه

خب تو می‌خواستی به این برسی بهش هم رسیدی دیگه دیگه طلب چی داری از ما

اما اگه برای آخرتت کار کنی ما توی دنیا تو رو لنگت نمی‌ذاریم ما هم امر دنیاتو اصلاح می‌کنیم

وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ هر کسی از درون برای خودش یه واعظ داشته باشه خودش خودشو موعظه کنه

قربون امام جواد برم چقدر قشنگ فرمودند فرمودند:« المومن محتاج الی الثلاث»

مومن به سه چیز احتیاج داره یک توفیق توفیق از خدا یکی موعظه واعظ یکی بیاد نصیحتش کنه

از بیرون بیاد نصیحتش کنه من خودم آقا گوش می‌کنم موعظه گوش می‌کنم هر مومنی نیاز دارد به موعظه سوم

موعظه از درون دو موعظه از بیرون ۳ موعظه از درون خودش خودشو موعظه کنه نفست رو به حساب می‌کشی

امام کاظم که امروز روز شهادتشون هست

« آقا فرمود که هر کسی که خودشو موعظه نکنه فلیس منا از ما نیست» اگه می‌خوای از امام کاظم باشی باید یه موعظه از درون بزاری كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ .

خدا هم حافظی برای او قرار میده که اینو از حوادث و اینجور چیزها حفظش بکنه

این جمله امیرالمومنین تطابق پیدا کرد با یه جمله دیگش که توی اصول کافی هم هست

که امیرالمومنین علیه السلام فرمود

حکیمان دانشمندان پیشین هر وقت می‌خواستم به همدیگه نامه بنویسن سه تا جمله می‌نوشتند

که چهارمی نداشت این سه جمله چی بود یک هر کسی آخرت همتش باشه خدا او رو بی‌نیاز می‌کنه از دنیا

از اینکه همش در دنیا باشه خدا کار دنیای او رو کفایت می‌کنه

۲_ فرمود هر کسی که درونش رو درست بکنه خدا ظاهرش رو هم درست می‌کنه اصلاح می‌کنه درونت رو درست کن تو دلت به خدا دروغ نگو قبل از اینکه سومی رو بخونم

علامه شوشتری تو شرح نهج البلاغه داستانی آورده که

در زمان متوکل عباسی لعنت الله علیه یه شخصی به نام اسحاق بن ابراهیم  والی بغداد بود حاکم بغداد بود

یه شبی تو خواب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رو دید جان عالم فدای آقا رسول الله

دید که آقا رسول الله می‌فرمایند این قاتل رو آزاد کن اسحاق این قاتلو آزاد کن اسحاق از خواب بیدار شد خیلی ترسید بود

بعد به زندانبان گفت فهرست زندانیان را برام بیار بعد نگاه کرد و قاتلی رو تو این‌ها ندید دستور داد ماموران زندان رو احضار کنند

بعد از اینا سوال کرد گفت که آیا شخصی متهم به قتل توی زندان‌ها وجود داره یکی از اون‌ها گفت بله اسمش رو تو فهرست نوشتیم

اسحاق دوباره نگاهی کرد لابلای این‌ها اسم مردی رو دید که بله گواهی به قاتل بودنش داده شده خودش هم اقرار کرده که من آدم کشتم

دستور داد گفت بیاریدش آوردنش گفت اگر تو راست بگی من همین الان تو رو آزادت می‌کنم قصه تو رو برای من صاف و پوست کنده بگو

که چی شد چرا تو رو آوردن اینجا او هم گفت چشم

من قصه‌ام رو برات میگم شروع کرد به تعریف کردن گفت منو یه عده از دوستانم آلوده بودیم به انواع گناه‌ها هرچی که گناه سر راهمون بود برمی‌داشتیم

هر کاری می‌خواستیم انجام می‌دادیم یه پیرزنی بود واسطه بود پناه می‌بریم به خدا یه پیرزنی بود واسطه بود برای ما جنس می‌آورد واسطه فساد بود

یه روز یه زن جوانی رو همراه خودش آورد کشید تو خونه وقتی اون زنه وارد خونه شد جیغ زد میگه من رفتم سراغ این زن وقتی وارد اتاق شدم به او آرامش دادم

این زن قسم داد گفت تو رو به خدا قسم مراعات حال من رو بکن شما رو قسم میدم به خدا دست از من بردارید

این پیرزن منو فریب داد هی داد می‌زد می‌گفت بابا به من گفت یه جعبه قشنگی دارم

هیچکس مثل این رو ندیده تو این جعبه مرواریده منو تشویق کرد که من بیام اون جعبه رو ببینم

نانجیب منو کشوند کشوند اینجا انداخت توی این هلفتدونی گولم زد فریبم داد جد من رسول خداست من سیده هستم من مادرم فاطمه زهرا است از دودمان امام حسن هستم دست از من بردارید

به خاطر اون‌ها مراعات منو بکنید منم تضمین میدم برای شما دعا کنم میگه وقتی من حال این زن رو دیدم گفتم خیالت راحت من از این منجلاب می‌کشمت بیرون

گفت خدا خیرت بده اومدم به رفیقام گفتم دست از این زن بردارید این زن سیده هست کاری به کارش نداشته باشید

این حرف من به جای اینکه این‌ها رو متنبه بکنه اتفاقا بدتر شد اونا فکر کردن من کارم رو انجام دادم حالا می‌خوام دست این‌ها رو کوتاه کنم

گفتن برو کنار ببینیم پی کارت منو زدن کنار و اومدن سمت این زنه من هم دویدم وسط این‌ها گفتم نمی‌ذارم دستتون به این زن بخوره

دعوا شد یکی از این‌ها که خیلی حریص‌تر بود به این زنه برسه من مشت رو زدم خلاصه

لگد و پرتاب و یه چیزی هم برداشتم کوبیدم تو سرش چاقو رو برداشتم زدم تو شکمش کشتمش

فریاد و داد و بیداد بلند شده بود درو باز کردم زنه رو فرستادم بیرون زنه که می‌رفت دعام کرد گفت منو حفظ کردی خدا هم تو رو حفظت کنه

همسایه‌ها ریختن دیدن چاقو دست منه مقتول هم داره دست و پا می‌زنه مامورها ریختند و منو گرفتن

من هم اقرار کردم به قتل اسحاق که این‌ها رو داشت می‌شنید گفت به خاطر خدا و رسول بخشیدمت عفوت کردم این همه پول هم از خزانه بیارید بدید به این

کسی که آخرتش رو اصلاح کنه خدا دنیاش هم اصلاح می‌کنه کسی به فکر آخرتش باشه دنیاش هم اینجوری میشه

اگر رابطش رو با خدا اصلاح کنه خدا هم رابطه او با مردم رو اصلاح می کنه

ای یک دله صد دله

دل یک دله کن

مهر دیگران را

ز دل خود یله کن

یک بار ز اخلاص بیا

در درگه ما گر کام تو برنیامد

آن وقت گله کن

سومین جمله‌ای هم که چهارمی نداره رو بگم یا علی مدد آقا می‌فرماید

که مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ

امروز روز شهادت امام کاظمه علیه السلام جان عالم فداش بشه عراقی‌ها امام کاظم رو طبیب بغداد میگن

لذا مثل دیشب امروز امشب که میاد هرکی مریض داره میاره دم خونه امام کاظم علیه السلام میگن موسی

بن جعفر باب الحوائجه امروز دستمون درازه سمت باب الحوائج باب المراد پدر آقا امام رضا علیه السلام

چقدر سخت بود برای امام کاظم توی این زندان های نمور بدن از بین داشت می‌رفت من تو روضه موسی بن جعفر دقت کردم دیدم

با اینکه بدن چیزی ازش نمونده بود جز مشتی استخون قربون

امام کاظم بشم سندی ابن شاهک وقتی زندانبان شد دیگه دم افطار به جای اینکه نون بزاره جلوی امام کاظم تازیانه می‌زد

شلاق برمی‌داشت انقدر می‌زد بر بدن امام انقدر می‌زد بر صورت امام که دیگه وضع خیلی خراب شده بود

آقا دیگه دعا می‌کرد می‌گفت خدایا منو از زندان هارون الرشید نجات بده

هیچ کسی از این ۱۴ معصوم طلب مرگ نکرد مگر دوتاشون یکیش مادرش فاطمه زهرا بوده که گفت خدایا مرگ فاطمه را تعجیل کن

یکی هم فرزند دلبندش امام کاظم تو زندان بود این دو بزرگوار طلب مرگ کردند

با همه این اوضاع و احوال لا یوم کیومک یا اباعبدالله

هیچ روزی مثل روز تو نمیشه حسین جان

اگر امام کاظم ۱۴ سال تو زندان بود دخترش معصومه که اسارت نرفت دخترش معصومه تو خانه کنار برادرش امام رضا بود

اما من فدای اون آقایی بشم که دختراش ۴۰ منزل به اسارت برده شدند

اگر امام کاظم تو زندان بود بدن خیلی کاهیده شده بود اما فدای اون آقایی بشم که بین بدن و سرش ۴۰ منزل فاصله

صلی الله علیک یا ابوالحسن یا موسی بن جعفر ایها الکاظم یا ابن رسول الله یا حجت الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا وستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله

نام حضرت معصومه آورده شد دخترها بابایین شما شاید سوال کنید

حاج آقا این دختر چه جوری فهمید بابا از دنیا رفت وقتی امام رضا به طی الارض رفت بغداد کنار پدر خلاصه پدر رو غسل داد و کفن کرد و نماز خواند و برگشت

شال عزا و سیاه به گردن گذاشت از دیدن شال سیاه فهمید که بابا از دنیا رفت

اما من یه دختر سه ساله می‌شناسم تو خرابه شام چه جوری فهمید یتیم شده

سر بریده بابا رو تو دامنش دید صدا زد

من الذی ایتمنی اونجا باورش شد که یتیم شده

بابا کی منو تو این بچگی یتیمم کرد

بابا کی رگای گردنتو برید

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *