حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

💫تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم

در رابطه با حوادث سال هفتم هجری بحث به اینجا رسید که

نبی مکرم فرصت رو غنیمت شمردند و شروع کردند به قدرت‌های جهان نامه نگاری کردند نامه فرستادن

تا الان ۴ تا مورد رو گفتیم امپراتوری روم ایران مصر حبشه

پنجمین نامه حضرت به امیر غسانیان هستش پادشاه غسانیان

اصلاً اینا یه تیره‌ای هستند از قبیله ازد فرض می‌کنم ببینید که اینا یه تیره‌ای هستند که

مدت‌ها تو سرزمین یمن زندگی می‌کردند و یه سدی بوده از اونجا بالاخره اون آبشون و این‌ها تامین می‌شد

بعد که اون سد ویران میشه مجبور میشن کوچ کنند در سرزمین شام

سرزمین شام همین سوریه اینجا فرود اومدن بعد قدرت پیدا کردن

همین تیره غسانه بعد اونجا دولت تشکیل دادن خیلی دیگه صاحب نفوذ بودن دیگه

بالاخره یه دولتی به نام دولت غسانیه تشکیل می‌شه تو این منطقه زیر نظر قیصرهای رومی

اینا فرمانروایی می‌کردند و وقتی که اسلام نظام حکومتی اون‌ها رو برچید

۳۲ نفر از اون‌ها در سرزمین‌های جولان یرموک دمشق این‌ها حکمرانی می کردند

چه کسی مامور می‌شه این نامه رو ببره ؟ یه شخصی به نام شجاع بن وهب

شجاع بن وهب برای ابلاغ پیام پیامبر میاد عازم سرزمین غسانی میشه

نامه پیامبر رو که به حکمران اون‌ها برسونه حکمران غسانی‌ها شخصیه به نام حارث بن ابی شمر

حارث بن ابی شمر تو این منطقه حکمرانی می‌کرده وقتی سفیر پیامبر می‌رسه متوجه میشه که

این آقای حارث در حال تهیه مقدمات استقبال از قیصر

قیصر به خاطر شکرگزاری اینکه در جنگ با ایرانی‌ها پیروز شده می‌خواد

بیاد سمت این شامات حالا شامات ببینید اینجا همین فلسطین اشغالی رو هم شامل می‌شه

یعنی می‌خواد بیاد بیت المقدس شکرگزاری کنه که بر ایران پیروز شده

پس این اصلاً حوصله نداره وقت نداره سرشو بخارونه حاکم غسانیه امیر غسانیه

چون داره تهیه مقدمات استقبال از کیو داره درست می‌کنه قیصر رو

مثل این می‌مونه که الان رئیس جمهور یه کشوری بخواد بره به یه شهری

خب فرماندار اون شهر مشغول همش ذهنش درگیر اینه که الان رئیس جمهور میاد من بهترین استقبال ازش داشته باشم

و لذا این سفیر ایران سفیر اسلام شجاع بن وهب این خیلی معطل می‌شه

که این آقا وقت بده که این بره و نامه رو نشون این بده

درگیر میشه یعنی یه وقتی اونجا منتظر می‌شینه مدتی

تو همین فرصت شروع می‌کنه با حاجب رئیس تشریفات حارث صحبت کردن

انقدر با این حرف می‌زنه رو مخ این کار می‌کنه که این تحت تاثیر قرار می‌گیره

بعد صحبت‌های شجاع بن وهب شروع می‌کنه به اشک ریختن بی‌اختیار

بعد میگه که من انجیل رو دقیقاً مطالعه کردم اوصاف پیامبر رو خوندم

همین الان ایمان آوردم به اون آقایی که تو داری میگی ولی از حارث می‌ترسم

که اگه من اظهار اسلام بکنم منو من همین جا بکشه ولی می‌دونم

خود حارثم از قیصر می‌ترسه که اگر سخنان تو رو بشنوه حارثم ایمان خواهد آورد

اما می‌دونم تظاهر نمی‌کنه چون که اون می‌ترسه که قیصر بکشتشو حکومتشو این قدرتش ازش سلب بشه

خب بالاخره یه طوری می‌تونه ورود پیدا بکنه بر حارث

و میاد نامه پیغمبر رو می‌رسونه دست حارث و می‌بینه که حارثم یه تاجی سرش گذاشته و نشسته روی تخت

و انگار از ایناست که خیلی تشنه قدرته نامه پیامبر

به نام خداوند بخشنده مهربان نامه‌ای است از محمد رسول خدا

به حارث ابن ابی شمر سلام بر پیروان حق و هادیان نمیگه سلام بر تو

میگه سلام بر پیروان حق منتها برای نجاشی مستقیم گفت درود بر تو

سلام بر پیروان حق و هادیان و مومنان واقعی ای حارث من تو را به خدای یگانه‌ای که شریک ندارد

دعوت می‌کنم اگر اسلام بیاوری سلطنت تو باقی خواهد ماند

این آخرین قسمت نامه که اگر اسلام بیاری اینترنت تو باقی خواهد ماند

حارث رو خیلی ناراحت به هم ریخت گفت هیچکی نمی‌تونه قدرت رو از من سلب بکنه

من باید این پیغمبر نوظهور رو دستگیر کنم بعد برای اینکه این سفیر رو بترسونه دستور داد گفت

لشکرش برابرش سان برن رژه برن که این مثلاً ببینه بعد برای خودنمایی

برداشت همونجا یه نامه‌ای نوشت به قیصر که باید ما این پیغمبر نوظهورو دستگیرش کنیم

اتفاقاً نامه حارث بن ابی شمر موقعی رسید دست قیصر که اون سفیر دیگه داشته نامه می‌داده و

داشته با این حرف می‌زده که یادتونه گفتم اون سفیره دهیه کلبی بود

دهیه کلبی بود که قیصر رومی هم گفتیم که وقتی نامه پیغمبرو خوند

تحت تاثیر قرار گرفت و و ایمان آورد قلباً ایمان آورد و برای اینکه می‌ترسید

از علمای مسیحیت گفت اگه من الان بگم ممکنه اینا منو کنار بزنن منو بکشن

که نامه این حارث بن ابی شمر امیر غسانی‌ها موقعی می‌رسه دست قیصر

که قیصر هم نامه پیغمبرو دریافت کرد و تحت تاثیر قرار گرفته

فوراً میگه که خیلی هم خیلی هم به هم می‌ریزه که مثلاً از این طرز برخورد حارث

خیلی به هم می‌ریزه و در پاسخ نامه میگه که از تصمیم خودت منصرف شو و در شهر ایلیا با من ملاقات بکن

به حارث میگه که این پاسخ نامه قیصر روم وقتی به حارث می‌رسه

این آروم میشه و تغییر رفتار میده امیر غسانی‌ها تغییر رفتار میده

بعد خلعت میده هدیه میده میگه که سلام من رو به پیامبر برسون

و بگو که من از پیروان واقعی او هستم که این میاد و به پیغمبر میگه همین جناب شجاع بن وهب

میاد و به پیغمبر قصه رو میگه که بعد پیغمبر اعتنایی نمی‌کنه به این

به این جواب امیر غسانی‌ها اعتنا نمی‌کنه و می فرماید در آینده نزدیک

رشته قدرت او از هم خواهد گسیخت و حارث در سال حالا ششم هجرت

یعنی بعد از یک سال در خواهد گذشت که همینم شد دیگه همین پیشگویی آقا رسول خدا شد

یعنی بعد یه سال از بین رفتش خب اینم از قسمت پنجم این نامه‌ها

یه قسمت دیگه می‌مونه که انشالله جلسه بعد خدمتتون عرض می‌کنیم .

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

خب جای عمو حسنم خالی شد دیگه خدا رحمت کنه و حالا پای کار بود دیگه این صبح میومد و این‌ها

انشالله ثواب این روضه ما هم باشه برای روح او و انشالله از این مجلس فیض ببره

زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

بودن دیو و دد همه سیراب و می‌مکید

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

خوش داشتن حرمت مهمان کربلا

خدا لعنت کنه اون‌هایی که آب فرات رو منع کردن از خیمه‌ها سد کردن

و زن و بچه امام حسین علیه السلام اهل بیت امام حسین از شدت تشنگی صداشون به العطش وا عطشا بلند شده بود

امان از دل سقا که وقتی این نداها رو این صداها رو شنید دلشو بی‌تاب شد

امان از دل امام حسین علیه السلام دلش بی‌تاب شد

وقتی که این صداها بر می‌خواست عجیب و غریب بود

شیخ جعفر شوشتری میگه امام حسین چند جا خجالت کشید

یکی از جاهایی که خجالت کشید همین جا بود که

صدای العطش کودکان رو می‌شنید یه جمله ام اینجا بگم

امان از اون ساعتی که امام حسین می‌خواست بره سمت میدان

یه نازدانه ای آند جلو گفتش که اب انا الاعطشان بابا من تشنمه چه کنم بابا

فرمود آرام باش عزیزم

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

دل‌ها بسوزد برا اون ساعتی که ارباب دو عالم تد گودال هی صدا می‌زد

اسقونی شربه من الماء

یه جرعه آب بدید جیگرم می‌سوزه

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *