میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

و قالَ ( عليه السلام ) : خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ .

 

با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند.

ماها دیدیم بعضی ها یجوری زندگی کردن ک بعداز مردن گفتیم خدا خیرشون بده

 

آچار فرانسه محله وآچار فرانسه فامیلا بود

 

 هر وقت کاری لازم بود اتفاقی می افتاد

می اومدجلو کار انجام می داد ومردم هم پشت سرش گریه می کردن .

 

خب این معلومه ک خوب بوده وخوب زندگی کرده واگر هم زنده بودید مردم به شما عشق بورزدن با رغبت بیان دنبالتون فلانی کجاس یا فلانی میره مسافرت باهاش میرن دنبالش میرن مردم عاشقشن

 

پس حضرت میفرمایند

اگر مردید مردم پشت سرتون گریه کنن

اگر موندید بیان سمتتون عشق بورزن

 

پس بنابراین یه جوری نباشه اگر مردید مردم یه قطره اشک هم نریزن طرف مرده بچه هاش هم گریه نمی کنن دختر هاش هم گریه نمی کنن میگن راحت شدیم از دستش زبان تند وتیزی داشت هیچکی از این در امان نبود .

 

یه روایتی از امام صادق :

اون کسی که با دوستانش خوش رفتاری نکنه از ما نیست اونی ک با رفیقاش مهربان نیست از ما نیست .مردم بیان پشت تو اعتماد کنن.

خلاصه قصه ها زیاده .پناه برخدا.

امروز روز جمعه اس متعلق به آقامون حجه ابن الحسن امام زمان داره امروز میخواهیم یه روضه بخونیم ان شاالله دل آقا امام زمان به دست بیاد.

 

روضه ای خودشون میخوندن ما اونو میخونیم. میفرمودن یا جدا صبح وشام برات گریه میکنیم

یعنی حسین جان هم صبح وهم شام برات گریه میکنم .

اگر اشک چشمم خشک بشه برات خون گریه میکنم بعداینا عبارات روضه امام زمان فرمود

حسین جان فراموش نمیکنم اون ساعتی ک اسب بی راکبت سمت خیمه ها اومد .خب این ذوالجناح شیهه میکشید

ومیگفت :ظلم بزرگ ،کشته شد پسر پیغمبر .ذوالجناح تو میدان بود خود امام حسین گفت ذوالجناح منو پایین بیار .

وقتی نشست تا امام حسین پایین بیاد دور امام حسین میچرخید تا اونا نتوانند تیر بزنن به امام حسین علیه السلام

ذوالجناح خودش سپر میکرد یعنی انقدر دفاع میکرد .

ببین یه حیوون برای امام حسین چه کرد بعد اونوقت مسلمونا چه کردن واسه امام حسین ؟

بعدتا امام حسین چون نگران خیمه هاس ودلشوره خیمه هارو داره امام حسین تو گوش ذوالجناح گفت خبرمنو به خیمه ها ببر .همچین این ذوالجناح میومد خبر هم میداد ومیگفت ظلم بزرگ پسر پیغمبر کشته شد تا صدای ذوالجناح شنیدن ۸۴ زن وبچه از خیمه دویدن.

 

همه از خیمه ها بیرون دویدن

ولی سالار زینب راندیدن

 

دور این اسب گرفته بودن میگفتن بگو ذوالجناح بابای غریبم وکجا بردی

یکی میگفت ذوالجناح بگو ببینم بابای من تشنه بود آیا اون لحظه آخر آبش دادن یا ندادن .

ای داد بیداد

امروز صبح معلومه حالتون خیلی خوشه دلتون یه کربلا میخواد

یکی انگار بهش بگه ذوالجناح مارو ببر کنا گودال میگن ذوالجناح جلو جلو میرفت ۸۴ زن وبچه پشت سرش حرکت می کردن .

اینا رو آورد سمت گودال وخودش یه گوشه ای انقدر سرش کوبید تا جان داد.

اما امان از دل این بچه ها امان از دل زینب .

وارد گودال شدن صدا بزن

گلی گم کرده ام از می جویم اورا

به هر گل میرسم می بویم اورا

 

 

مگه ذوالجناح آقای مارو اینجاپایین نیاوردی پس کو آقای ماهرچی نگاه کردن دیدن از اربابشون آقاشون خبری نیست.

اما یمرتبه دیدن از زیر شمشیر شکسته هاونیزه شکسته ها ”

اینارو ما میگیم ورد میشیم چقدر نیزه وشمشیر شکسته اونجا بین نیزه شکسته ها ونیزه شکسته ها صدااومدهی میگه زینبم خواهرم بیا گمشده تو اینجاس همچین ک دوید این شمشیرشکسته هارو وکنار زد این سنگها رو کنار زد چی دید زینب ؟یه بدن بی سر دید .

تا این صحنه رو دید دستش برد زیر این بدن پاره پاره تا میتونست این بدن بلند کرد صدا زد ؛خدایا این قربانی از ما قبول کن .

حسسسسسسسین جااااان

حسسسسسسسین جاااان?????

.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *