بسم الله الرحمن الرحیم
💫 تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
در رابطه با سال دهم هجری خدمتتون عرض کردیم که
پیامبر خدا محرم شدند و خب چون قربانی داشتند و با اونهایی که قربانی نداشتند حجشون فرق کرد تفاوت شد
و در واقع مال اونا شد عمره مال حضرت شد تمتع
اینجا ببینید اعمال عمره که مال اونا به پایان که رسید پیامبر راضی نبود که
در فاصله عمره و اعمال حج در خانه کسی به سر ببره
این احتیاط رو به نظر شما برای چی داشتن آقا رسول خدا ؟
مکه که خونه اونجا زیاد بود اما حضرت ترجیح دادن که بیرون مکه یه خیمهای بزنند
برن بیرون مکه اونجا مثلاً استراحت بکنن یا شب مثلا اونجا بخوابند
داخل مکه تو خونههای مردم مکه نباشند به نظر حقیر اینه که چون سال آخر حضرت هست
حج وداع و ممکنه سو استفادههایی بشه اینجا و یه عدهای بعداً مثلاً بگن
که خب رسول خدا خانه ما را انتخاب کرد پس معلومه روی ما نظر داشته
پس ما جانشین پیامبر هستیم و اینها پیامبر من نظرم اینهها
داشتن رو حساب کار میکردند احتیاط میکردن و خیلی با ظرافت
حضرت امکان سوء استفادههایی که بعداً درست میشه رو از بین بردن
حالا به هر حال خب روز هشتم ذیالحجه فرا رسید زائران خانه خدا
همون روز از مکه به جانب عرفات حرکت میکنند تا تو عرفه از ظهر روز نهم تا غروب اون روز توقف بکنن
پیامبر روز هشتم ذیالحجه که روز ترویه هم از طریق منا عازم عرفات شد
تا طلوع آفتاب روز نهم در منا موند بعد بر شتر خودش سوار شد راه عرفات رو پیش گرفت
در محلی خیمه اون حضرت رو اونجا زده بودند حضرت اونجا فرود اومد
بعد اونجا اجتماع باشکوهی شد که بعد اینجا دیگه سخنانی هست
از حضرت رسول که ضبط و ثبت شده اینا رو من خدمتتون میگم چند تا از صحبتها رو
که شما ببینید نوع سخنان رسول خدا چی بوده میگن نزدیک ۱۰۰ هزار نفر جمع شده بودند
و حضرت صحبت میکرد یکی از یاران آقا رسول خدا که صدای رسایی داشت
وایساده بود صحبتهای پیامبر رو تکرار میکرد با صدای بلند
که این صدا برسه به گوش مثلاً افرادی که دورتر هستند
خب آغاز صحبتهای پیامبر اینطوری بود که ای مردم سخنان من رو بشنوید
شاید بعد از این شما رو دیگه در این نقطه ملاقات نکنم
ای مردم خونها و اموال شما تا روزی که خدا رو ملاقات می کنید
مانند امروز و مانند این ماه محترم و هر نوع تجاوز به اونها حرام هستش
بعد فرمود از آنان به ربیعت بن امیه صحبتهای پیامبر رو منتقل میکرد
رو کرد فرمود از آنان چند مطلب زیر را بپرس و بگو این ماه چه ماهی است
همشون گفتند که این ماه حرامه جنگ و خونریزی در این ماه ممنوع و قدغن
همشون گفتن که بله ممنوع و قدغن هستش و اینها
خب یه چنین اقراری رو پیامبر از اینها گرفت در رابطه با حرمت این ماه
و بعد فرمود از اونها بپرس از اونها بپرس این سرزمین چه سرزمینیه
همشون گفتن این سرزمین محترمیه خونریزی و تجاوز در این سرزمین شدیداً ممنوعه
حضرت فرمود به اونها برسون که خون و مال شما مثل این سرزمین محترم هست
و هر نوع تجاوز به اونها ممنوعه حضرت دوباره فرمود از اونها سوال کن امروز چه روزیه گفتن حج اکبر
فرمود به اونها ابلاغ کن خون و مال شما بسان امروز محترم هستش
بعد حضرت فرمود هان ای مردم بدانید که خونهایی که در دوران جاهلیت ریخته شده
همگی باید به دست فراموشی سپرده بشه دیگه هرچی تا دیروز بوده امروز دیگه تمامه
و قابل تعقیب دیگه نیستش حتی خون ابن ربیعه یکی از نزدیکان پیامبر
اونم باید فراموش بشه بعد حضرت فرمود که شما به زودی به جانب خدا برمیگردید
ببینید موعظههایی که آقا رسول خدا داشتند تذکرها
در اون جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی میشه
من به شما ابلاغ میکنم هر کسی امانتی نزد او هست باید اون امانت رو به نزد صاحبش برگردونه
بعد فرمود هان ای مردم بدونید ربا در آیین اسلام شدیداً حرام هستش
کسانی که سرمایههای خودشون رو در راه اخذ ربا به کار بندازن
فقط میتونن سرمایههای خودشونو برگردونند سودشونو حق ندارند بگیرند
و ربحی که سودی که عباس قبل از اسلام از بدهکاران خودش میخواست
الان ساقط ظاهرا عباس پول میداده ربا میگرفته
اما الان دیگه ساقطه این حق مطالبه نداره فرمود
ای مردم شیطان از اینکه در سرزمین شما پرستش بشه ناامید شده
اما شیطان از امور کوچکی که ازش پیروی بکنید از شما راضی و خوشحال میشه
دیگه از اینکه شما شیطان رو بپرستید تو این سرزمین ناامیده
اما اینکه حرفاشو گوش کنید کارای کوچولو و زشتی انجام بدید خوشحال میشه
فرمود از پیروی شیطان دوری کنید حرف شیطانو گوش نکنید
همین که حرفشو گوش کنید شیطان رو خوشحال کردید
فرمود تغییر و تبدیل ماههای حرام ناشی از افراط در کفر
و افراد کافری که با ماههای حرام آشنایی ندارند بر اثر این تبدیل گمراه میشن
و این تغییر باعث میشه که ماه حرام یک سال ماه حلال بشه
سال دیگه حرام بشه فرمودند حلال خدا را حرام و حرام خدا را هم حلال نکنید
بعد فرمودند که خب حالا ماها رو گفتن اعلام کردند
نکات دیگهای رو فرمودند ، فرمودند ای مردم زنان شما بر شما حق دارند
حقوق زن پایمال میشد اصلاً رعایت نمیشد اصلاً زن رو حساب نمیکردند
فرمود زنان بر شما حق دارند شما هم به گردن زنا حق دارید
حق شما اینه که بدون رضایت شما کسی رو به خانه قبول نکنند
و مرتکب خلافی نشن زنا باید حواسشون باشه رفیقشونو برندارن بیارن
مثلاً اگر راضی نیست همسر خواهرشونم حق ندارن بیارن
و در غیر این صورت خدا به شما اذن داده اگر زنی خلاف مرتکب شد
مرد رو خدا بهش اجازه داده که بستر خودش رو از زن جدا بکنه
و اونها رو تعدیب کنید زنا رو زنا رو ادب کنید اگر رعایت نکردن
والا یه مردی چوب دستش برداره بکوبه تو ملاج زن این خدا رو خوش نمیاد
ظلم و ستم و اگر به راه حق برگشتند زنی خلاف کرد با این تعدیب مرد به راه حق برگشت
سایه لطف و محبتش رو بر سر این زن پهن بکنه و وسایل زندگی رو به طور مرفه برای اینها فراهم بکنه
اگه زنه خوب شد شما حق داری شما باید وظیفت که وسایل رو براش فراهم بکنی
من در این سرزمین به شما سفارش میکنم که به زنهاتون نیکی کنید
چون زنها امانتهای الهی هستند در دست شما
و با قوانین الهی بر شما حلال شدن حواستون به خانوماتون باشه
فرمود هان ای مردم در سخنان من دقت کنید فکر کنید
من در میان شما دو چیز به یادگار میگذارم که اگر به اونها چنگ بزنید گمراه نمیشید
اولی کتاب خدا دومی رو حضرت اینجا بنا بر نقل سیره ابن هشام
سنت و گفتار من هست از گفتار من سنت من این امانته
هان ای مردم سخنان مرا بشنوید و درباره اونا فکر کنید
هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند
من فرق نمیکنم من یه افغانی برادر منه یه پاکستانی برادر منه عراقی برادر منه
همه با هم برادریم خب چون مسلمانیم دیگه مگر اینکه
چیزی از اموال مسلمونها بر مسلمانی حلال نیست
شما نمیتونی وسیله منو برداری منم نمیتونم وسیله شما رو
مگر اینکه به تیب خاطر بدست آورده باشه هان ای مردم حاضران به غایبان برسونند
بعد از من پیامبری نیست و پس از شما مسلمانها امتی نیست
ای مردم بدونید من امروز اعلام میکنم کلیه مراسم و عقاید دوران جاهلی رو زیر پای خودم قرار دادم
بطلان همشون رو به شما اعلام کردم بعد نبی مکرم این انگشت سبابه رو
بلند کرد به سمت آسمان سه مرتبه گفت بارالها پیامهای تو رو رسوندم
سه مرتبه گفت اللهم شهد اللهم شهد اللهم شهد
تمام صحبتهای رسول خدا بود طبق نقدی که ابن هشام داره و بعضیها
اما میمانه مهمترین کار تکمیل دینه تکمیل دین
این واقعه غدیر که دیگه حالا ساعتها باید بحث کنیم منتها من اینجا دیگه
چون سیرمون سیر خاصی یه اشاراتی میکنم به بحث غدیر
انشالله جلسه بعد دیگه بحث غدیر رو تمام میکنیم و
سال یازدهم هجری رو که دیگه منجر شهادت آقا رسول خدا باز میکنیم و خدمتتون هستیم.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
امروز دلهامونو ببریم در خانه حضرت زینب سلام الله علیها
پیغمبر فرمود اوصیکم عن تحبوا زینب
من شما رو وصیت میکنم که زینب من رو دوست داشته باشید
بهش محبت کنید خب خیلی روضههای حضرت زینب جان سوزه عزیزان
واقعا ها تو این لحظاتی که برای روضه هستیم خدا را قسم بدید
به حق اضطرار عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها
چقدر این خانم تو این مسیر مضطر شد و این اسارت چه بود
و لذا بعضیها اصلاً اینجا سیر زینبی مطرح کردند
میگن بعضی از اولیا خدا سیرشون سیر زینبی هستش
به هر حال من خیلی سر در نمیارم از این حرفها
ولی مطرح میشه اینه که این خانم کجا مجلس ابن زیاد کجا این
خانم کجا مجلس یزید کجا مجلس حرام مجلسی که یه عده نامرد
یه عده حرام شرابخوار کنار هم جمع شدن دور هم جمع شدن
بعد نگاه به سر بریده میکنند بی بی دو عالم زینب کبری سلام الله علیها
یه عدهای از اون نامردها هم نگاه میکنند به این دختر بچهها به نگاه کنیزی
میگد یزید میشه این دختر رو به کنیزی به من بدید
این نازدانه چنان منقلب شد خودش به دامن عمه جان انداخت
گفت عمه دیگه ما فکر اسارت رو میکردیم اما فکر به کنیزی رفتن رو نمیکردیم
اینجا دارد عمه سادات به نطق اومد فرمود وای بر تو یزید
انقدر صحبت کرد خانم یدفعه دیدن از گوشهای از مجلس صدای قرآن میاد
اینجا تو این مجلس چه کسی جرات داره قرآن بخوانه
نگاه کردن دیدن از دو لب مبارک حسین بن علی از داخل تشت صدای قرآن میاد
یزید برای اینکه صدای قرآن را خاموش بکنه فورا چوب خیزران رو برداشت
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
هی با چوب به لب و دندان پسر رسول خدا میزد
هر کسی آنجا بود به یه نوعی میگفت یزید نزن
اما یه خانومی به طعنه گفت یزید بزن خوب میزنی
به لبی که پیامبر بوسه زده چوب میزنی
حسین جان حسین جان