حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

 

 

یَا اباذر! احْفَظْ مَا أُوصِیکَ بِهِ تَکُنْ سَعِیداً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ

 

یَا اباذر! نِعْمَتَانِ مَغْبُونٌ فِیهِمَا کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ الصِّحَّةُ وَ الْفَرَاغُ،

 

ابوذر این وصیتی که بهت میکنم حفظ کن و نگهدار که این رو جامه عمل بپوشانی چی میشه داداش؟؟؟

 

هم در دنیا و هم در آخرت سعید میشی اصلا خوشبختی با تو هستش

 

اصلا ضامن سعادت ما همین دستورات رسول الله است این نجات است

 

اصلا گمشده بشریت هم همین حرفاست

 

اینکه بشر اینقدر سر در گم هست و اینطرف و آنطرف میکنه علتش همینه

 

بدبختی بشریت بخاطر این هست که از گفتار انبیاء فاصله گرفته

 

می فرماید دوتا نعمت هست که بیشتری از مردم درباره این دو نعمت فریب خوردن گول خوردن

 

خب این دو نعمت چی چی است؟؟؟

 

یکی سلامتی است

 

فکر میکنه همیشه سالم است نمیدونه فردا ممکنه اعضاء و جوارحش از کار بیافته

 

از این سلامتی استفاده نمیکنه در عبادت خرجش نمیکنه

 

دوم آسایش است

 

فکر میکنه همیشه وقتش خالی است فرآغت بال داره اما میبینی یهو همه چیز بهم خورد

 

میبینی کار پیش میاد مریض میشی یا خودت سالمی خانم بچه ها مریض میشن
یا میبینی ساختمان مشکل پیدا میکنه

 

الان راحت کارهات و انجام میدی اما فردا معلوم نیست

 

دیگه فراغت نیست خونه خرابت میکنن
یهو میبینی یه همسایه بد میاد همه فکر و زندگیت رو درگیر میکنه

 

مردم قدر این دوتا نعمت رو نمیدونن

 

خدایا ما امام حسین رو دوست داریم

 

من ارادالله بعبد خیر جعل الله فی قلبه حب الحسین و حب زیارته

 

اگه بخواد بهت به بنده ای خیری برسونه محبت امام حسین رو میزاره توی سینه ات

 

هروقت حسین میگی قلبت به آتش میاد
دیگه چیکار میکنه؟؟محبت زیارت کربلارو میزاره توی دلت

 

تا میگن کربلا دلت میلرزه

 

ای خدا ما را کربلایی کن

بعد از آن با ما هرچه خواهی کن

 

این دل تنگم عقده ها دارد

گوییا میل کربلا دارد

 

بر مشامم میرسد  هر لحظه بوی کربلا 
بر دلم ترسم بماند  آرزوی کربلا 

تشنه ی آب فراتم  ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل  قبر شهید کربلا  

 

اومد روبروی بابا گفت بابا تشنگی منو داره میکشه سنگینی این سلاح جنگی منو از پا در آورده

بابا آیا جرعه آبی داری ؟ تا علی اکبر رو سیراب کنی

 

قربون دلش برم فرمود هات لسانک یعنی زبانت رو در دهانم بزار همچین که زبان در دهان بابا چرخوند دید بابا تشنگیش عجیب و غریبه دیگه حرفی از آب نزد روی جانب میدان کرد

 

همش نگران تشنگی باباست همچین که زمین خورد دید رسول خدا با جامی از آب اومده گفت علی اکبرم بابا بنوش

 

علی اکبر صدا یا ابتا علیک منی السلام یعنی بابا علی اکبرت هم رفت با جامی آب اومده منو سیراب کرد دیگه نگران تشنگی علی اکبر نباش
حسین??????

 

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *