حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

* حکمت شماره ۱۵

و قال (علیه السلام ):تَذِلُ الاُمور لِلمَقادیرِ حَتی یَکون الحَتفُ فی التَدبیر.

*کارها چنان رام تقدیر است که چاره اندیشی به مرگ می انجامد.

* مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(ع) در کلام گهربارشان می فرمایند که :

ذلیل می شوند امور به خاطر چی ؟

به خاطر مقادیر ،

مقادیر یعنی چی؟ مقادیر جمع تقدیر است .

یعنی اموری که هست آنها همه ی زندگی و همه چیزی که به ذهنت می آید اینها تسلیم چیه؟

تسلیم تقدیرهاست.

باید ببینیم که چه جوری چیده شده ،شاید مثلا یه کسی خودش رو خیلی هم زرنگ بدونه خیلی هم خبره بدونه ،منتها زندگیشو ،اون تیز و بز بودنش کاررو از آب در نمیاره ،یه بخشش اینه.

 

ببینیم تقدیرات الهی چه جوری رقم میخوره به چه شکل میشه ،

پس انسان  باید در همه امور هوشیارانه ،مدبرانه عمل بکنه.اما این جوری نیستش که از لطف خدا چی باشه؟ بی نیاز باشه.

 

خدا برا بیدار کردن انسانها ،برا شکستن غرور گاهی اوقات اموری رو مقدر می کنه برخلاف چی؟برخلاف تمام پیش بینی های این انسان ،تمام تفکرات این انسان ،یعنی یه وقت هایی یه چیزی رو در نظر می گیری یه کاری بکنی بری جلو که نتیجه ش این بشه یهو می بینی یه جرقه می افته کل اون چیزی که شما برنامه ریزی کرده بودید همش میره روی هوا.

مثلا این هایی که تو ساختمان پلاسکو مغازه داشتن خب این ها چک داده بودند، سفته داده بودند نمی دونم جنس آورده بودند فکر کرده بودند که این جنس رو کجا بفرستن چه جوری بشه، اونجوری بشه، کی بوده صبحش آتیش گرفت طرف صبح اومده تو مغازه ببین تو ذهنش این بوده که برای عید مثلا چیکار کنم ، تا عید رو رفته بوده جلو که من تا عید مثلا برنامه من اینه.

این صبح اومده تو مغازه تا شبش چی شد!

به قول حاج آقا می گفت به صفر نرسید رفت زیر صفر ،واقعا هم این دیگه این هایی که تو ساختمان پلاسکو مغازه داشتند به صفر نرسیدن.طرف میگه هر چی داشتیم رفت به باد هوا ولی اینها به این جا نرسیدن رفتن زیر صفر ، کلی بدبخت شدن دیگه بیچاره شدن دیکه.

 

ببین حاج آقا تذل الامور للمقادیر ،امور همه تسلیم چیه؟ تسلیم تقدیر ها یعنی یه وقتایی خدا می خواد بیشگونت بگیره جیغت در بیاد خب مثلا طرف حاج آقا به من می گفت :قلبش مشکل پیدا کرده بود رفته بود بیمارستان بعد می گفت من همه چی رو رعایت کردم روشن نخوردم غذاهای سرخ کردنی اینجور چیزها نخوردم هر روز کوهم ترک نشد هر روز مثلا چی چی.

شروع کرد ورزش کردن اینجوری کردن این ها. آخه من دیگه چرا باید قلبم مشکل پیدا کنه طرف روزی چهار تا پاکت سیگار میکشه سنش هم هفتاد سالشه قلبش آخ نگفته من چرا باید…آقا جون خدای متعال یه جوریه که یه وقت می خواد غرور یکی رو بشکونه

یه وقتی می خواد اون کشتی تایتانیک، طرف درست که کرد گفت خدا هم نمیتونه خرابش کنه آهان اومد تو دریا یک ولوله ای افتاده بود آره، خب این حرفها نیست خدا یه وقتهایی می خواد غرور بشکونه یه وقت می خواد نشون بده هر چیز …

 

پس تزل، اینو یادتون باشه این یه شعار تذل الامور بفرمائيد للمقادیر ،تا کجا؟

حتی یکون الحتف فی التدبیر تا اونجا که گاه مرگ انسان در تدبیروهوشیاری او هستش برای چی مرگه؟

یعنی خود مرگ میشه چی؟

عرضم به خدمتتون تدبیر، در تدبیر او هستش برای هوشیاری او هستش یعنی خود این مرگه هم میشه چی ؟

قرار داده میشه برای بیدا کردن او برای هوشیار کردن او از این غفلت بیاردش بیرون جزو تقدیرات بشه خود این مرگ هم جزو چی میشه؟مقدرات میشه بله خب این از حکمت شماره ۱۵ ما ان شاءالله خدا به حق محمد و آل محمد به ما نورانیت بده و ان شاءالله از این کلمات امیرالمؤمنین بتونیم بهره های لازم رو ببریم.

خب یه جمله هم عرض مصیبت امروز صبح کنیم.

روز پنچشنبه است در خانه آقا علی اکبر امام حسین دلهامون روانه بشه این جوان رعنای آقاامام حسین خیلی ایشون صاحب کرامت است یه باب الکرمیه باب الحوائج هم هست تمام شهدای کربلا باب الحوائجن،

منتها یکی میبینی خیلی قوی تره یکی می بینی مثلا خیلی مشهور تره حضرت علی اکبر امام حسین هم همین طوره باب الحوائج.

امروز صبح می خوایم دلهامون رو ببریم پائین پا،صورت روی شبکه های ضریح بزارید اون قبر آقا علی اکبر رو نگاه کنیم صدا بزنیم یا علی اکبر همیشه این جوری می گیم یا امام حسین تو رو جون علی اکبرت امروز می خوایم بگیم یا علی اکبر تو رو جون بابات حسین آقاجان امروز به حق اون پدر بزرگوارت یک نگاه ویژه ای به ما بکن

همچین که اومد تو خیمه صدا زد گفت بابا اجازه میدی منم برم امام حسین فرمود برو پسرم معطلش نکرد نگهش نداشت آخه هر شهیدی که می اومد امام حسین نگهش می‌داشت مثلا می گفت نه مثلا اینجوری اجاره نمی داد یه خورده متوقف می کرد ولی علی اکبر رو یه لحظه هم نگهش نداشت فرمود برو پسرم اما قبل از اینکه بری یه سر به خیمه خواهرا برو عمه ها ببیننت،همچین که این علی اکبر امام حسین وارد خیمه شد همه دوره ش کردن دوستش داشتن چون شبیه پیغمبر بود

اینقدر شبیه پیغمبربود آنقدرهم امام حسین دوستش داشت صدا می زدند ای علی ارحم غربتنا به غربت ما رحم کن همچین که امام حسین دید علی اکبر دیر کرده پرده خیمه رو داد بالا دید دوره ش کردن فرمود رها کنید پسر من رو،انه ممسوس فی ذات الله علی غرق در خداس بزارید بره راه افتادسوی میدان همچین که می رفت امام حسین می دیدن پشت سرش داره بی اختیار میاد یه دست به محاسن شریفش گرفته یه دست به سوی آسمان بلند کرده هی صدا میزنه خدایا خودت شاهدی جوونم رو فرستادم همونی که هر وقت دلمون برای پیغمبرت تنگ میشدنگاه به صورتش می کردیم صل الله علیک یامظلوم یا اباعبدالله

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *