حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■ حکمت شماره ۱۳۷

●قال (علیه السّلام): تَرکُ الذَّنبِ ، اَهوَنُ مِن طَلَبِ المَعُونَهِ.

●ترک گناه ، آسان تر از درخواست است.

▪︎ حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون می‌فرمایند که :

ترک گناه، گناه نکردن اهون ، یعنی آسون‌تره.

گناه نکردن آسون‌تره از من طلب المعونه از تقاضای توبه کردن .

 

اینجا هم خب توضیح دادن میگن که خب بالاخره طرف می‌خواد توبه کنه خشک و خالی نمی‌شه که بعد اصلاح هم باید بکنه اون اصلاح کردن زحمت داره.

 

مثلاً تو جنگ جمل امیرالمومنین علیه السلام زبیر رو صدا کرد گفت بیا زبیر که اومد.

عبدالله پسر زبیر نمی‌ذاشت می‌گفت نرو علی سحرت می‌کنه گوش نکرد و گفت حالا برم ببینم ، وقتی اومد آقا امیرالمومنین باهاش حرف زد گفت زبیر یادته جوونیات دستت رو انداخته بودی گردن من هی قربون صدقه من می‌رفتی پیغمبر وارد شد فرمود:

تا نگاه کرد دید دستت رو اینطوری انداختی گردن من فرمود:

زبیر علی رو دوستش داری؟ گفتی جونم رو میدم برای علی ،عاشق علیم .

پیغمبر یه نگاهی کرد گفت زبیر بترس از اون روزی که مقابل علی وایسی که اون روز علی به حق است و تو باطلی.

 

یهو زبیر به خودش اومد یادش نبود، آقا امیرالمومنین یادش انداخت پشیمون شد. شمشیرش رو غلاف کرد برگشت، ولی وقتی برگشت پسرش گفت چی شد گفت من نمی‌جنگم پشیمون شد دیگه واقعاً توبه کرد .

ولی این توبه کردنش همین خشک و خالی بود ، آقا پشیمون شدن بعد هرچی عبدالله گفت علی ساحره گفت نه باور نمی‌کنم این حرفا رو.

برگشت خب وقتی که برگشت و اینا معلوم نشد چه جوری کشته شد ، اختلاف بعضیا میگن رفت یه جایی اونا سرش رو بریدن و اینا حالا کاری نداریم…

امیرالمومنین وقتی که جنازه زبیر رو دید فرمود: هم قاتل هم مقتول هر دو جفتشون جهنمی‌اند.

بعد خب زبیر کشته شده بود دیگه آقا امیرالمومنین پس فرمود زبیر جهنمی .

با اینکه توبه کرده چون باید اصلاح می‌کرد.

 

تو قرآن چندین جا هست میگه تابوا و اصلحوا توبه کنید بعدشم باید اصلاح کنند. و اینه این همه آدمی رو که آورده برگردونه روشن کنه.

پس اینکه توبه خالی نیست زحمت داره اصلاح کنه. کفاره اصلاً توبه همین اصلاح کردن درست کردن. بعدش روشنگریه .

 

آقا طرف رفتی حق الناس کردی خب باید بری حلالیت بگیری.

این چشمت رو تو گناه خرج کردی باید بیای تو امور خیر ازش استفاده کنی تا درست بشه.

پس چه بهتر که آدم اصلاً گناه نکنه .

تو که می‌خوای توبه کنی پس گناه نکن که زحمت داره توبه کردن .


این یه مطلب ،مطلب بعدی که اینجا باز میاره اینه که گناه یه سری رسوبات داره، مرحوم امام یه مثالی می‌زدن فرمودند بچه‌ها دیدی دفتر نقاشی می‌خرن، این دفتر نقاشی کاغذ سفید داره آدم نگاه می‌کنه کیف می‌کنه، بعد برمی‌دارن خط خطی می‌کنن نقاشی می‌کنن.

بعد بر می دارن پاک کن پاکش می‌کنن خب آیا بعد از اینکه پاک شد این کاغذ میشه مثل کاغذ اول؟

نه دیگه نمی‌شه . گناه که می‌کنی روحت رو لجن مالی می‌کنه ، بعدم فرض کن توبه کردی اصلاحم کردی اما بازم این دل اون دل نمی‌شه.

 

یکی میگه آقا عیب نداره من توبه می‌کنم مثالش می‌دونی مثال چیه؟ کسی که میگه اگر من مجروح شدم عیب نداره مداوا می‌کنم ، اگر دستم شکست میرم پیش شکسته بند اگه پام شکست میرم پیش شکسته بند، بابا این پا که شکست من دیدم یه آقایی بود همون اول طلبگیمون ،

خب پاش پیچ خورد این استخون زانوش نمی‌دونم چی شد تقی صدا داد، این جوونم بود تا کی هی می‌رفت فیزیوتراپی همینجوری هی برق می‌داد و ، آخر هم این پا. پا نشد.

فشار آورد رو اون یکی پا اون پا هم خراب شد. نه اینجوری نیست آقا من میرم شکسته بند بعد می‌بینی تا آخر عمر اون پا پا نمیشه اون دست، دست نمی‌شه.

 

آدمی هم که گناه می‌کنه همینه.

پس خب امام کاظم علیه السلام جان عالم به فداش یه جمله‌ای رو از حضرت مسیح علی نبینا و آل نبیه سلام عرض می‌کنند که می‌فرماید:

گناهی نکرده راحت‌تر و کم اندوه‌تر از کسی که مرتکب گناهی شده.

هرچند توبش هم توبه خالصانه کرده و به خدا برگشته اما اون هم ، اندوهش کمتره هم، راحت‌تره.

 

خدا به ما توفیق بده انشالله گناه نکنیم. به امیرالمومنین گفتند کدوم روز عید؟

آقا فرمودند: اون روزی که تو اون روز مومن گناه نکنه.

 

عید فطر خوشحال بودی ،عید نوروز خوشحال میشی خیلی خوشحال میشی لباس نو تنت می‌کنی ، می‌دونی کی لباس نو تنت کن.

اون موقعی که عطر بزنی قشنگ موهاتو شونه کنی ، اون روزی که گناه نکنی، کدوم ما اینجوریم که یه روز غیبت نکردیم تهمت نزدیم بد نگاه نکردیم، بد گوش ندادیم، اون روز آقا خوشحال بشیم لباس خوشگل بپوشیم عطر بزنیم بریم.. کدوممون اینیم؟

 

خدا انشالله به حق محمد و آل محمد توفیق بهمون بده که کمتر خطا کنیم.

 

خب عرض مصیبت عرض روضه…

سه‌شنبه‌های ما کم کم حضرت رقیه‌ای شده

دل‌هاتون رو ببرم حرم حضرت رقیه سلام الله علیها

یه جمله عرض مصیبت کنم

این دختر خانم وقتی که به دنیا اومد مادرش ام اسحاق سر زا از دنیا رفت

بعد خب فرق داشت با بقیه بچه‌ها

امام حسین علیه السلام خیلی هم بهش محبت می‌کرد

دختری که خیلی پدر بهش محبت کنه خب این خیلی احساسات داره عواطف عجیبی خواهد داشت

وقتی که امام حسین علیه السلام شهید شد این دختر بچه خیلی اذیت شد هم از جهت روحی هم از جهت جسمی جسمیش خب روخار مغیلان دویدن و تازیانه خوردن و این‌هاست

از جهت روحی هم ببینید مادر نداره اون بچه‌های دیگه خب مادر داشتند دیگه مادرم که هست هوای بچه رو داره خب این بچه مادر نداره

بعد از اون طرفم پدرم که از دست داده دیگه همه اینا دست روی دست میده که از جهت روحی آسیب شدید ببینه

وقتی وارد شهر شام شد تو شام خیلی این بچه‌ها اذیت شدن

خدا نیاره برای هیچ کسی

آقایون خانم‌ها اگه شما با بچه‌هاتون یه جا برید مثلاً یه ساعت یه جا مجبور باشید وایسید

این بچه‌ام کنارت باشه اون هم سر پا وایساده باشه چقدر اذیت میشه آخرش میگه بابا بغلم کن مامان بغلم کن

 

وقتی وارد شهر شام شدن یه روز این بچه‌ها سرپا وایساده بودن نمی‌ذاشتن که بازار، از اون ساعات باب الساعات تا خرابه شام تقریباً اینا یه روز سر پا بودن دیگه آخر کار صدا می‌زد عمه به خدا نمی‌شه وقتی وارد خرابه شد صدا زد

دیگه عمه بابام کی میاد مگه قول نداد منو می‌بره مگه قرار نشد منو ببره

وقتی که دختر خانوم بغل عمه خوابش برده بود نیمه‌های شب از خواب بلند شد صدا زد عمه بابام کجاست

عین ابی یه جمله گفت این عین ابی رو که گفت همه رو گریه انداخت

صدای گریه بلند شد همه از خرابه شام بلند بلند گریه می‌کردند صدای گریه طوری شد یزید ملعون از خواب بلند شد گفت چه خبره چرا نمی‌ذارن بخوابیم

گفتن بهونه باباشون رو کردن

اون نامردم چون می‌خواست ادامه خوابش رو بکنه گفت

سر باباش تو تشته بردارید ببرید

این‌ها آروم بشن من بخوابم

 

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

مقابل این خانم تشت گذاشتند یه طبقی بود صدا زد گفت عمه من گرسنمه ولی من غذا نمی‌خوام عمه گفت عزیز دلم غذا نیست همون چیزیه که دنبالش می‌گردید تا اینو شنید روپوش رو کنار زد

یه نگاهی به تشت کرد دید سر بریده بابا اینجا بچه سر بابا رو بغل گرفت

دو سه جمله گفت اول صدا زد

بابا کی منو یتیم کرده

بابا کی رگ‌های گردنت رو بریده

بابا لب‌هاش رو گذاشت رو لب‌های بابا  گرفتارا

وقتی دیدن سر از یه طرف افتاد

نازدانه ابی عبدالله از یه طرف افتاد حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *