بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۱۸۳
●و قال (علیه السّلام): الطامِع فِی وثاق الذل
حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون می فرمایند که:
طامع ، یعنی طمع کار ، کسی که طمع میکنه همش طمع داره خب این آقای طمع کار فی وثاق یعنی دربند، الذل یعنی دربند ذلته، دربند ذلت گرفتاره.
خب یعنی همیشه چون علاقه شدید داره به یه چیزی طمع کار اینه دیگه، آدمی که طمع میکنه، علاقه شدید داره به یه چیزی که فوق استحقاق انسان هست و غالباً هم به دست دیگری هستش. شخص طمع کار برای به دست آوردن همون چیز باید در مقابل دیگران خضوع بکنه و همین که خضوع میکنه طناب ذلت رو هم بر گردن خودش میندازه حالا یا به مقصد میرسه یا به مقصد نمیرسه همین که شروع میکنه و خودش رو خوار میکنه، ذلیل میکنه داره خودشو گرفتار میکنه دیگه بیچاره میکنه .
می فرمایند که: اضافه بر اینها اموال و مقامات و اشیایی که مورد طمع طمع کاران هست تو خیلی از موارد هم دست نیافتنیه و آدم میبینی عمرش به پایان میرسه این هنوز به اون مراد خودش نرسیده ، عمرش سرمایه عمر هیچی تو این دنیا .
استاد ما میفرمود: تو این دنیا هیچ سرمایه ی به مانند سرمایه عمر نیست.
یه لحظه ش رو نمیتونه جبران بکنه ، اگه همه عالم رو شما صرف کنی خرج بکنی که یه پنج دقیقه به عمرت اضافه بشه ، نمیشه .
این سرمایه عمر به پایان رسید اما این آقا، این خانوم هنوز به اون چیزی که دلش میخواست به مرادش نرسید .
پناه میبریم به خدا که آدم بخواد دندونش گرد بشه هی دنبال این باشه که واقعا دنبال این باشه که هی بهش سیرمونی نداره .
تعبیرعبار ت سیرمونی رو نگاه کنید، سیرمونی نداره هرچی بهش میدی دوقورتو نیمش باقیه، ول نمیکنه .
چشم تنگ مرد دنیا دوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
تموم نمیشه . پس نقطه مقابل طمع ، چشم قناعته.
نقطه مقابل طمع میگه چشم تنگه یا قناعت پر کند یا خاک گور.
قناعت نقطه مقابل طمع ، که آدمی را همون قناعتو میگه القناء کنز لاینفذ
قناعت یه گنجی که اصلاً تموم نمیشه .
خب اون قناعت آدمی رو بینیاز میکنه ، طمع آدمو ذلیل میکنه. قناعت آدمو عزت میده، کرامت میده .
در یه حدیث معروفی که ملا صالح مازندرانی تو شرح اصول کافی آورده هستش که :
کسی که قناعت پیشه کنه عزیز میشه و کسی که طمع بورزه ذلیل خواهد شد .
خدا رحمت کنه جدمون رو حضرت آدم رو خدا رحمتش کنه ، اگر طمع نمیکرد از بهشت بیرون رانده نمیشد ، جناب آدم الا نبینا و آله و السلام اگر طمع نمیکرد .
طمع به عمر جاوید کرد، طمع نمیدونم به چه کرد … خب این آخرش ذلت شد.
آدم یه وقتی مثلاً دارن یه چیزی پخش میکنن یه جعبه شیرینی دارن پخش میکنن خب سهم هر کسی از این یه جعبه شیرینی یه شیرینیه، خب بعد این طمع میکنه طمع میکنه یعنی به یه دونه قانع نمیشه،
میخواد دو تا برداره. ببین همچین که میخواد بعد اونیم که شیرینیو دستش گرفته داره دور میزنه یه آدم عصبانیه ،
حالا اینم دوست داره یکی بیشتر برداره بعد آقا این شیرینی که همین که میرسه به این، این میخواد دو تا برداره این یه دونه میزنه تو دست این، بعدش یه چیزی هم میگه ، میگه جلو شکمتو بگیر ،سهم هر کسی یه دونه س جلوی همه ذلیل میشه ، سر یه دونه بیشتر .
پدربزرگمون می گفت این شکم پنجره نداره که باز کنی توشو ببینی چی ریختی، چی نریختی ، ببینی که نگاه کنی ببینی چی توشه چی توش نیست، ولش کن .
خدا رحمت کنه گذشتگان رو .طمع گفت سه تا سوراخ داره حالا شما ببین سوراخ داره یا نداره؟ طمع داره بنویس ببین طمع چند تا سوراخ داره می ریزا همه ش بدبختی .
آدم باید بره دنبال قناعت ، بره دنبال بینیازی، عزت، شرف و بعضی وقتا هیچ چیزی از قناعت بهتر نیست.
حضرت زهرا سلام علیها جان عالم به فداش فرمود :
اللهم قنعنی این دعا رو یادتون باشه من همیشه به دعای حضرت زهرا همیشه اینو میگم شما هم بگید .
اللهم قنعنی خدایا منو قانع کن ، بما رزقتنی به همونی که روزیم کردی اضافهتر بخواد باشه میشه طمع ، همینی که هست منو به این قانعم بکن ،
چشمم ندوئه دنبال چیز اضافهتر ،خودت الحمدالله داری نگاه کن ، به خودت نگاه کن ، به زندگیت نگاه کن به دور و ورت نگاه کن همه چی هست زیادشم هست ،
بیشتر از این نخواد دیگه ،چرا بخواه چشمت ندوئه دنبالش ، اینکه بگه همون مثال شیرینیه رو زدم دیگه آدم یه جاهایی خب خودشو نشون میده ، غذا دارن میدن سهمت یه دونه س میخواد اضافه تر چشمش میدوئه ،
میگه یکی دیگه یکی دیگه همون یکی دیگه کار میده دستش.
اللهم قنعنی بما رزقتنی، خلاص کنیم دیگه امروز روز عید قربان . آقا دیشب رفته بودیم یه جا داشت شعر میخوند گفت؛
گوسفند نفس را به تیغ تقوا سر ببرید میگفت تیغ گوسفند ، نفس رو میگفت حالا این عید قربان برای ما چی داره؟ گفت این گوسفند نفسمون رو سر ببریم با تیغ تقوا .
خدا انشالله کمکمون کنه، خب روز پنجشنبه هم هست یادی کنیم از گذشتگانمون از پدرا و مادرامون ،ذوی الحقوقینمون بزارهمشون فیض ببرن.
فرمودند که پنجشنبهها ، شب جمعهها امام حسین سلام الله علیه یه مهمان خصوصی داره همه مهمونا که خب انبیاء که میان ، پیغمبرا که میان ، شهدا که میان ، خیلیا سهلا که میان ،خیلی ها پا میشن میان برای زیارت امام حسین اما این مهمون خصوصیه ویژه س
مهمون خصوصی امام حسین کیه مادرش فاطمه زهراست
شبای جمعه میاد کربلا قربانت برم یا حضرت زهرا فدات بشم یا حضرت زهرا
امشب شب جمعه سفارش ما رو به حسینت بکن بی بی جان شما مادری شما اگه بگی به پسرت حرف مادر پسر چیزی نمیگه حرفی نمیزنه
بگو بگو حسین جان پسرم یه چیزی بگو خلاصه بگو ما رو اون ارباب ماست ما نوکر او باشیم بالاخره ارباب میدونه با نوکر چیکار کنه
ارباب نوکرشو تنها نمیذاره دیگه بالاخره رسیدگی میکنه صاحب این صاحب نوکر میشه یه سفارش بکن خانم جان
بگو عید قربان یه عیدی به ما بده ما کاسههای گدایمون پر بشه به نگاه امام حسین، به عنایت امام حسین
میخوایم آقامون جلوه کنه برامون بی بی جان آقایون خانوم ها شما شنیدید تو بهشت امام حسین جلوه میکنه
وقتی جلوه میکنه همه بهشتیا مدهوش میشن ، غش میکنن ، مدحوش امام حسین علیه السلام میشن
من حالا میخوام روضهام چی باشه میخوام روضهام این باشه ببین همه عالم مدهوش امام حسینن مست امام حسین میشن
خود امام حسین یه جاهایی مسته یه کسای دیگه میشد از جمله اون کسا علی اکبرشه
امروز روز پنجشنبه یه جمله روضه علی اکبری بخونم همچین که گفت برو بابا پسرم عزیزم میخوای بری برو
علی اکبر که راه افتاد یه چند قدم هی حرکت کرد جلو بابا یه وقت دیدن امام حسینم بیاختیار خیره خیره نظر آیسن نگاه ناامیدانه داره میکنه
هی نگاه به علی اکبر میکرد تا یه جایی که دیدن یه دست به آسمان بلند کرد یه دستشو به محاسن شریف گرفت صدا زد
خدایا خدایا قد برزوا قوما یه جوونی رو فرستادم سمت این قوم که اشبه الناس خلقا و خلقاً و منطقاً به رسولک
شبیهترین مردم است به پیغمبرت از جهت خلق، خلق ، منطق ، خدایا ما هر وقت دلمون برای پیغمبر تنگ میشد نگاه به صورت علی اکبر میکردیم
خدایا بارالها من جوونو فرستادم سمتت
یه چند ساعتی بیشتر نگذشت یهو دید از وسط میدان صدا اومد بابا خداحافظ علی اکبرم رفت دیگه
صلی الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله
رحمت خدا به نالههای شما این وقت صبح برای امام حسین گریه میکنید، ناله میزنید
حسین جان حسین جان
روضه من این باشه تا چشمش به بدن علی اکبرش افتاد فسقط علی الفرس از روی اسب زمین افتاد
دیدن رو دو کنده زانو میاد جلو تا به علی اکبر رسید فساحه سبع مرات از همه وجودش هفت مرتبه گفت ولدی علی ولدی علی جان
علی الدنیا بعد کل عفاک و وفض خده علی خده صورتش رو گذاشت روی صورت جوانش
قتل الله القوم قتلوک عزیزدلم علی جان
همه صدا بزنید
حسین جان حسین جان حسین جان