حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

💫تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم

در رابطه با رفتار لجوجانه یهود یه موردی رو خدمتتون عرض کردیم

آخرین بحثی که بود خب یهودیا ببینید ضربه‌های سختی رو از اسلام خوردن

اونم به خاطر رفتار خودشون بود و الا خب با اونها که کاری نکردند

و با این‌ها هم پیمان بسته بودند که این‌ها مثل آدمیزاد زندگی بکنن و اینا

منتها از بس چوب کردن لای چرخ از بس توطئه کردن از بس خیانت کردن از بس با دشمن همدست شدن

از بس کشت و کشتار راه انداختن خب دیگه اسلام و مسلمین هم افتادن

و اینارو قل و قمشون کردن و قلعه‌هاشونو فتح کردن و

اینا تازگی نداره یعنی سابقه بسیار زیادی داره و خب ببینید حالا از اون طرف

مثلاً یه زنی بلند میشه اینطوری این کارو می‌کنه غذای مسموم درست می‌کنه

که عرض کردیم دیروز خدمتتون و اینو میاره خدمت آقا رسول خدا

و دارد آقا رسول خدا یه لقمه تو دهنش می‌گذره و معروف این هستش که

پیامبر در کسالت خودشون که منجر به وفات شد

فرمود این بیماری من از آثار غذای مسمومی که اون زن یهودی بعد از فتح خیبر پیش من آورد

هر‌چند لقمه از گلو پایین نرفت اما این زهر با آب دهان آقا مخلوط شد

و روی دستگاه‌های بدن حضرت اثر گذاشت این اثر این شهادت این شهادته نه وفات

این شهادت نه رحلت پیامبر در واقع اینطور میشه گفت که

یهودیا پیامبر رو شهیدش کردند خب خدا لعنت کنه واقعاً این یهودی‌ها رو

که رفتار پیامبر هم جالبه زنه رو آزادش کرد فرمود که کاری به کارش نداشته باشید

رهاش بکنید این یه مورد از رفتارهای لجوجانه یهود

و یه مورد دیگه هم خدمتتون عرض بکنم ببینید پیامبر یه کسی رو به نام

عبدالله بن سهل مامور می‌کنه که بره محصول خیبر رو برداره انتقال بده به مدینه

چون قرار شد نصف محصول بیاد مدینه دیگه خب این آمد و

می‌خواست طبق وظیفه عمل بکنه نیمه‌های شب یه دسته ناشناسی از یهودیان حمله می‌کنند

به عبدالله بن سهل رو دارد که گردنش رو می‌شکنن و این طفلی هم میفته رو زمین و جان میده

بدنش همینطوری بی جان می‌افته اونجا و سران یهود وقتی می‌بینن که

این جسدش اینجاست خب باید پیغام بفرستن دیگه

پیغام می‌فرستن برای رسول خدا که آقا این جسدش در میان چشمه‌ای انداخته شده

و از دنیا رفته فورا برادر مقتول عبدالرحمان بن سعد یه جوانی بوده و این‌ها

با پسرعموهای این میان و پیش آقا رسول خدا خیلی هم ناراحت عصبانی

ببینید بالاخره عزیزشون از دنیا رفته دیگه این برادر عبدالله بن سعد

که همون عبدالرحمان باشه بلند میشه حرف بزنه خب حالا همه هم نشستن

اینم از بقیه کم سن و سال تره اینجاست که پیامبر دستور اجتماعی میده

بالاخره ما یه آداب اجتماعی داریم خب این آداب اجتماعی از کجا در اومده

یکیش از همین جا ،که وقتی بزرگتر هست تو فعلاً حرف نزن

که پیامبر می‌بینه این عبدالرحمان که کم سن و ساله حالا برادر از دست داده می‌خواد جلو جمع حرف بزنه

پیغمبر اشاره کرد فرمود کبر کبر، اجازه بده افراد بزرگتر شروع به سخن بکنند

چهار تا محاسن سفید و چهار نفر بزرگتر اینجا نشستن بعد تو سن و سال می‌خوای بلند شی حرف بزنی

حضرت فرمود آروم باش که بعد پیغمبر فرمود که اگر قاتل عبدالله رو شما می‌شناسید

به خانواده عبدالله گفت گفت اگه قاتل عبدالله رو شما می‌شناسید می‌تونید قسم بخورید او قاتل عبدالله

من او قاتل رو بگیرم در اختیار شما بذارم شما انتقام بگیرید

اینو از در تقوا وارد شدن که در حالی که خشمگینم بودن و این‌ها

گفتند نه ما که نمی‌شناسیم قاتل عبدالله کیه پیغمبر فرمود

حاضرید ملت یهود بیان پیش شما قسم بخورند که ما نکشتیم و این‌ها

و قاتل او رو نمی‌شناسیم تا اینکه اونا هم ذمه‌شون از خون عبدالله بری بشه

گفتن که این خانواده عبدالله گفتند کهوما اصلا عهد و پیمان و قسم ملت یهود رو قبول نداریم

اصلاً پیش ما اعتبار نداره درستشم همینه اگر به قول مقام معظم رهبری

اگر کسی این حرفو بزنه که بگه آقا من با اون‌ها یا اینکه آدم ساده ای واقعا

نمی‌شناسه نمی فهمه اینا یه روده راست تو شکمشون نیستش

نمی‌شناسی اینا رو دیگه ، جاهلی نمی دونی حالا به هر حال

اینجا این خانواده عبدالله گفتن آقا ما اصلاً قسم یهود رو قبول نداریم پیش ما اعتبار نداره

پیغمبر اینجا دارد دستور دادند که یه نامه‌ای رو تنظیم بکنند به سران یهود

که این جسد مسلمان در میان شما پیدا شده ای کاش اینجا نمی‌دونم

حالا من میگم ای کاش ولی خب می‌شد مثل همون داستان گاو بنی اسرائیل

ولی خب نشد گاو بنی اسرائیل ، عرض به خدمتتون که

پیغمبر فرمود این کشته در میان شماست شما دیه اینو باید شما بدید

اینا تو جواب نامه قسم یاد کردن که هرگز دست ما به خون عبدالله آلوده نشده

و از قاتل عبدالله هم اطلاعی نداریم پیغمبر دید کار بدتر شد

به بن‌بست رسید اینجا دارد برای اینکه خونریزی دوباره راه نیفته خود آقا رسول خدا شخصاً دیه عبدالله رو پرداخت کرد

این رفتار آقا رسول خدا برای این بود که به ملت یهود بفهمانه

که من ماجراجو و جنگجو نیستم اگه می‌خواستم قدرت که دارم

یه سیلی می‌زدم تو صورتتون تا قیامتم نتونید قامت راست بکنید

این رفتار مهربانانه آقا رسول خدا با اینا از اون طرف رفتارهای عجیب و غریب اونا

نمی‌خوایم بگیم که هیچ کدومشون ایمان نیاوردن اتفاقاً داریم تو تاریخ

یه شخصی به نام حجاج بن اولات این از همین سرزمین خیبر که میاد و مسلمان می‌شه

قبلاًم تو مکه با مردم داد و ستد داشته پیغمبر رو دیده بوده

رفتار مسلمون‌ها رو می‌دونسته گرایش پیدا می‌کنه و میاد اسلام میاره

میاد مسلمان میشه یه قصه جالبی هم داره حالا میگم اینم بدانید شما طوری نیست عیبی نداره

میاد مسلمان میشه از اون طرف از قریشی‌ها طلبکار بوده خیلی زیاد

یهودیا اصلاً تو خونشونه تجارت‌ کسب ثروتهای کلان

این اومده بوده تو مکه داد و ستد کرده بوده از مردم قریش طلب زیادی داشته

خلاصه تو خیبر به پیغمبر ایمان میاره و مسلمان می‌شه

بلند میشه میره مکه اما بلافاصله که مسلمون می‌شه می‌ره مکه

وقتی می‌رسه مکه مردم مکه هم می‌دونستن که مسلمون‌ها با خیبری‌ها درگیر شدن

منتها منتظر خبر بودند تا چشمشون میفته به این حجاج بن اولات

بودو میان جلو و دور این حجاج رو می‌گیرن میگن حجاج چی شد چی شد

چه خبر بود گفت آقا وایسید من بیام همه رو صدا بزنید من یه خبر خوش دارم

آقا اینا همه مردم مکه قریشی‌ها منتظر این خبر مهم بودن

چون جنگم جنگ عجیب و تمام عیاری بود همه جمع میشن بعد میگه که

مردم بشارت بهتون که تو این جنگ مسلمون‌ها شکست سهمگینی خوردند

بهترین یاران پیغمبر کشته شدند خود او هم دستگیر شد الان دست یهودی‌های خیبره

چند وقت دیگه هم می‌خوان بیارنش تحویل شما بدن جلوی چشم شما این اعدام بشه

که بعد اینا میگن راست میگی میگه من راست می‌گم بعد مکی ها سر از پا نمی‌شناختند

خوشحال خوشحال بعد که مردم خوشحال میشن میگه مردم حالا که من یه چنین خبر خوشی دادم

بالا غیرتاً طلب منم بردارید بیارید عباس اونجا بود عموی پیغمبر

عباس خب گرایش به اسلام داشت آقا این وقتی می‌شنوه رنگش می‌پره

میاد جلو که بپرسه این با چشم اشاره و اینا میگه برو کنار حالا بعداً من میگم داستان چیه

این عباس میره کنار خلاصه مردمم از سر ذوق و خوشحالی هرچی پول بوده و اینا رو میارن بیشترم بهش میدن

اینم حسابش پر میشه جیبش قشنگ کامل که پر میشه میاد یواشکی

به عبدالله میگه بابا من مسلمون شدم همه خبری هم که گفتم همش دروغ بود

خیالت راحت بزار من سه روز برم سه روز بعد که تو بیا خبر رو به اینا بده

این میره برمی‌گرده سه روز بعد عبدالله لباس نو می‌پوشه خوشگل عطر می‌زنه میاد طواف کعبه

مردم می‌بینن میگن این خل شده دیوونه شده پسر برادرش مثلاً اینجوری شکست خورده

مسلمونا شکست خوردن تیپ زده بعد میگه که مردم خبری که حجاج داد همش دروغ بود

او مسلمان شده بوده تمام قلعه‌های خیبر به دست مسلمون‌ها افتاده

این بعدا هم خبر جدید به دستتون می‌رسه که اینا حالشون بسیار بد می‌شه

حال این قریشی ها اینم حالا یه ترفندی بود که توسط این یهودی زده شد

خدا به شما خیر بده .اینا طلا زمین اینا برای اینا خیلی مهمه

بعد اینا اصلاً مرگم دوست ندارن دیگه از مرگ بدشون میاد

این ثروتو این تجارت و این اینا بالاخره اینا رو یه کاری می‌کنه دنیا دوست باشن دیگه

خب یه جمله هم ذکر مصیبت عرض روضه کنیم

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یااباعبدالله

روز عاشورا امام حسین علیه السلام خیلی تلاش کرد که

این‌ها رو به سمت مهربانی و به سمت رحمت و به سمت عطوفت بیاره

اما این‌ها شکم‌هاشون پر از حرام شده بود ببینید لقمه حرام ثروت

علاقه بی حد و حساب به ثروت باعث چی میشه آدم از مسیر حق منحرف بشه

هرچی امام حسین داد می‌زد فریاد می‌زد می‌گفت بابا مردم من نوه پیغمبر شما هستم

آخر سر می دونید چه کردند یه کسی بلند شد گفت حسین

این آب فرات رو می‌بینی مثل شکم ماهی چطور موج می‌زنه

گفت ببین از این آب ما به حیوونا میدیم به خوک‌ها سگا همه می‌تونن بیان اینجا از این آب بخورن

اما به تو و زن و بچه ات یه قطره از این آب ما نمی‌یم

ببینید شقاوت و گفت حسین تو باید بری از زقوم جهنم بخوری

اینجا دارد امام حسین علیه السلام نفرینش کرد

ببینید حالا اینجا نفرین امام حسینم هست بعد دارد که پاش به رکاب اسب گیر کرد

این اسب اینو کشوند کشوند برد انداختش تو آتیشایی که درست کرده بودن برا غذا

خب هدایت خیلی مهمه دیگه

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

هی صدا می‌زد اسقونی شربه من الما

یه جرعه آب بدید جگرم می‌سوزه

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *