حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

از ابن عبّاس میگوید

و به تحقيق بود حسين بن على عليه السّلام زاهد در دنيا در زمان كودكى و صِغَر سنّ و ابتداء امرش و استقبال جوانيش ،

 

مى خورد با اميرالمؤ منين عليه السّلام از قوت مخصوص او، و شركت و همراهى مى كرد با آن حضرت در ضيق و تنگى

 

و صبر آن حضرت و نمازش نزديك به نماز آن حضرت بود

 

و خداوند قرار داده بود امام حسن وامام حسين عليهماالسّلام را قُدوه و مقتداى امّت ،

 

لكن فرق گذاشته بود ما بين اراده آنها تا اقتدا كنند مردم به آن دو بزرگوار،

 

پس اگر هر دو به يك نحو و يك روش بودند مردم در ضيق واقع مى شدند.

 

روايت شده از مسروق كه گفت :

 

وارد شدم روز عرفه بر حسين بن على عليه السّلام و قدح هاى سويق مقابل آن حضرت و اصحابش گذاشته شده بود

 

و قرآنها در كنار ايشان بود يعنى روزه بودند و مشغول خواندن قرآن بودند، و منتظر افطار بودند كه به آن سويق افطار نمايند

 

پس ‍ مساءله اى چند از آن حضرت پرسيدم جواب فرمود، آنگاه از خدمتش ‍ بيرون شدم ؛

 

پس از آن خدمت امام حسن عليه السّلام رفتم ديدم مردم خدمت آن جناب مى رسند

 

و خوانهاى طعام موجود و بر آنها طعام مهيّا است و مردم از آنها مى خورند و با خود مى برند، من چون چنين ديدم متغيّر شدم

 

حضرت مرا ديد كه حالم تغيير كرده

 

پرسيد:اى مسروق چرا طعام نمى خورى ؟ گفتم : اى آقاى من ! من روزه دارم و چيزى را متذكّر شدم ،

 

فرمود: بگو آنچه در نظرت آمده ،

 

گفتم : پناه مى برم به خدا از آنكه شما يعنى تو و برادرت اختلاف پيدا كنيد،

 

داخل شدم بر حسين عليه السّلام ديدم روزه است و منتظر افطار است و خدمت شما رسيدم شما رابه اين حال مى بينم !

 

حضرت چون اين را شنيد مرا به سينه چسبانيد

 

فرمود: يابن الا شرس !

 

ندانستى كه خداوند تعالى ما را دو مقتداى امّت قرار داد، مرا قرار داد مقتداى افطار كنندگان از شما،

 

و برادرم را مقتداى روزه داران شما تا در وسعت بوده باشيد.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *